رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌ها از ژانویه, ۲۰۱۸

ابلاغ دستور کار شورای عالی امنیت رژیم برای مهار موج دوم تظاهرات

روز دوشنبه دوم بهمن‌ ماه ۲۵۷۶، شورای عالی امنیت رِژیم، ستاد کل نیروهای مسلح و فرماندهی کل سپاه، با ابلاغ دستور‌ کاری تازه به رده‌ های مختلف نظامی و انتظامی زیر دست خود، از آنان خواستند تا مراقب موج دوم جنبش سرنگونی مردم معترض در دهه‌ ی زجر بوده و هر مورد مشکوکی را بی درنگ گزارش، بازداشت و یا سرکوب کنند. بر اساس گزارش یک سرکرده ی ارشد در شورای عالی امنیت رژیم، این دستور‌ کار در بیش از هفت رویه تهیه و به رده‌ های گوناگون سپاه، ارتش و نیروی سرکوبگر انتظامی ابلاغ شده است. مهمترین بندهای این دستور کار عبارتند از: ۱- طی تغییراتی که در «قانون تسلیح» به وجود آمده، تمامی رده‌های نظامی با درجه ستوان دو به بالا می‌توانند با درخواست سلاح از کمیسیون مربوطه سلاح دریافت کنند. این قانون پیش‌تر از درجه‌ی سرگردی به بالا را شامل می‌شد. ۲- امسال تأکیده شده تمامی پرسنل وظیفه و کادر نظامی و انتظامی باید در تمام مراسم‌های دهه فجر تا ۲۲ بهمن شرکت کرده و در مرقد بنیان‌گذار جمهوری اسلامی حضور بهم رسانند. ۳- به نیروهای رزم سپاه ابلاغ شده که قایق‌ها، گشت‌‌های دریایی و اسکله‌های نظامی را به حالت آماده‌ب

یک جوان ۲۰ ساله ی افغانی به اتهام تجاوز جنسی به دختر بچه ی ۱۳ ساله ی سوئدی، در شهر هالسبری بازداشت شد

این حوان ۲۰ ساله که در روز ۱۸ دسامبر به اتهام تجاوز جنسی به یک دختر بچه ی ۱۳ ساله ی سوئدی در همسایگی یک فروشگاه مواد غذایی ایکا در مرکز شهر هالسبری از سوی پلیس دستگیر شده بود، به حکم دادگاه بدوی اوربرو بازداشت شد. به گزارش تلوزیون اس و ت و دیگر رسانه های سوئد، این متهم که زاده ی سال ۱۹۹۷ و تبعه ی افغانستان است، خود نیز ساکن بخش جنوبی استان اوربرو می باشد. دادستان این پرونده، خانم لوییز هله دی در پاسخ به پرسش خبرنگار اس و ت مبنی بر اینکه تجاوز جنسی در چه محلی روی داده است، گفت: "تجاوز جنسی در فضای باز رخ نداده است، اما دقیقن نمی توانم بگویم در کجا روی داده است". پلیس و مقام های قضایی تلاش کرده اند تا جای ممکن از افشای جزییات این پرونده جلوگیری کنند، اما تنها ساعاتی پس از بازداشت متهم ۲۰ ساله، تارنماها و شبکه های اجتماعی نه تنها مشخصات کامل از جمله نام، نشانی، کد ملی، ملیت و هتا رونوشت پادمان های پلیس و حکم بازداشت صادر شده از سوی دادگاه بدوی برای این متجاوز جنسی را منتشر و آشکار کرده اند. این جوان ۲۰ ساله ی بازداشت شده که قادر به گویش به زبان سوئدی نیست و بر اسا

