رد شدن به محتوای اصلی

آیا شلر فرهادی را می شناسید ؟

دختری به نام شلر، دانشجوی ۲۵ ساله ی علوم سياسی دانشگاه رازی کرمانشاه، به روايت خانواده اش پس از سفر دیکتاتور رژیم به كرمانشاه، به علت امضای یک تومار انتقادی به ولی فقیه رژیم بازداشت می شود. در ۲۴ اُم مهر ماه سال ۱۳۹۰، آیت الله سید علی خامنه ای به دانشگاه رازی کرمانشاه رفته بود و در همان دیدار، بخش هایی از توماری انتقادی از وضعیت ایران که به ‌امضای ۸۰ نفر از دانشجویان این دانشگاه رسیده بود نیز، درحضور آخوند خامنه ای خوانده شد. بیشتر امضا کنندگان این تومار به زندان محکوم می‌ شوند.


پس از ۵ ماه بی خبری از سرنوشت دختری كه به یک باره گم شده است، خانواده ی او شلر را از زندان اوين تهران با توان جسمي ضعیفی تحويل می گيرند، با اين ضمانت كه دختر روستایی در صورت تماس دوباره ی برادرها (مزدوران رژیم)، به تهران برگردد.

به روايت خانواده ی شلر، وی به شدت تحت تاثير انفرادی و زندان پنج ماهه بوده و در دی ماه ۹۱ طی تماسی از او خواسته می شود تا خودش را سه روزه به تهران برساند؛ اما وی در تاريخ ۱۵ دی ماه در خانه ی روستایی پدرش خودكشي می كند تا به تهران و جلسه ی احضار نرسد. داستان نيست، روايت یک رویداد ناگوار و تلخی است که در اثر فشار روانی و جسمی بر این دختر تحمیل شده است.

او پیش از این دختری رزمی کار و بسیار سر حال و شاداب بود. وی پس از ۱۰ ماه مرخصی از زندان، دوباره از سوی اداره ی اطلاعات رژیم در کرمانشاه احضار شد. شلر با شنیدن این خبر که باید دوباره به اوین بازگردد، با شلیک گلوله ای به وسیله ی تفنگی که متعلق به پدر بزرگش بود، به زندگی خود پایان داد. پس از ۵ سال، هنوز آنچه بر سر شلر در زندان گزشت مشخص نیست و عاملان شکجنه و آزار او آزادند.

تیم اطلاعاتی دوری آخوند مصلحی باید توضیح دهد چرا شلر فرهادی بازداشت شده بود. خانواده ی شلر فرهادی نیز همچنان به شدت تحت فشار است تا موضوع را دروغ بخواند و حقیقت را کتمان کند. سالروز مرگ شلر، ۱۵ دی ماه بود، كرمانشاه، شهرستان گهواره، روستای كوزران.




شلر، لاله ی واژگون است.

همین جستار در ایران گلوبال

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...