رد شدن به محتوای اصلی

اصفهانی ۴۳ ساله، مدیر تازه ی بخش پارسی رادیو اسراییل شد

خش برنامه های پارسی رادیو اسراییل، از ۲۵ اسپند ماه ۱۳۳۷ خورشیدی برابر با ۱۹۴۹ میلادی آغاز شد که تنها برای مهاجران ایرانی درون اسراییل بود و روی موج متوسط پخش می شد و صدای آن به خارج از کشور نمی رسید.


اما از بهار سال ۱۹۵۸ میلادی، "رادیو بین المللی اسراییل"، پخش برنامه های خود به زبان پارسی را بر روی موج کوتاه و به سوی ایران به طور منظم آغاز کرد. صدای این رادیو در ۲۳ آپریل سال ۱۹۵۸ برای نخستین بار در ایران شنیده شد و فراتر از نیم سده، به صورت پیگیر همچنان ادامه یافت. بدینسان در میان ده ها کشور جهان که امروز به زبان پارسی نیز برنامه پخش می کنند، صدای اسراییل یکی از کهن ترین ها بوده است.

بخش پارسی رادیو اسراییل، از یازده زبانی بود که از ایستگاه بین‌ المللی رادیو اسراییل پخش می‌ شد. این رادیو زیر نظارت "سازمان کل رادیو و تلوزیون اسراییل" فعالیت می‌ کرد.

با انحلال سازمان کل رادیو و تلویزیون اسراییل و جاگیزین شدن آن با "بنگاه رادیو تلوزیون اسراییل که با مصوبه ی مجلس این کشور صورت گرفت، بخش پارسی رادیو اسراییل هم در روز ۱۰ ماه می سال ۲۰۱۷ و پس از نزدیک به ۷۰ سال، به فعالیت خود پایان داد.


و اینک بازگشتی دوباره با مدیریت اصفهانی
با پایان کار هفتاد ساله ی رادیو اسراییل در روز ۱۰ ماه می سال ۲۰۱۷، تصور همگان بر این بود که این رادیو برای همیشه خاموش شده است. اما اینک بنگاه رادیو تلوزیون اسراییل که یارانه ی آن از سوی دولت این کشور تامین می شود، به تازگی پخش برنامه های رادیویی خود به زبان پارسی را با مدیریت نوین از سر گرفته است.

"نوید توبیان" ۴۳ ساله و زاده ی اصفهان، مدیر نوین این رادیوی پارسی با دیرینگی ۷۰ ساله است. او حدود سی سال پیش به همراه خانواده اش از ایران به اسراییل مهاجرت کرده است. نوید توبیان در گفتگو با رسانه های آمریکایی گفت که مخاطب برنامه هایی که او مدیریتش را بر عهده دارد، هر فردی است که به زبان پارسی گویش می کند و به فرهنگ غنی، شگفت انگیز و کهن ایران آویژه مند است و می گوید مردم ایران و اسراییل، دلایل بی شماری برای دوست بودن با یکدیگر دارند. هدف اصلی برای من، ساخت یک پل و بازسازی یک دوستی تاریخی است.

این در حالی است که دو کشور دارای روابط دشمنی و غیر دوستانه ای با یکدیگر هستند.


پارسی زبانان اینک می توانند برای باری دیگر، پنج روز در هفته، یک شنبه تا پنج شنبه، از ساعت ۱۶.۰۰ به وقت سوئد و ۱۸.۳۰ به وقت ایران، به مدت یک سال با پخش مستقیم از تارنمای اصلی این سازمان تازه بنیاد، آن را از سراسر جهان گوش کنند. با این وجود تصور نمی رود که این رادیو با توجه به منابع خبری بی شماری که اینترنت در اختیار پارسی زبانان و نسل تازه ی ایران قرار داده است، بتواند به جایگاه خود در دوران "پیش از اینترنت" و شنونده های ملیونی باز گردد.

شایان ذکر است که رژیم ولایت فقیه نیز، در روز ۱۱ ژون ۲۰۰۲، به وسیله ی معاونت برون مرزی صدا و سيمای جمهوری اسلامی، شبكه ی راديویی "صدای داويد‌" را هم زمان با سالروز ميلاد کزایی يوسف نبی موهوم، به شکلی رسمی آغاز نمود. اين راديو که به زبان عبری بود، برای يهوديان بیرون از ايران (خاورميانه)، روزانه به مدت ۳۰ دقيقه برنامه پخش می نمود و هدف از آن، "جلوگيری از يكسويه كردن اطلاعات، دفاع از به اصطلاح جريان آزاد اخبار و اطلاعات و آگاهی رساندن به مردم" اعلام شده بود.

حدود ۱۰ هزار پیرو آیین یهود در ایران زندگی می کنند که دارای نماینده ی متعلق به خود در مجلس رژیم نیز هستند.


یک گیلانی زاده ی رشت، آغازگر و بنیانگزار بخش پارسی صدای اسراییل در ۷۰ سال پیش
"اَمنون نِتصر" آغازگر و بنیانگزار بخش پارسی صدای اسراییل به زبان پارسی بود. وی که در سال ۱۳۱۳در شهر رشت و در استان گیلان زاده شده بود، استاد ارشد دانشگاه عبری اورشلیم و پژوهشگر تاریخ، زبان و فرهنگ یهودیان ایران بود. وی همچنین از پژوهشگران و نویسندگان دانشنامه ی "ایرانیکا" بود. اَمنون نِتصر تحصیلات دوره ی کارشناسی خود را در رشته ی "مطالعات خاورمیانه و امور بین‌ الملل" در دانشگاه عبری اورشلیم به انجام رساند.

وی کارشناسی ارشد خود را در زمینه ی "ایران‌ شناسی و زبان‌ های هند و اروپایی و زبان‌ های سامی» گرفت و در همان رشته، کامیاب به گرفتن درجه ی دکترا از دانشگاه کلمبیا در سال ۱۹۶۹ شد. اَمنون نِتصر، پژوهش های گسترده‌ ای را در زمینه ی پیشینه ی یهودیان در ایران انجام داد و آثار با ارزش تاریخی را در این زمینه گردآوری کرد و نتیجه ی پژوهش‌ های خود را به صورت ده‌ ها کتاب و صدها مقاله به زبان‌ های پارسی، عبری، انگل ایسی، فرانسوی و روسی در اروپا، ایالات متحده ی آمریکا، ایران، روسیه و اسراییل انتشار دارد. وی در سال ۱۳۸۶ در شهر لس آنجلس در ایالت کالیفرنیا درگزشت. 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د