محمد از دید سلمان رشدی در کتاب آیات شیطانی

سلمان رشدی درباره ی محمد تازی پیامبر خودخوانده ی اسلامی، در کتاب بت شکن و تاریخی خود "آیات شیتانی"، می نویسد: "شاید هیچ انسانی به اندازه ی محمد از خدا برای توجیه اعمالش مایه نگزاشته باشد". محمد، كنيز و برده‌ ی جنسی گرفت، چندین زن اختیار کرد. زن بارگی پيشه كرد و چند زنی برای مرد را باب كرد و با كودكی ٩ ساله همبستر شد. زنان را نصف مردان به حساب آورد. خون غير مسلمان را حلال خواند و زنانشان را غنيمت شمارد و به راهزنی و دزدی کاروان‌ ها و قبیله‌ ها پرداخت. برای پيشبرد اهدافش، وعده‌ های دروغين داد و به جنگ و خونريزی همت بست و تخم كين و دشمنی بين پيروانش با ديگران را كاشت و اين همه را به‌ نام الله، بت ديروزی كه تبديل به خدای مكار حيله‌ گر، خشمگين و نامریی تازه ای شده بود، كرد و ركوردی نو و دست نيافتنی در خميدن حقيقت برای نسل بشر به‌ جای گزاشت. همین جستار در کیهان سوئد

انتشار ویدیوهایی از تظاهرات در چند شهر میهن، ۹ اُم بهمن ماه

شامگاه دوشنبه ۹ اُم بهمن ماه، ویدیوهایی در شبکه‌ های اجتماعی منتشر شد که نشان‌ می‌ دهد در چند شهر میهن، اعتراض‌ هایی علیه دیکتاتور جمهوری اسلامی و کلیت رژیم اسلامی صورت گرفته‌ است. این ویدیوها، از برگزاری تجمعاتی اعتراضی در بندر عباس، خرم آباد،‌ اراک، کرمان و شیراز حکایت دارد و در آن معترضان شعارهایی همچون "نترسید، نترسید ما همه با هم هستیم: و "مرگ بر خامنه‌ ای" سر می‌ دهند. پیش از انتشار این ویدیوها، فراخوان‌ هایی برای انجام اعتراضات در روزهای سالگرد دهه ی زجر در شبکه‌ های اجتماعی منتشر شده بود. پیش از این در اعتراضات دی ماه در شهرهای مختلف ایران، دست‌ کم ۲۵ تن از هم میهنان کشته و بیش از ۳۷۰۰ تن دیگر بازداشت شدند. اعتراضات نخستین به وضعیت اقتصادی در شهر مشهد، خیلی زود به دیگر شهرهای ایران سرایت کرد و روندی سیاسی به خود گرفت. در اعتراضات دی‌ ماه، شعارهایی علیه دیکتاتور جمهوری اسلامی، سرکردگان و نهادهای ارشد رژیم و در هواداری از پادشاهان دوران پهلوی سر داده شد. تظاهرات شامگاه ۹ اُم بهمن ماه، کرمان همین جستار در ایران گلوبال

پرونده ی قتل بیژن ابراهیمی در بریتانیا: پلیس به "نژاد پرستی سازمانی" متهم شد

بیژن ابراهیمی سال ۲۰۱۳ به طرز فجیعی در شهر بریستول به قتل رسید. گزارشی تازه درباره ی قتل بیژن ابراهیمی، پناهنده ی ایرانی ساکن شهر بریستول بریتانیا، نشان می‌ دهد که ماموران پلیس و شهرداری بارها پس از شکایت‌ های آقای ابراهیمی، طرف آزار دهندگان او را گرفته‌ اند. گروه "بریستول امن‌ تر" (Safer Bristol) در این گزارش به "قصور گروهی" پلیس منطقه ی اوون و سامرست و شورای شهر بریستول در پرونده ی آقای ابراهیمی اشاره می‌ کند.بیژن ابراهیمی، پناهنده ی ایرانی‌ تبار و معلول ساکن بریتانیا، سال ۲۰۱۳ به طرزی فجیع در خانه‌ اش کشته شد. جیمز لی همسایه ی او، با این گمان اشتباه که آقای ابراهیمی به فرزندش نظر داشته، او را به به قصد کشت زد و جسدش را در بیرون خانه‌ اش به آتش کشید !! پیش از این هم، هیئت رسیدگی به شکایات از پلیس بریتانیا، در گزارشی نتیجه گرفت که پلیس می‌ توانسته جلوی کشته شدن بیژن ابراهیمی را بگیرد، اما در این کار ناکام مانده و این قصور ناشی از "جانبداری  نژاد پرستانه  ی پلیس، چه به صورت خودآگاه و چه به صورت ناخود آگاه" بوده است. گزارش تازه که دوشنبه ۱۸ دسامبر

آخوند در سرزمین من سه کار می کند !!

