رد شدن به محتوای اصلی

رمضان الکزا، ماه جماع حلال شبانه و جماع حرام روزانه

واپس تمرگی الله مدینه و پیامبر خودخوانده اش در برابر نافرمانی مدنی اعرابی که اراده ی شهوانی خود را بر آیات انزاله ی قرآن الکزا، تحمیل کردند.


نخست الله از فراز هفت آسمان فریاد برآورد که هوی مومنان بی سواد زن باره ی بیکاره ی راهزن و برده دار... در این ماه مبارک که من به سوی زمین دریچه های بهشت را باز و دریچه های جهندم را می بندم، مبادا که اذن دخول در یکدیگر داشته باشید که این کار برای مومنان روزه دار منع شده است.

اما دیری نگزشت که عرب فهمید اسلام به این آسانی ها هم که می گوید نیست و اگر حکم برده گیری و غارت کاروانیان و به اسارت گرفتن مردان و کنیز گرفتن زنان دیگران برایش فایده دارد، یک ماه تمام معطل ماندن آلت مار و آن سیب از میان نیم کرده اش، دیگر چیزی نیست که قابل تحمل باشد؛ از اینرو شورش کردند، آن هم شورشی گسترده که تبدیل به نافرمانی مدنی شد !!

پس الله واپس تمرگید و به محمد ندا درداد که بگزار شب ها با خودشان مشغول باشند و همین قدر که روزها حالشان را می گیری و نمی گزاری بخورند و بیاشامند و بکنند، خودش خیلی است، یک تنوعی هم می شود و از این زندگی رقت بار بیابانی اندکی نجات می یابید.


پس محمد فرمود و نوشت که جماع کنندگان را جماع شبانه حلال باشد و لاکن بر شخصیت مومنان پشکل پاشید و آنان را به اندازه ی قیمت رخت و پوشاک، بی ارج و قیمت نمود و گفت شما برای یکدیگر همانند رخت و پوشاکید. مومنان دریافتند که می توانند بیش از یک رخت و پوشاک داشته باشند و از این بهتر، هر گاه که خواستند آن رخت را به دور انداخته، رختی دیگر بر تن کنند؛ پس جماع مدرسه ی انسان سازی اسلامی آغاز گشت و ارتش کزایی امة اسلام رو به فزونی گرفت و غنیمت تجاوزها بود که این گردن اهریمنی الله پرستان را هر روز کلفت تر می نمود و دست تجاوز امویه و عباسیه و دیگر ته مانده هایشان را به نام اسلام الکزا، بیش از پیش باز گزاشت تا روزگار به خمینی حرامزاده رسید.

و اینگونه در سوره ی ماده گاو، آیه ی کزایی شماره ۱۸۷ سرود که چون می دانستم با خودتان ناراستی می کنید، پس با شما کنار آمدم و آن ناراستی را شرعن حلالتان کردم که هم مشتری شوید و هم در یوغ دستور من مانده باشید !!

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...