رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌ها از 2012

گفتگو با خانواده سردار ملی

می خواهم هفت دولت  زیر پرچم ایران باشد  گفتگو با خانواده سردار ملی (نوادگان ستارخان) ماهنامه مدیریت ارتباطات -امرداد ۸۹ در یکی از مناطق قدیمی قلب تبریز و کوچه‌ای قدیمی‌تر که هنوز غباری از مشروطه و رنگی از سنت بر چهره دارد، خانواده‌ای پر تب و تاب زندگی می‌کنند که نام «سردار ملی» بر شناسنامه‌شان نقش بسته است. نوادگان و بازماندگان ستارخان -مبارز آزادی‌خواه مشروطه- در نهایت سادگی وشاید گمنامی در این کوی روزگار سپری می‌کنند؛ گویی تنها چیزی که از سردار برای شان به ودیعه گذاشته شده است، طعم تلخ حادثه باغ اتابک است و بس، تلخکامی که پشت به پشت از برای‌شان به میراث رسیده. با گشاده‌رویی و به قول خودشان با درویش‌مسلکی پذیرای ما هستند. تکلفی در رفتارشان نیست و سادگی ستارخان در رفتارشان نمودار است. با قرار قبلی بیشتر اعضای فامیل که در تبریز ساکن هستند، در نشست ما حضور دارند. سخن از ستارخان است، کسی که تهورش در سال‌های مشروطه مانند نداشت. اتفاقاً میان کلام گریزی هم به سریال سال‌های مشروطه زدند. «سامی سردار ملی» نتیجه ستارخان معتقد است سریال بیش از زندگی و شرح مشروطه‌خواهان واقع

هوارد باسکرویل

هوارد کانکلین بسکرویل زاده ی  ۱۰ آوریل   ۱۸۸۵  و در گذشته ی  ۱۹ آوریل   ۱۹۰۹  آموزگار آمریکایی  مدرسه مموریال  (مدرسه مبلغین مذهبی فرقه  پرسبیتری ) در  تبریز  بود. از او اغلب به عنوان « لافایت  آمریکایی ایران» یاد می‌شود. هوارد باسکرویل معلم ۲۳ ساله در پاییز  ۱۹۰۸  به دعوت  مدرسه مموریال   تبریز  جهت تدریس تاریخ به  ایران  آمد. ورود او به ایران مقارن با دوره‌ای بود که  محمد علی شاه  در تهران مجلس به توپ بست و اساس  مشروطه  را برچید و دوره  استبداد صغیر  را در ایران حاکم کرد. باسکرویل در مدرسه تاریخ همگانی درس می‌داد، اما به خواست شاگردان و آموزگاران مدرسه مانند مرحوم  شریف‌زاده  تدریس  حقوق بین‌الملل  را نیز بر عهده گرفت. در همان دوران مردم تبریز به رهبری  ستارخان  و  باقرخان  برای اعاده مشروطیت به پاخاستند و به دنبال این حوادث دسته‌ای در تبریز به نام فوج نجات تشکیل شد. باسکرویل که دوره سربازی را در آمریکا دیده بود، به قول خودش به جای نقالی تاریخ مردگان تصمیم گرفت مشق نظامی به جوانان بیاموزد. در همین ایام مرگ سید حسن شریف‌زاده دوست و یار نزدیک باسکرویل چنان او را منقلب کرد که در

زرتشتیان اینگونه جهان را می بینند...

  جهان بینی در آیین مزدیسنا   هگل در کتاب «درس هايی درباره فلسفه مکتب» می گويد: آيين زرتشت در برابر شمشير عرب شکست خورد و نه در برابر ايدئولوژی اسلام. شايد نيازی به تذکر هم نباشد که در سرکوبی آيين مانوی نيز شمشير بی رحم مسيحيت و اسلام متفقا به کار افتادند. آيين زرتشتی ايران نخستين آيينی بود که بعدی در جهان داشت زيرا خواست خدای آن٬ اهورامزدا اين است که فروغ هر چه دورتر و بيشتر گسترش يابد.در آيين کهن ايرانی هر اصل اخلاقی نتيجه ی منطقی قانون تکامل بر اساس پيکار دائمی خير و شر و روشنايی با تاريکی است و در چنين رويارويی آدمی به جای اينکه مانند ديگر مذاهب مواظب باشد اصول اخلاقی را بصورت اوامری آسمانی بی چون و چرا بپذيرد و خودش حق دخالتی در آنها نداشته باشد٬ خود در قلمرو انديشه و تشخيص خويش نقش تعيين کننده دارد و گويی مقام والايی در برابر آفريدگار خود در حد يک همکار و نه يک بنده پيدا کرده است. زرتشت سراسر جهان را ميدان نبرد روشنايی٬ زندگی٬ راستی٬ آبادانی و تندرستی از يک سو و تاريکی و مرگ و دروغ و ويرانی و بيماری از سوی ديگر می شمارد و در پندار او تا هنگامی که اين نبرد با پير

کراوات، هراوات، خراوات؛ یعنی دوستــــــانه !!