آخوندی  بالای منبر، زن زیبایی را دید و ناگهان چشمش او را گرفت. روضه را به پایان رساند و رفت سر راه او ایستاد تا اینکه زن رد شد. زن آمد و او افتاد به دنبالش و در یک جای خلوت صداش زد و زن برگشت دید که آخوند مسجد محله است. زن گفت: بفرمایید حاج آقا. حاج آقا بی‌ مقدمه رفت سر اصل داستان و گفت: من هنگامی‌ که شما را دیدم عاشقت شدم؛ بیا صیغه من شو و امشبی را با هم خوش باشیم. زن گفت: حاج آقا از شما بعیده. آخوند گفت: هر چه بخواهی بهت می‌ دهم. زن که دید ملا ول کن نیست، گفت: به سه شرط. آخوند گفت: چه شرطی ؟ زن گفت: من سه شرط دارم اگر پذیرفتی یک شب می‌ آیم پیشت و آن شرایط هم اینها هستند: باید روی منبر دایره بزنی و برقصی. آخوند گفت: ای بابا این چه شرطی است ؟! نمی‌ شود. زن گفت: همین که هست. آخونده فکری کرد گفت: شرط دوم چیست. زن گفت: روی منبر فحش خواهر و مادر به پای منبرهایت بدهی. آخوند گفت: بابا خیلی شرط خطرناکی است !! آخه می‌ گیرند کتکم می‌ زنند. زن گفت: همین که هست. آخوند دوباره فکری کرد و گفت: خب، شرط سوم چی است ؟ زن گفت: شرط سومم این است که روی منبر

دختر خیابان انقلاب تنها نماند: اعتراض یک زن دیگر به حجاب اجباری

دختر خیابان انقلاب تنها نماند. یک زن ایرانی دیگر هم در بامداد برفی تهران، در تقاطع انقلاب و وصال شیرازی و روبروی شیرینی فرانسه، روی سکو ایستاد و حجابش را از سر برداشت. تصاویری از این حرکت اعتراضی در شبکه‌ های اجتماعی منتشر شده است. روسری سپید بر سر یک چوب، نمادی از اعتراض به حجاب اجباری شده است. ویدا موحد معروف به دختر خیابان انقلاب، ۶ اُم دی‌ ماه ۱۳۹۶ و چند روز پیش از آغاز اعتراضات ۱۳۹۶، در تقاطع خیابان انقلاب و وصال روسری سپید رنگی را بر سر چوبی کرد و در اعتراض به حجاب تحمیلی از سوی رژیم اسلامی، آن را تکان داد. او به مدت دو هفته در زندان اوین بازداشت شد. #بی_حجاب_شویم همین جستار در ایران گبوبال

