رد شدن به محتوای اصلی

حمله به دومین دختر دوچرخه سوار در دی ماه

متین معززی، قهرمان اسکیت سرعت زنان ایران در حال دوچرخه سواری بود که یک موتور سوار خودش را به او رساند و با لگد، او را به روی زمین پرتاب کرد.



رویداد مشابهی نیز حدود ۱۰ روز پیش در قم رخ داده بود؛ یورش هایی که از سوی مخالفان حزب اللهی دوچرخه سواری زنان انجام می ‌شوند. متین معززی درباره ی رویدادی که برایش رخ داده، روز ۲۹ دی ماه در اینستاگرام با عنوان "چند كلمه تاسف و درد" نوشته است:

"ممنونم از همه‌ ی عزيزانى كه حامى ورزشكاران هستن، هتا با یک كلمه حرف. يه سرى هم هستن فكر می كنن كارشون درسته و به ما انرژى می دن ولى اشتباه می كنن. مردم عزيز شهر و كشورم !! ما مجبوريم تو جاده تمرين كنيم. بوق زدن شما مارو خوشحال نمی كنه، فقط عصبى می شيم يا می ترسيم و خستگیمون صد برابر می شه. اسلن لازم نيست وقتى مارو می بينيد، دستتونو بكوبيد روى بوق. امروز تمرين بودم، یک موتور با آخرين سرعت اومد كنارم، چسبوند به دوچرخه و با لگد منو پرت كرد تو جاده".

متین معززی پرسیده است:
"چى می شه يه آدم به اين سطح از شعور می رسه ؟ با خودش چى می گه ؟! اگر به یک دختر در حال تمرين لگد بزنه، چه حس خوبى پيدا می كنه ؟! خيلى دارم فكر می كنم كه چه طور می شه كه یک نفر اين كارو انجام می ده. اگر بيمار هستيد، خودتونو درمان كنيد. اگر بيمار روانى تو خونه داريد، ببريد درمانش كنيد. كلى زخم رو دست و پامه و اميدوارم زانوم دوباره ضربه‌ بدى نخورده باشه..."

متین معززی یکی از سه ملی‌ پوش گلستانی تیم‌ های ملی اسکیت است که حدود دو سال سابقه ی هموندی در تیم ملی را در کارنامه اش دارد. او افتخارات و عناوین بسیاری را در طول سالیان فعالیت خود در این رشته کسب کرده است و یکی از بهترین اسکیت سواران تیم ملی به حساب می ‌آید.


تارنمای "قم اسپرت" نیز چند روز پیش گزارش داده بود که پس از نیمروز یک شنبه ۱۸ دی، در خیابان "خاک‏ فرج" قم، یک موتور سوار به صورت عمد از پشت با یک دختر دوچرخه سوار تصادف می‌ کند. این دختر هم تعادل خود را از دست می ‌دهد و از ناحیه صورت و سر به شدت آسیب می ‌بیند.

این دختر گفته است:
"داشتم با آرامش کنار خیابان به سمت منزل رکاب می زدم، اما ناگهان ضربه ای را حس کردم و دیگر نفهمیدم که چه اتفاقی افتاد تا این که صدای کسی را شنیدم که می گفت خانم خانم... و به هوش آمدم. مرا بلند کردند و نشاندند روی جدول کنار خیابان".

شاهدان به این دختر گفته اند یک موتور سوار عمدن به او زده و فرار کرده است:
"از درد کتف و شانه و دستم زدم زیر گریه".


بر اساس این گزارش، دختر دوچرخه سوار از لحظه ی تصادف چیزی را به خاطر ندارد. پس از این رویداد، پلیس و آمبولانس به محل حادثه می روند و دوچرخه سوار را به بیمارستان منتقل می کنند. این دختر دوچرخه سوار که نخواسته نامش فاش شود، گفته است صورتش صدمه دیده، دستش شکسته، کتف و شانه و گردن و زانویش درد می کند:
"داداشم رفته محل تصادف ولی کسی را پیدا نکرده است".

او گفته که برادرش شکایت کرده است، اما اقدامی برایش انجام نداده اند.

همین جستار در کیهان سوئد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...