رد شدن به محتوای اصلی

انتشار آوازهای کر شهبانو فرح پهلوی پس از چهل سال

مجموعه‌ ای از ترانه‌ های محلی ایران که از سوی گروه هم سرایان (کُر) شهبانو فرح پهلوی اجرا شده، برای نخستین بار در اروپا منتشر شده است. این آلبوم در سال ۱۹۷۸ تنها چند ماه پیش از شورش ۵۷ و با پشتیبانی شهبانو فرح پهلوی در اتریش به ضبط رسید، اما رخداد شورش خرابکاران مرتجع وابسته به آخوندهای خمینی زاده و گروهک های تروریستی چپ خلقی از جمله مجاهدین خائن خلق، فداییان خائن خلق و حزب خائن توده، مانع از نشر آن در ایران شد.


هفت ترانه ی زیبای محلی از استان‌ های "مازندران، لرستان، پارس و چار محال و بختیاری" به رهبری بانو "اِولین باغچه‌ بان"، در این آلبوم شنیده می‌ شود. ترانه‌ ها به دست "روبیک گریگوریان" و "ثمین باغچه بان" برای آواز گروهی تنظیم شده‌ اند .

"کُر فرح"، از هنرجویان هنرستان "فرح پهلوی" در سال ۱۹۷۴ شکل گرفت. این هنرستان با پشتیبانی "بنیاد نیکوکاری فرح پهلوی" برای کودکان بی سرپرست در تهران ایجاد شده بود. کلاس‌ های آموزش خوانندگی در کر، با کوشش‌ های اِولین باغچه بان پس از چندی به نتیجه رسید و گروه، کنسرت‌ های بسیاری را در تهران و دیگر شهرهای ایران اجرا کرد.


شهبانو فرح پهلوی و پژمان اکبر زاده
ضبطی که پس از چهل سال به تازگی منتشر شده، سال ها در بایگانی اِولین باغچه‌ بان مانده بود. او چند ماه پیش از مرگش، آنها را در اختیار "پژمان اکبر زاده" قرار داد که در تلاش بود از فراموش شدن میراث موسیقایی خانواده ی باغچه‌ بان جلوگیری کند.

این آثار از روی ریل‌ های قدیمی منتقل و پالایش شده‌ اند. آلبوم، همراه با کتابچه‌ ای درباره ی پیشینه ی آواز گروهی در ایران، کر فرح (به پارسی و انگل ایسی) و شماری از فرتورهای تاریخیِ گروه، هم اینک با عنوان آلبوم "موسیقی کُرال از ایران: گروه هم سرایان فرح" را می توانید از راه "آمازون" از سراسر جهان سفارش دهید.

"بابُلی کُره"، ترانه ای محلی از گیلان، یکی از ترانه های این مجموعه ی بی نظیر است که در زیر قابل شنیدن است.


بابُلی کُره- سال ۱۹۷۸

منبع: استکهلمیان

همین جستار در کیهان سوئد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...