قرآن پژوهشی: الله مومنانش را از دوستی با این دسته از مردم برحذر می دارد

در ادامه ی داستان فرمان الله به الله پرستان مبنی بر دوست نشدن با یهودیان و مسیحیان و کفار، الله ضدیت خود را متوجه آن دسته از مومنینی نیز می کند که با کفار دوست شده اند. هر چند این فرمان، بیشتر به تهدید و خط و نشان کشیدن می ماند و یک مرزبندی محکم میان الله خونریز و کفار و دوستانشان می باشد. کفاری که خود الله ادعا کرده آنها را آفریده، اکنون به عنوان دشمن معرفی می شوند و الله خود را دشمن آنان می داند و از برده های مومنش می خواهد که با آنها دوست نبوده و دشمن باشند. این آیه، یکی از توجیه های بنیادین قرآنی مبنی بر دشمنی با دگراندیشانی است که آخوند بر اساس تفسیر شخصی خود به حسب آن و همچنین کمک گرفتن از فاضلاب حدیث و سنت محمد زن باره، همواره مردمان بسیاری را از دم تیغ گزرانده و علیه بسیار ملت ها و کشورها اعلام جنگ کرده، جنگ ها به راه انداخته، خاندان ها برانداخته و خون ها ریخته است تا کلام الله در سرزمین های نامسلمان به بهای ریختن خون مردمانشان، جاری گردد: ای کسانی که ایمان آوردید، کافران را به جای مومنان، به عنوان دوستان خود نگیرید. آیا می خواهید با این کار برای الله دلیل آشکاری بر ضد

سلمان‌ رشدی درباره شورش ۵۷ و خمینی در کتاب آیات شیطانی چه نوشته است ؟

سلمان رشدی يک بخش از کتاب خود را به شورش ۵۷ ايران و به تصوير کشيدن چهره ی اهریمنی خمینی حرامزاده اختصاص داده است. شايد آنچه که باعث شد تا فتوایی از سوی خمینی خونخوار برای ترور سلمان رشدی صادر شود، همين بخش از کتابش باشد. او درباره ی خمینی در کتاب آیات شیطانی نوشته است: آری، این مرد شوم و ابرو در هم کشیده که همچنان بیدار است و لباسی گشاد بر تن دارد، عمام است. در تبعید هرگز غذا پخته نمی‌ شود. نگهبانان با عینک دودی از بیرون غذا می‌ خرند و می‌ آورند. در تبعید هر گونه تلاشی برای ریشه دواندن، خیانت می‌ نماید: "چنین تلاش‌ هایی اقرار به شکست است". عمام مرکز چرخیست. اما پیاپی آب می‌ نوشد، هر پنج دقیقه یک لیوان آب می‌ نوشد تا خود را پاک نگاه‌ دارد !! آب را پیش از نوشیدن از یک پالایه ی ماشینی آمریکایی گزرانده و تصفیه کرده‌ اند. همه ی جوانان دور و برش با رساله ی عمام که درباره ی آب است، آشنایی دارند. عمام بی‌ هیچ جنبشی می‌ جنبد. بی‌ هیچ عملی، آنچه می‌ خواهد به انجام می‌ رساند و بی‌ آنکه واژه‌ ای بر زبان آورد، سخن می‌ گوید !! (شاید اشاره به قطب زاده ها و یزدی ها و بنی صدرها باشد).

تراش پیکر آزادی

هم میهن پیکرتراش و هنرمندی که خوی ایرانی گری و مهر پارسی در رگانش می جوشد، پیکری را از چوب تراشیده و اثری را آفریده است که گویای سخن دل زخمین و خونین همه ی میهن پرستان ایرانی است. او با این آفرینش، از زبان دل همه ی ما سخن گفته است. در این اثر فوقوالعاده معنایی و زیبا، وی از چوبی که نه به درد هیزم شدن می خورد و نه نجاری، چیزی را پدید آورده است که تا نبینید و دقت نکنید، به اهمیت و بزرگی کارش پی نخواهید برد. او را نمی شناسم و نامش را نمی دانم، اما فروغ پاکدلی و شرف والای سرشتش را بازشناختم. بارگیری ویدیو همین جستار در ایران گلوبال

