رد شدن به محتوای اصلی

دستور استفاده از سلاح گرم در برخورد با معترضان

سندی که در تصویر می بینید، دستور فرماندهی نیروی سرکوبگر انتظامی تهران به همه ی یگان های مستقر در این شهر است. بر اساس این دستور کار، مزدوران حکومتی اجازه یافته اند که در صورت بروز هر گونه جنبش اعتراضی از سوی مردم علیه رژیم، از سلاح گرم استفاده کنند. این دستور، یک دستور به انجام قتل است.


نیروی سرکوبگر انتظامی که به ظاهر و در تعریف شناخته شده ی پلیس در سراسر جهان، می بایست حافظ جان شهروندان باشد، با آزاد گزاشتن دست مزدوران چکمه پوش خود، آنها را مجاز به قتل ایرانیان معترض به همه ی فسادهای موجود در حاکمیت می کند و این پیام مهم را در خود دارد که اگر علیه فساد و شکنجه و کشتار به خیابان ها بریزید، شما را خواهیم کشت، چرا که بنا به گفته ی خمینی حرامزاده، "حفظ نظام از اوجب واجبات است".

رژیمی آن قدر نالایق که ملیاردها دلار را صرف سرکوب مردم خود و کشورهای منطقه می کند را باید سرنگون کرد. به گزارش نماینده ی آمریکا در ملل متحد، رژیم جمهوری اسلامی سالانه دست کم ۶ ملیارد دلار در سوریه هزینه می کند. دخالت نظامی در جنگ سوریه، یمن، عراق و صدور تروریسم به اسراییل و لبنان را نیز نباید از قلم انداخت.

چون اکنون ۴۰ سال است که کشور ما به اشغال آخوند و اسلام تحمیلی درآمده است، باورش برای برخی هنوز سخت است که درک کنند کشور ما به معنای واقعی کلمه، از سوی بنیادگرایان الله پرست به اشغال درآمده است. جمهوری اسلامی ما را "اغتشاشگر" و "تفاله" خطاب می کند و به بهانه ی شکستن چند شیشه و ستل آشغال، همه ی معترضان که خواهان براندازی رژیم هستند را به عنوان "دشمن" می بیند.

بر ما چه گزشته است که در خانه ی خود نه تنها "بیگانه" شده ایم، که "دشمن" هم خوانده می شویم ؟؟ چرا باید در برابر این تجاوز آشکار که می رود تا منجر به انقراض روح ایرانی گری ما شود، سکوت کنیم و با انفعال خود به این رژیم سراپا دروغ و فساد اجازه ی موجودیت دهیم ؟؟


آیا مردم ما نمی دانند که خود این دجالانی که امروز بر اریکه ی قدرت و ثروت ایران، به زور و تکبر و با خونریزی و توحش، تکیه زده اند، خود روزی در خیابان های شهرها، تفنگ به دست گرفته اند و علیه دولت قانونی زنده یاد شاهپور بختیار و حکوکت پادشاهی مشروطه ی ایران، اقدام به تیراندازی، ایجاد ناامنی، کشتار، سوزاندن بانک ها و مغازه ها و هتا آتش زدن سینماهای قم و آبادان کرده اند ؟؟


چگونه است که ما نباید این را حق خود بدانیم که "حکومتی که نمی خواهیم را سرنگون کنیم"، اما آنها حق خود می دانند که هم دختران ایرانی را به امارات و دبی و ترکیه و کردستان عراق و به منظور "بردگی جنسی" قاچاق کنند و هم با پول هایی که از جیب ما زده اند، هم خود و هم توله هایشان در بهترین کشورهای جهان از بهترین امکانات برخوردار باشند ؟؟

چگونه است که با شعار "ایرانی می میرد، ذلت نمی پذیرد"، همچنان اجازه می دهیم که مشتی آخوند هر جایی بر ما حکومت کنند و آیین ناب محمدی را که روزگاری با شمشیر و جنگ و کشتار به میهن ما رخنه کرد را در کشورمان بگسترانند ؟؟

هنوز مریدان این دین اهریمنی زنده اند. آنها هتا به عنوان اپوزوسیون هم حضور دارند !! یادمان باشد که این نکبت، برای ایران چیز تازه ای نبوده است و ما پیشتر نیز دچار حکومت های دینی هم از سنخ زرتشتی و هم اسلامی بوده ایم. به یاد بیاورید روزگار تیره و تاری را که با آمدن "خلافت تشیع صفوی" بر ایران حاکم شد. رژیم با ساختن سریال و فیلم از دوران صفویه، تلاش دارد تا به شما بگوید که از چه نجاستی سرچشمه ی "عقیدتی و سیاسی" می گیرد؛ اما در عین حال، هیچ فیلم و سریالی از قهرمان ملیمان بابک خرمدین یا یعقوب لیس یا دیگر بزرگانی که علیه خلافت اسلامی برخاسته اند را نه ساخته و نه خواهد ساخت.


مردم امروز باید کار را تمام کنیم. رژیم در دهشت و ترس بی سابقه ای از خروش قهرآمیز ما ایرانیان به سر می برد. نگزارید که براندازی رژیم تبدیل به "آیین سرنگونی" شود و ما هر از چند سال یک بار علیه این دغلکاران زهدفروش به فریاد بیاییم و هر بار نیز سرکوب شویم. این بار خیابان ها را ترک نکنید و تا سرنگونی کامل رژیم، دست از پای ننشینید.


همین جستار در کیهان سوئد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...