نيرنگ «كاراكالا» برای تصرف ايران
سال 217 ميلادي «كاراكالا» امپراتور 29 ساله روم در اربلا (اربيل ــ شمال عراق امروز) به دست يك سنتوريو (افسر رومي) كه از نيرنگهاي او خسته شده بود كشته شد. كاراكالا كه در سر هواي اسكندر شدن و تصرف ايران را داشت چون با جنگ نمي توانست به اين هدف برسد به نيرنگ متوسل شده بود و از ميترا دختر اردوان پنجم شاه وقت ايران خواستگاري كرده بود. اردوان نخست حاضر به قبول درخواست او نبود ولي بعدا با اكراه پذيرفت.
كاراكالا كه مادرش از سوريه بود، ارتش خود مركب از 32 لژيون (لشكر) را در سوريه گذارد و با دسته اي كوچك از افسران و سربازان نيروي ويژه رهسپار شهر تيسفون (36 كيلومتري جنوب بغداد امروز) پايتخت آن زمان ايران شد تا با ميترا ازدواج كند.
اردوان و سران كشور، بدون حمل سلاح در خارج از شهر به استقبال داماد آينده ايران شتافتند كه به دام «كاراكالا» افتادند و جز اردوان و تني چند از بزرگان، بقيه به دست همراهان كاراكالا كشته شدند و كاراكالا سريعا به اربلا رفت و در آنجا منتظر ارتش خود شد تا حمله به تيسفون را آغاز كند كه چند روز بعد در همان شهر به قتل رسيد.
علت قتل، ظاهرا اين بود كه كاراكالا دو روز پيش از آن دستور اعدام يك افسر را داده بود كه به دست برادر او به قتل رسيد. كاراكالا شهرت به سفّاكي و نيرنگ داشت. وي برادر خود را هم كشته بود تا مدعي نداشته باشد.
ماكرينوس جانشين موقّت كاراكالا به ايران پيشنهاد صلح داد كه پيشنهاد او ردّ شد و ارتش ايران نيروي رومي را شكست داد به گونه اي كه همه سربازان شمال افريقايي اين ارتش، معروف به موريتانيايي ها كه بهترين جنگندگان ارتش روم بودند كشته و يا اسير شدند و ماكرينوس كه چنين ديد مجبور به پذيرفتن شرايط سخت اردوان براي اعلام ترك مخاصمه ازجمله پرداخت غرامت شد.
اين آخرين جنگ ايران و روم در دوران حكومت 475 ساله اشكانيان بود. اين سلسله 9 سال بعد به دست اردشير ساساني حاكم پارس و کرمان برانداخته شد.
نظرات