کلاه بوقی مومنین و ندای آسمانی از دیوار و ته چاه

مردم به ظاهر بسنده می کنند. معمولن مردم ژرفای چیزی را نمی کاوند و همین که توضیحی سطحی به خوردشان بدهی، آن را می پذیرند، تنها کافیست "متعصب" باشند و به آن چیزی که دلشان می خواهند بشنوند "ایمان راسخ" داشته باشند؛ دیگر مهم نیست که آن چیز تا چه حد می تواند چرند و دروغ و موهوم باشد. برای مومنان، همین قصه کافیست که خدایی یگانه هست و ذات اقدسش از همه ی بدی ها به دور است، دیگر جنگ ها و کشتارها و دزدی ها و تجاوزها و شکنجه ها البته خواست خدا تلقی نمی شود. اگر کار خوبی از انسان مومنی سر بزند، آن را خواست و اراده ی الهی در طول مشیت پروردگار کزایی برمی شمارند و می گویند این خواست خدا بوده و وی تنها مجری آنست و اگر کار بدی از کسی سر بزند، همه ی تقصیرها گردن اوست نه خدا !! اگر مومنی به مرضی گرفتار آید، امتحان الهی است و اگر کافری به مرضی گرفتار شود، عذاب الهی است. برای مومنین، همه چیز با این قیاس "سیاه" یا "سپید" الگوبندی و از یکدیگر جدا می شوند. دمکرات بودن یعنی اینکه رای بیشتر نصیب چه کسی می شود. وقتی همه ی اروپا و همه ی آسیا و همه آمریکا، هتا خود آمری

مغلطه ای به عنوان "نه به حجاب اجباری"

مردم ایران را اینگونه تعریف می کنند که از برای درد و ورم اسلام کزا، در سال ۵۷ دست به شورش گسترده و فراگیری زده اند که آغاز آن را آخوند حرامزاده ای به نام خمینی با این یاوه کلید زد که: "وا اسلاما"؛ این بدان معنی است که ملت ایران نه به دلایل اقتصادی و سیاسی و...، بلکه تنها و سرفن به علت داشتن درد و ورم اسلام و با شعار وا اسلاما، مسلحانه به خیابان ها ریختند و کلانتری ها و شهربانی ها و پادگان های ارتش را مورد یورش قرار دادند تا حکومت قانونی مشروطه ی پادشاهی ایران را سرنگون کنند. این یک دروغ بزرگ است. از همان آغاز، یک مسئله ی مهم برای شورشیان ۵۷، همانا مسئله ی حجاب بوده است. این شورشیان که هتا نمی دانستند چه می خواهند، از چپ مارکسیست لنینیست گرفته تا چپ میان جا معطل مارکسیست اسلامگرا تا خود ارتجاع سیاه آخوندی و اسلامی، همگی در ویران کردن ایران با یکدیگر هم دست بودند، اما در ایجاد یک مرام مشترک، ناتوان، متضاد و ناهمگون. بخشی از این شورشیان وامانده، بی حجابی را از راه "حجاب غیر اجباری" توجیه می کردند، حال آنکه، در سوی دیگر این قدرت مطلق دستگاه دین فروشی بود که بر ذهن

سکولاریسم از نوع یخ در بهشت

برخی دین زدگان که طاقت هیچ چیز جز جمال روی دین و حوریش را ندارند، که هیچ؛ اما برخی قصه پردازان آخوند موآب هم هستند که خیلی تجدد زده به کمر و ژست روشنفکرانه گیرنده، دم از یک سلسلسه نظریات محیر العقولی می زنند که ساختار مغز انسان را با چالش انهدام روبرو می کند. برخی از این آلت دست شدگان که در تمسخر خود و ریشخند دیگران، دست به یقه ی هر کس و ناکسی دراز می کنند و با بالا و پایین کردن خود و دیگری، سعی در مطرح نمودن آنچه که حقشان است می نمایند، تا بلکه حقانیت خود را با مشت در صورت طرف مقابل اثبات کنند، بر این عقیده نیز استوارند که حق و راه یکی است و آن راه راستی است و این حقانیت راستانه را از دریچه ی آنچه که شعور وی بر مبنای عقل کلش به وی اجازه داده است، با باوری مذهبی و خردی برخاسته از اینکه خودش و پدرش و نیاکانش از گل و خاک الهی ساخته شده اند را با نهایت قدرتی که دارند، چون میخی بر زمین می کوبند. اینگونه، قلدری را دیگر می توان رنگ ایمان زد. وقتی در هازمان ما، سخن از دگرش وضعیت کسب و کار و اشتغال می شود و کاهش هزینه ها و افزایش درآمدها، همیشه برخی از این موجودات در بنگاه های اقتصادی

