رد شدن به محتوای اصلی

شرایط پومپئو برای رژیم، فرصت نیست، اعلام جنگ است

در حالی که "مایک پمپئو" وزیر امور خارجه ی ایالات متحده، با ذکر شرایط دوازده گانه ای، قدرت و تحکیم اراده ی ایالات متحده را به رخ سرکردگان جمهوری اسلامی می کشد، غرور ملی ایرانیان نیز به واسطه ی دجاله گری های ولایت فقیه، زیر پال له شده است.


آمریکا با گستاخی طرح خواسته ای را پیش کشیده است که به عنوان پیش شرط برداشتن همه ی تحریم ها از آن یاد می شود. با این حال گستاخی آمریکا در برخورد با ویرانه گری های جمهوری اسلامی، آنجاست که در درازنای ۴۰ سال گزشته، سرکردگان آمریکایی همیشه ایران را برابر با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی گرفته و هتا امروز نیز کماکان از واژه ی ایران به جای جمهوری اسلامی بهره می برند.

اینکه ایران به عنوان یک کشور و یک تمدن، حق دارد چه دستاوردهای نظامی یا غیر نظامی ایی داشته باشد، نباید مورد دخالت مستقیم یا غیر مستقیم هیچ کشور یا قدرتی قرار گیرد؛ در غیر این صورت، اصل استقلال و امنیت ایران نه تنها خدشه دار شده، که ضربه دیده است. از این دیدگاه یعنی اصل استقلال، "برجام" کزایی که دولت کزایی آخوند روحانی توانست آن را به چراغ سبز دیکتاتور رژیم بر ملت ایران و نسل های آینده تحمیل نماید، یک خیانت و یک استقلال فروشی محسوب می شود.

از نگاهی دیگر، همین که جمهوری اسلامی مردم کشورمان را به پشیزی به بازی نمی گیرد و دیدگاه و رای آنها را درباره ی برجام نمی پرسد، نشانگر ذات حقیر دیکتاتوری رژیم بر بنیان یک استبداد تاریخی و نهادینه در هازمان ایرانی است که از یکسو از طرف رژیم اعمال و از سوی دیگر از سوی توده های کالانعام مورد درباره اش سکوت می شود و مورد تایید قرار می گیرد و رژیم این سکوت را نشانه ی خرسندی مردم تعبیر می کند.


چون این خیانت اکنون بیش از دو سال است که از سر ایرانیان گزشته، اکنون آمریکا وقیحانه تر این سخن را پیش می کشد که آب که از سر بگزرد، چه یک وجب، چه صد وجب !! از اینرو، برجامی که نخستین بار به بهانه ی اتمی آغاز شده بود، ابعاد امنیتی و نظامی نیز به خود گرفته است و محدود به بمب اتمی ناکام رژیم نمی شود و صنایع پیشرفته ی موشک سازی قاره پیما یا به گفته ی غرب زده اش بالستیک را نیز مورد هدف قرار می دهد. این مورد هیچ ربطی به اینکه چه رژیمی در ایران بر سر کار باشد ندارد، بلکه امری ملی و میهنی است و ما نباید بگزاریم به هر قیمت که شده است، توان و قدرت نظامی کشور ضعیف گردد.

از دیگر سو، جمهوری اسلامی با مداخله های بیجا در سرزمین های دیگر و نیز تهدید موجودیت اسراییل، سه ضلع نظامی گری، امنیت ایران و بمب اتمی را به یکدیگر پیوند داده و آنها را جدای از یکدیگر نمی پندارد. اما می شد هم قدرت نظامی را افزایش داد و هم بمب اتمی را رها نمود و هم موشک دوربرد و قاره پیما ساخت و هم اسراییل را به محو نکردن از روی نقشه ی جهان تهدید نکرد.


اما خریت در اصطلاح اپوزوسیون نسبت به جمهوری اسلامی و ولایت مداری و انقلاب زدگی در اصطلاح ولایت مرتجع فقیه و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مانعی بر سر این خردورزی است.

اینکه، ایران در ضمن آنکه عزت و استقلال خود را می توانست نگاه دارد، نه با اسراییل دشمنی می کرد و نه روابط دشمنانه ی خود با آمریکا را ادامه می داد؛ اما چه ساده لوحانه است که فکر کنیم جمهوری اسلامی بدون این همه جنگ افروزی می توانست بقا یابد !! جمهوری اسلامی یک لات بی سر و پایی است که "آخ جون دعوا" می گوید !!

اسراییل نیز تلاش خود را کرد که یا همین امروز با جمهوری اسلامی وارد جنگ شود و به گفته ی نتانیابو فردا دیر و پر هزینه است، اما تحریکاتش چندان رگ غیرت مصلحتی ماتحت خواران ولایت را نجنبانید و با دادن یک نمره ی بیست به خود، سر و ته ماجرا را به هم آوردند. نه تل آویو و هیفا با خاک یکسان شد و برجام پاره شده را به آتش کشیدند.

روسیه اما با فرو کردن آلت فشار خود در سوریه، در آستانه ی چیرگی کامل بر این کشور ارتدوکس مسیحی است که ریشه ی مذهب روسیه نیز می باشد. هم به دریای مدیترانه راه یافته، هم با چراغ سبز نشان دادن به اسراییل، به آمریکایی ها این جسارت را می دهد که این شرایط را برای جمهوری اسلامی تعیین کنند.


آنچه که نویسنده ی این جستار را می رنجاند اینست که غرور ملی و منافع میهنمان به واسطه ی رژیم سرتاپا تقصیر جمهوری اسلامی، به باد فنا رفته است و ما نه وکیل و وصی ایی برای استیفای آن همه حقوق پایمال شده ی مان داریم و نه آنکه باید برای سخنان مخالف اما منطقی از این دست تره خورد می کند. اما دلم خوش است که هم میهنی فرهیخته سرانجام یافت شده و این سخن را بشنود و بپراکند.

نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران
نه اسلام، نه قرآن، هر دو فدای ایران

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...