رد شدن به محتوای اصلی

ترجمه ی گفتگوی شاهزاده رضا پهلوی با تلوزیون فاکس نیوز

شاهزاده رضا پهلوی خوستار دگرش رژیم و یک ائتلاف تازه شد


همه ی ما می دانیم که دگرش رژیم، یک قاعده ی نهایی است و این چیزی است که مردم ایران خواستار آنند. این خواسته البته بدان دلیل نیست که آمریکا، انگل ستان، اسراییل یا عربستان آن را می خواهند، بلکه بدین علت است که مردم ایران این چنین می خواهند. بیشتر از این خواسته، من بر این باورم که می توانیم در این مبارزه کامیاب شویم.

شاهزاده رضا پهلوی، ناخرسندی کنونی را بیشتر تهدیدی برای بقای جمهوری اسلامی ارزیابی کرد تا خشونتی که در پی انتخابات مردود ۸۸ را انکار می کرد. هنگامی که ایرانیان به مسیر جریان حکومتی که با هر نمایش نامه ی محتملی، غیر دمکراتیک و فاسد است، برخورد کردند و برای حقوق بشر و جدایی دین از سیاست قد علم کردند، این یک تهدید برای بقای حکومت بود.

ملایان، غاصبینی هستند که به کشور ما شبیخون زده اند، ما را به گروگان گرفته اند و ما کشور خودمان را پس خواهیم گرفت. دست کم اکنون زمان آنست که پرچم جنبش مخالفان را با کشورهای غربی همانند ایالات متحده بالا ببریم تا پاسخ آنان را شدت ببخشیم و تحریم های تازه ای را بر سرکردگان رژیم و موارد با ارزشش، مورد توجه قرار دهیم.

شاهزاده پهلو به پهلوی توسعه در ایران می ماند تا از خلال آنچه که کمک های خودش را به عنوان شبکه ی گسترده ای از مخاطبان در درون و بیرون از حکومت توصیف می کند، آن را اینگونه ارزیابی می نماید که برای دهه ها این چنین وضعی برقرار مانده است. منبع مهم برابری که موجود است، ایرانیانی عادی هستند که مستقیمن با او از راه شبکه های اجتماعی تماس برقرار می کنند.


شاهزاده راه و روش خود در ایران نوین را اینگونه ارزیابی می کند:
برای اینکه با شما صادق باشم، باید بگویم نمی دانم. اما می دانم آنچه که باید اکنون انجام دهم چیست. من هرگز گرفتار و شیفته ی نقش شخصی خودم یا مقصدم نبوده ام و خواهان انتخابانی منصفانه و آزاد در ایران به عنوان "تنها ماموریتم در زندگی"، بوده ام. یعنی جایگزینی آرا برای رییسان جمهور و هموندان مجلس به جای نامزدهایی از پیش تایید شده.

البته که من در خدمت به کشورم آماده ام. نمی دانم که با چه قابلیتی ممکن باشد یا نباشد. ممکن است فرجام من در نهایت این باشد که تنها یک شهروند عادی باشم که بقیه ی عمرش را می کند یا اینکه ممکن است از من فراخوان شود که نقش بزرگ تری را ایفا کنم.

هر کسی می داند که من میراث دار پادشاهی هستم. اگر کشور بیشتر برای پذیرش یک جمهوری آماده است، چه بهتر؛ این عالیست.

جستار بالا، ترجمه ی بخشی از این مقاله به قلم بردلی کلپر (Bradley Klapper) بود.





همین جستار در کیهان سوئد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د