گروه ۱۹۴ و یک سکوت زشت - ۱/۲

متن زیر ترجمه ی بخشی از  این تارنما  می باشد. در ۲۷ اُم اکتبر ۲۰۱۷، شورای کارگری و اجتماعی در مالمو سومین شهر بزرگ  سوئد ، در قالب پشتیبانی فعالیت موقت برای راهپیمایی شبانه، مبلغ ۲۱۱.۶۰۰ کرون به مجموعه ی ۶ انجمن کمک مالی کرد. این پول بخشی از ۵۰ ملیون سرمایه ی این شهر در پاسداری و حفاظت از محیط فیزیکی شهر مالموست. ۱۳۲.۰۰۰ کرون از این ۲۱۱.۶۰۰ کرون به گروهی متشکل از ۳ انجمن به نام "مالموی آسوده خیال" (Trygg Malmo) پرداخت شد که راهپیمایی شبانه ی خود در روزنگورد (Rosengård) را برگزار کردند. این ۳ انجمن شامل "انجمن صلح و داوری سومالی"، گروه ۱۹۴ مالمو و انجمن رنگین کمان مالمو می شوند. گروه ۱۹۴ مالمو هموند سازمان گروه ۱۹۴ هوادار فلستین است. پیکره ی ۱۹۴ خواهان اجرای مصوبه ی ۱۹۴ ملل متحد است که اظهار می دارد آن دسته از پناهندگان فلستینی که مایلند تا به خانه هایشان در اسراییل برگردند، در ۱۹۴۸ به آنها اجازه داده شده است که به آنجا بازگردند. البته که فرد می تواند چنین دیدگاهی را داشته باشد و بر سر آن بحث کند، اما برای چنین سازمانی مناسب نیست که کمک های نقدی شهرداری را

تظاهر به اسلام

برای ما ایرانیان، تظاهر به  اسلام  چیز کمی نیست و به خوبی با آن آشنا هستیم. اسلام برای ما ایرانیان، بنا به گفته ای، یک اسلام پنیری است که هر وقت دلمان خواست مقداری از آن را روی نان دلخواه خود می مالیم و به اندازه و کیفیتی که لازم می دانیم از آن در خوراک روزمره ی مادی و معنوی زندگی خود استفاده می کنیم. ما اینقدر از این پنیر استفاده کرده ایم که بخشی از یاخته های هازمان ما را به خنگی گرفتار کرده است !! کس خل المجانین، رابعة بنت اسکول از نوادگان هزرط اسلامی بودن با درد و ورم اسلام عزیز را داشتن، برای بیشتر  ما ایرانیان ، دو چیز متفاوت و جدای از یکدیگر هستند. بدین معنا که دستوراتی که اسلام صادر کرده است را به صرف مسلمان بودن می پذیریم اما به لحاظ شرایط و مصلحت، یا همان دل به خواهی گزینش کردن دستورات  دین  در زندگیمان، آنها را کاربردی نمی کنیم و از اینرو، اسلام برای بیشتر ما ایرانیان، تبدیل به درد و ورم الزام آوری نشده است. اما با این کژدار و مریز رفتار کردن با این دین بهیمه ای و بیابانی که با شمشیری آخته از دل صحرا بر پیکر فرهنگ و تمدن جهان و از جمله ایران تاخته است، دیگر نمی توا

