رد شدن به محتوای اصلی

تقاضای زندان و اخراج از سوی دادستان برای پناهجوی متهم به قتل افسر پلیس در گوتنبرگ سوئد

محاکمه ی نوجوان پناهجوی ۱۷ ساله ی افغانی که در روز ۳۱ آگست ۲۰۱۷ در جریان تظاهرات اعتراض به اخراج اتباع افغانی، در "مدبوریار پلاتسن" استکهلم با وارد نمودن یک ضربه ی چاقو به گردن یک افسر پلیس جوان ۳۳ ساله، اقدام به قتل وی کرده بود، در دادگاه بدوی استکهلم آغاز شد.


وی که دارای اجازه ی اقامت موقت در سوئد می باشد، متهم است که در ۳۱ آگست سال گزشته، با استفاده از چاقو، اقدام به قتل "تد اریکسون" افسر پلیس استکهلم کرده است.

این افسر پلیس به جهت زیر نظر گرفتن تحصن اتباع افغان، به این منطقه اعزام شده بود؛ تحصنی که با هدف بازایستاندن اخراج متقاضیان پناهندگی تبعه های افغانستان از سوئد به این کشور، از چندی پیش در این محل آغاز شده بود. بنا به گفته ی شاهدان عینی، متهم به قتل به ناگهان خود را به پشت افسر پلیس رسانده و با چاقویی که روز پیش خریده بوده، ضربه ی ژرفی به گردن این افسر پلیس جوان وارد می کند که منجر به خونریزی شدید می شود. قاتل پس از اقدام به قتل، درصدد متواری شدن از محل بود که با شلیک اخطاری پلیس روبرو و سپس دستگیر می شود.

مارکوس ایبرهاردسون افسر پلیسی که متهم را دستگیر کرده است، در جریان دادگاه گفت اسلحه را به سمت متهم که در حال فرار بوده، گرفته و فریاد زده است: "شلیک می کنم، شلیک می کنم".

تنها در این زمان بود که متهم ایستاده و پس از گلاویز شدن این افسر پلیس با وی، دستگیر می شود.



متهم در نخستین بازجویی پلیس که با استفاده از مترجم صورت گرفت، از جمله بیان داشته است که "از کشتن پلیس لذت می برم". وی همچنین قصد خود را "کشتن او" یا "هر پلیس دیگری" بیان کرد.

بررسی های پلیس در رابطه با این پرونده که تسلیم دادگاه بدوی شده است، مشتمل بر ۴۲۴ رویه است.

تد اریکسون، افسری که هدف سوقصد قرار گرفت، به روزنامه ی آفتون بلادت گفت که "درد شدیدی را احساس کرده" و نیز "تصور کرد که خواهد مرد". وی در جریان دادگاه گفت که "معجزه ای وی را از یک فاجعه نجات داده است". تصاویری که از جای ضربه ی چاقو در دادگاه به نمایش کشده شد، برای باشندگان تکان دهنده بود.

دادستان پرونده به رسانه ها گفت که تاریخ زادروز ثبت شده ی متهم، ۱۷ اُم دسامبر ۱۹۹۹ است، اما شاهدانی که در زمان اقدام به قتل در محل باشنده بوده اند، در بازجویی پلیس متهم را حدود ۳۰ ساله توصیف کرده اند. توجه پلیس در این رابطه از جمله به خانواده ی متهم که در ایران زندگی می کنند، متمرکز شده است. وی دارای دو خواهر کوچک تر در ایران است که ۲۱ و ۲۳ ساله هستند ئ در نتیجه سن وی نمی توانسته کوچک تر از ۲۳ سال باشد. پدر متهم در ایران نیز تایید کرده است که فرزندش یک مرد بزرگسال است.


رونوشت گزرنامه ی ویژه ی خارجیان این متهم در پرونده گویای آنست که وی با روادیدی که از رایزنی جمهوری اسلامی در استکهلم برای وی صادر شده است، چند ماه پیش از اقدام به قتل، جهت دیدار با خانواده ی خود به ایران سفر کرده است.

اکنون به درخواست پلیس، معاینات پزشکی قانونی نیز صورت گرفته و متهم را فردی بزرگ سال می شناساند. وی به این ترتیب می تواند افزون بر محکومیت به زندان، از سوئد نیز اخراج شود؛ تقاضایی که از سوی دادستان در کیفرخواست درج شده است.

در جریان دادگاه فاش شد که فرد مصاحبه کننده در اداره ی مهاجرت، در آغاز ورود متهم به سوئد، درخواست پناهندگی کودک بودن وی را زیر پرسش بوده است، اما تصمیم گیرندگان پرونده بر خلاف قوانین و بدون فراخواندن متهم برای مصاحبه ی پناهندگی، برای وی اقامت صادر کرده اند.

این نوجوان تبهکار در روز دوشنبه، در دادگاه بدوی استکهلم به اتهام اقدام به قتل، محاکمه شد. وی همچنین به اتهام دو مورد ضرب و شتم و یک مورد تهدید در دبیرستان تیر - اس - او که در آن مشغول به تحصیل بود، در حال محاکمه شدن است.


دادستان دانیل سونه سون در کیفرخواست، تقاضای اخراج وی از سوئد به افغانستان را کرده است. کشوری که او تبعه ی آن است، اما هیچ ارتباطی با آن ندارد. خانواده ی متهم در ایران زندگی می کنند.

همین جستار در کیهان سوئد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...