پژوهشگر انگل ایسی، نوئل مالكوم در كتاب خود به اسم "تاریخچه مختصر بوسنی" مطالعه ذی‌قیمتی در مورد روابط ایرانیان و گذشته اقوام یوگوسلاوی سابق انجام داده است. وی در این كتاب می‌نویسد: "واژه كراوات، یا هراوات (Hravat) در زبان صربی" ریشه در این زبان ندارد. این واژه از شبیه به نامی ایرانی ‌است كه كه در لوحی سنگی در ناحیه یونانی‌نشین جنوب روسیه یافته شده است. ریشه آن نام، خراوات ("Khoravat") در اوستا به معنای "دوستانه" است. مطالعات تاریخی نشان می‌دهد كه نژاد فعلی كرواسی، كرواتها، از ۱۷۰۰ سال پیش شروع به مهاجرات از سرزمین مادریشان، ایران به سمت كرواسی، صربستان و بوسنی مهاجرت نموده‌اند. احتمالاً علت این مهاجرت سركوب مومنین به آئین مانوی در دوران ساسانیان بوده است. بر مبنای اسناد قدیمی، اقوام صرب و كروات دارای اصلیت ایرانی هستند كه بعدها به اقوام اسلاو ملحق شده‌اند. نوئل مالكوم معتقد است كه تئوری‌های جدید در این زمینه با شواهد تاریخی مطابقت دارد. برخی از تئوریسین‌های ملی‌گرای كروات، ترجیح می‌دهند كه اصلیت خود را با ایرانیان مرتبط سازند تا همسایگان اسل

نيرنگ «كاراكالا» برای تصرف ايران

نيرنگ «كاراكالا» برای تصرف ايران سال 217 ميلادي «كاراكالا» امپراتور 29 ساله روم در اربلا (اربيل ــ شمال عراق امروز) به دست يك سنتوريو (افسر رومي) كه از نيرنگهاي او خسته شده بود كشته شد. كاراكالا كه در سر هواي اسكندر شدن و تصرف ايران را داشت چون با جنگ نمي توانست به اين هدف برسد به نيرنگ متوسل شده بود و از ميترا دختر اردوان پنجم شاه وقت ايران خواستگاري كرده بود. اردوان نخست حاضر به قبول درخواست او نبود ولي بعدا با اكراه پذيرفت.  كاراكالا كه مادرش از سوريه بود، ارتش خود مركب از 32 لژيون (لشكر) را در سوريه گذارد و با دسته اي كوچك از افسران و سربازان نيروي ويژه رهسپار شهر تيسفون (36 كيلومتري جنوب بغداد امروز) پايتخت آن زمان ايران شد تا با ميترا ازدواج كند. اردوان و سران كشور، بدون حمل سلاح در خارج از شهر به استقبال داماد آينده ايران شتافتند كه به دام «كاراكالا» افتادند و جز اردوان و تني چند از بزرگان، بقيه به دست همراهان كاراكالا كشته شدند و كاراكالا سريعا به اربلا رفت و در آنجا منتظر ارتش خود شد تا حمله به تيسفون را آغاز كند كه چند روز بعد در همان شهر به قتل رسيد.  علت قتل، ظاهرا اين

اختراعات ایران باستان در زمینه ی دریانوردی

اختراعات ایران باستان در زمینه ی دریانوردی کهن‌ترین سند دریانوردی ایرانیان، مهری است که در چغامیش خوزستان بدست آمده است. تاریخ تمدن ناحیه چغامیش به شش‌هزارسال پیش از میلاد می‌رسد. این مهر گلین، یک کشتی را با سرنشینانش نشان می‌دهد. در این کشتی یک سردار پیروز ایرانی، بازگشته از جنگ، نشسته، و اسیران زانوزده در جلوی او دیده می‌شوند. در این مهر یک گاو نر و یک پرچم هلالی شکل هم دیده می‌شوند. نقش‌های برجسته پاسارگاد نمایانگر توانمندی دریایی ایرانیان و فرمانروایی ایشان بر هفت‌دریاست. قطب نما در مورد اختراع قطب‌نما روایت‌های زیادی وجود دارد. تنی چند از دانشمندان آن را به چینی‌ها و یا حتی ایتالیایی‌ها نسبت می‌دهند. اما بیشتر دانشمندان همداستانند که قطب‌نما به وسیله ایرانیان ساخته شده است. قطب‌نمای ایرانی برخلاف قطب‌نمای چینی که 24 جهت داشت، دارای 32 جهت بوده‌است. عدد 32 علاوه بر نشان‌دادن دقت بیشتر قطب‌نمای ایرانی، نمایانگر آشنایی ایرانیان با اعداد در مبنای 2 و دانش ریاضی پیشرفته آنان است،‌که خود بحث جداگانه‌ و بسیار مفصلی را می‌طلبد. در افسانه‌های کهن ایرانی آمده است که اسفندیار رویین به هن