نخست وزیر اتریش اسراییل را کشوری یهودی خواند

سباستین کورتس صدر اعظم اتریش از حزب خلق این کشور، جوان ترین سیاست مدار جهان در بالاترین جایگاه سیاست اجرایی می باشد. او جوان ترین سیاست مداری در جهان است که  اسراییل  را "کشوری  یهودی " می خواند. متن زیر ترجمه ی بخشی از تارنمای  اسراییل هیوم  است: وی اظهار داشته که تعهد اتریش به فرایند صلح، بر پایه ی راه حل دو گانه استوار است، با این هدف که نیازهای امنیتی اسراییل را تامین کند، در حالی که نیاز به ایجاد یک دولت فلستینی نیز حیاتی است. وی همچنین هولوکاست را جنایت دانسته و قابل مجازات می داند. پیش از آن صدر اعظم آلمان آنگلا مرکل نیز، ویژگی یهودی اسراییل را به رسمیت شناخته بود. دولت اتریش همچنین متعهد شده است تا ۸۰ اُمین سالگرد پیوستن اتریش به رایش سوم آلمان یا رژیم نازی را نیز جشن بگیرد. این بدان معنی است که سیاست نوین دولت، هم اسراییل را به عنوان کشوری یهودی می شناسد و جنایات هولوکاست را محکوم می کند و هم اینکه هم زمان، به گزشته ی نازی اتریش نیز ارج می گزارد. همین جستار در ایران گلوبال

همه پرسی، آری یا نه

همه پرسی  یا رفراندوم، بحثی است که چند سالی است در فضای سیاسی ایران جاری است. فضایی مخدوش و گنگ که برای توده هایی از مردم، تبدیل به روزنه ی امید شده است و تلاش پیگری انجام می گیرد تا این موضوع به بحث گزارده شود و ایرانیان هر چه بیشتری به آن اقبال خوش نشان دهند. بهتر است که به جای رفراندوم از واژه ی همه پرسی استفاده کنیم و ضمن اینکه با این کار به زبان پارسی ارج می نهیم، نکته ی مهم دیگری را در خود دارد؛ اینکه، با شنیدن یا خواندن واژه ی "همه پرسی"، این اقدام تعریف می شود، اما با ذکر واژه ی "رفراندوم"، فرد و به ویژه افراد عادی، دقیقن نمی دانند از چه چیز صحبت می کنند. همه پرسی برای ایران در حالی از سوی برخی گروه های سیاسی مطرح می شود که ایران با بحران سیاسی روبروست و این بحران در مهوریت خود، "مشروعیت نداشتن جمهوری اسلامی" را مد نظر دارد. رژیمی که بر پایه ی دو اصل اسلام و جمهوری بنا گشته و ساز و کار به ظاهر آراسته، مردم سالار و مبتنی بر آرای ملت خودش را دارد که در این ۴ دهه از عمر منحوس ولایت فقیه، همگی به خوبی دیده ایم و تجریه کرده ایم که "جمهوری ا

نخست وزیر نروژ: نروژ از یورش مهاجران الله پرست جانش به لبش آمده

ارنا سولبرگ نخست وزیر نروژ: "نروژ از یورش مهاجران الله پرست جانش به لبش آمده؛  ما آماده ایم تا قوانین بین المللی را ترک کنیم". چند فرهنگی در اروپا با شکست روبرو شده است. بیشتر مردم از پیامدهای مهاجرت های توده ای غیر قانونی به اروپا که منجر به دگرش شکل اروپا شده است، ناآگاهند. بریتانیایی ها در کشور خودشان تبدیل به یک کمینه شده اند؛ در  سوئد  هتا شرایط بدتر است، بیشینه ی سوئدی ها آن قدر عمر خواهند کرد تا ببینند که خودشان در کشور خودشان تبدیل به یک کمینه ی اجتماعی شده اند. کشورهای بیشتر و بیشتری در حال برداشتن گام هایی علیه فرهنگ مهاجران هستند. سوییس قانون ضد مسجد را تصویب کرده است که ایراد خطابه به عربی و همچنین برافراشتن مناره ی مسجدها را ممنوع می کند. اتریش قانونی را به تصویب رسانده است که پشتیبانی های پولی خارجی از مسجدهای این کشور و اجتماعات اسلامی آن را ممنوع می کند. همه ی این تدابیر از اینرو از سوی این کشورها گرفته شده اند تا مهاجران را مجبور کنند تا در فرهنگ اجتماعی غربی ادغام شوند. اما همچنان کشورهایی غربی وجود دارند که هتا نمی پذیرند که چنین کاستی ایی