رد شدن به محتوای اصلی

دو جنگ در عرض ۵۰ سال

امروز دیگر تقریبن همه ی ایرانیان، هتا آنها چون خودم که فکر جنگ برایشان دور بود، به این باور رسیده اند که جنگ برای ایران امری محتمل تر از همیشه است و دیر یا زود، کشور ما به واسطه ی پلیدی جمهوری اسلامی و زورگویی دشمنان سوگند خورده ی ایران، به جنگی دیگر کشیده خواهد شد.


امروز که هنوز حافظه ی تاریخی مردم توان یادآوری جنگ های ویرانگر جهانی و نیز جنگ های ایران و روس و درگیری های نیروهای ملی میهن پرست با اشغالگران انگل ستان و روس را ندارد، در ورطه ی هلاکی دیگر افتاده ایم و آن سایه ی سیاه جنگی دیگر است و این بار همه ی جهان اسلام و جهان غرب، در برابر ایران خواهند ایستاد. همان دشمنان تاریخی و سوگند خورده ای که تاکنون بارها با ایجاد جنگ ها و قحطی ها و انقلاب ها و آشوب ها، همیشه کشور ما را دستخوش ویرانی و پس رفتگی کرده اند.

سخت است پذیرفتن این نکته که این حافظه ی تاریخی برای مردم بی تفاوت ایران، ارزشی ندارد، اما با خون و جان خود بهای آن را پرداخت خواهند کرد.

زمانی بود که فلان آخوند اصفهانی و فلان آخوند کاشانی که کلان شیادان مرجع تقلید میمون های الله پرست بودند، خشتک اسلام را جمع کرده و از عراق به ایران کوچیدند و سیلی به صورت شاه قجر شکست علی شاه زدند که چه نشسته ای بی غیرت که روس ها ناموس مسلمین را هتک حرمت می گنند و فریاد وا اسلاما سردادند و آن شاه پست و فرومایه، آن شاه ایران بر باد ده زراندوز زن باره ی خائن و فاسد، به همین گفتار بود که تاژ و تخت خود را در کف اراده ی آخوندهای مرتجع گزاشت، به روسیه تاخت و جنگ دوم ایران و روسیه را برای ۱۰ سال ادامه داد و سرانجام با "نرمشی قهرمانانه" و الله اکبر گویان، در حالی زرخیزترین ممالک ایران را برای همیشه به دشمن شمالی واگزار کرد، خشتک اسلام را به دهان گرفت و بر تخت پادشاهی ایران، به گزاف تکیه زد.


از آن روزگار شوم که نزدیک به دو سده می گزرد، تا به امروز که ایران را به زور رخت حقیر اسلام پوشانده اند، این امت همیشه در صحنه بوده اند که بنا به گفته ی زنده یاد کسروی تبریزی شهید، در عین اسلام پناهی و الله زدگی و بی تفاوتی نسبت به ایرانی گری و عرق ملی و و شرف میهنی، روزگاری که روس ها در آذربایجان سر آزادی خواهان مشروطه چی را به سر دار می کشیدند، این الله زدگان خوک صفت در دو کوچه پایین تر مشغول عر زدن برای اوسین سگ توله ای بودند که هزار و بوق سال پیش از آن به دست پسران اموی خویش به هلاکت رسیده بود.

این وضعیت هرگز دگرگون نشد و بدتر از آن، خیانت پیشگانی که همیشه در ایران زیسته و حسابی پرورده شده اند، دری تازه تر نسبت به خیانت به این ملت گشودند و جد اندر جد یا هوادار انگل ها بودند یا روس ها یا عرب ها یا ترک ها. هرگز ایرانی نبودند و هرگز ایرانی نشدند، هر چند برای سده ها و بلکه بیش از هزار سال بود که در این کشور می زیستند.

امروز نیز همان دشمنان کهن، برای یورش و نابودی ایران له له می زنند و ثانیه شماری می کنند که کی جنگ آغاز می شود و کی تحریکاتی که کرده اند، با خشم مزدوران وحشی ولایت فقیه پاسخ داده می شود تا بلکه ایران به جنگ کشیده شود و نقشه ی خود را عملی کنند.


برای ایرانیان، چه جنگ دربگیرد و چه درنگیرد، یک باخت اساسی وجود دارد. برای عنصر ایرانی این یک تحقیر و یک سرافکندگی است که اگر جنگ به خود نبیند، همه ی آنچه که آمریکا و اسراییل می گویند را باید در برجام اتمی و موشکی و بدون عذر و بهانه بپذیرد تا دلارش به ۱۰ هزار تومان نرسد و اگر جنگ دربگیرد، آخوندها هم ایران را نابود خواهند کرد و هم سر آخر به مانند آنچه در قرارداد ننگین ترکمانچای کردند، به زیر بار هر آنچه که آنها به او تحمیل می کنند، خواهند رفت. اما این بار دیگر هم خوزستان از دست رفته است و هم کردستان !!

بیدار شدن مردم ایران هم دیگر ضروری نیست، کار از کار گزشته؛ بخوابید و خوش باشید که در طریقت شما کافری است رنجیدن !!

همین جستار در کیهان سوئد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د