مستند سلامی دیگر ۱۳۹۱ دیدار خسرو شکیبایی و بهروز وثوقی

تاق کسرا هفت قرن به پاییتختی ایران در تیسپون درخشید

تاق كسرا یا تاق خسرو (ایوان مداین) تاق خسروانی، یادگار شکوه ایران باستان، با بی توجهی عراق، روز به روز به پایان خود نزدیکتر می‌شود. پرسش اینجاست، کشورمان تا کنون برای حفظ این میراث ایرانی، چه کرده است؟ طاق كسری یا تاق خسرو (ایوان مدائن)، در شهر مدائن و در 35 كیلومتری جنوب بغداد در استان دیاله قرار گرفته است و به نظر می‌رسد اتفاق بدی نمی‌افتد اگر تورهای زیارتی و سیاحتی که وظیفه گرداندن ایرانیان را بر عهده دارند، تدابیری بیندیشند که ایرانیان بتوانند از تاق خسروانی نیز دیدن کنند. این کار دو برتری دارد: نخست اینکه ایرانیان زائر، با تاریخ کشورشان نیز بیشتر آشنا می‌شوند و دوم اینکه عراق در صورت افزایش شمار بازدیدکنندگان از این اثر تاریخی مجبور می‌شود حفظ و مرمت و رسیدگی به زیرساخت‌های گردشگری این اثر تاریخی ایرانی را جدی تر بگیرد. تا هنگامی که خودمان جهت حفظ و نگهداری از میراث فرهنگی سرزمینمان کوشا نباشیم، نه تنها دیگران برای حفظ و نگاهبانی از داشته‌های فرهنگیمان دل نمی‌سوزانند، چه بسا (با تجربه‌ای که در این زمینه وجود دارد)، در جهت نابودی هر آنچه در منطقه به نام آثار ایرانی وجود دارد،

به یاد فر و شکوه باستان

 ایران سرای کاویان، مهد زرتشت است و آریان  آیا می دانید : دیوار چین با بهره گیری از دیواری که کورش در شمال ایران در سال 544 قبل از میلاد ساخت ، ساخته شد. آیا می دانید : اولین سیستم استخدام دولتی به صورت لشگری و کشوری به مدت 40 سال خدمت و سپس بازنشستگی و گرفتن مستمری دائم را کورش بزرگ در ایران پایه گذاری کرد. آیا می دانید : بدلیل کشته شدن 12 ایرانی در مصر و به این دلیل که فرعون مصر از ایرانیان عذر خواهی نکرده و به دشنام دادن و تمسخر پرداخته بود ، کمبوجیه با 250 هزار سرباز ایرانی در روز 42 از آغاز بهار 525 قبل از میلاد به مصر حمله کرد و کل مصر را تصرف کرد و بدلیل آمدن قحطی در مصر مقداری بسیار زیادی غله وارد مصر کرد . اکنون در مصر یک نقاشی دیواری وجود دارد که کمبوجیه را در حال احترام به خدایان مصر نشان میدهد و به هیچ وجه دین ایران را به آنان تحمیل نکرد و بی احترامی به آنان ننمود. آیا می دانید : داریوش بزرگ با شور و مشورت تمام بزرگان ایالتهای ایران که در پاسارگاد جمع شده بودند برگذیده شد و در بهار 520 قبل از میلاد تاج شاهنشاهی ایران رابر سر نهاد و برای همین مناسبت 2 نوع سکه طرح

هایده ،،،راز دل

از این قند پارسی که به بنگاله می برند ...

این سروده پارسی سر آغاز کتابی است به نام دده قورقود علی لسان طایفه اوغوزان به زبان اوغوزی  خوبان پارسی گوی بخشندگان عمرند      ساقی بده بشارت رندان پارسا را حافظ پیکره‌ای که در برابر شماست بیتی است از یک سروده پارسی و سر آغاز کتابی است بزبان اوغوزی بنام ددم قورقود علی لسان طایفه اوغوزان !! این کتاب در دربار عثمانی نگاشته شده است و سرشار است از واژه‌ها و نکته‌های زبان پارسی بویژه نامهای ایرانی برگرفته از کتابهای ایرانی بویژه شاهنامه فردوسی !! این سروده به خط خوش نگاشته شده است و در همه این کتاب تنها نوشته ای است که به خط خوش نگاشته شده که نشان از اهمیت آن برای نگارنده این کتاب داشته است: به هنر کوش زانکه در عالم ادب آنراست کو هنرور است همانطور که می‌دانیم ادبیات عثمانیان بشدت از ادبیات و زبان پارسی بهره گرفته است بطوری که زمانی زبان دربار عثمانی هم فارسی بوده و برخی از شاهان و سلاطین عثمانی به پارسی شعر گفته و سرو ده‌اند و این تاثیر ادبیات فارسی با مهاجرت روزافزون ایرانیان آرامش‌طلب و بیزار از جنگ به آسیای صغیر آغاز و قدرت می‌یابد و تا پایان قرن ۱۹ میلادی شاید بتوان گفت