ای چپ های دیروز و امروز که در بهترین کشورهای سرمایه داری، در آغوش امن آسایش نشته اید...
ای چپ هایی که روزگارمان را با آوردن دیو خمینی سیاه کرده اید...
ای چپ های خلقی و ای مجاهدین خائن خلق و ای فداییان و ای کمونیست های حکمتیسم و غیر حکمتیسم...
ای گروهک ها و ای احزاب مسلح و تروریستی که کمر به نابودی و تجزیه ی ایران من بسته اید...
ای کومله، ای دمکرات، ای جیش العدل و ای فرقه ی تضامن پان عرب و ای گرگ های کمین کرده ی خاکستری...
ایران از هزاران سال تمدن خونین گزر کرده است و دشمنان ما، قدرترین و خونریزترین آدمخواران جهان بوده اند و با این حال، آثاری از فرهنگ و شرافت و ماندگاری در ایران برایشان نمانده است، مگر آنکه فرهنگ ما بر آنها چیره شده و آنها را در درازنای تاریخ از بین برده است. چه قدر بدبخت است این ملت که از دل خود افرادی را چون مار در آستین خویش می پروراند که نخستین اندیشه ی شان، ویرانی زادبومشان است. به فرهنگ و زبانش یورش می آورید و به خاکش به چشم دشمن و به هم میهنانتان به چشم اشغالگر و نژاد پرست نگاه می کنید !!
این خیانت ها و دشمنی های شما، عصاره ی وجودی شما چپ های خلقی است. شما که برای به دست گرفتن قدرت، حاضر شدید بر سر پیکر از هم دریده ی ایران رو به پیشرفت پهلوی، چون شغال و کفتار به جان هم بیفتید و هتا به دشمن متجاوز ایران دست همکاری و دوستی دهید و به کشور خود لشگرکشی کنید !!
خیانت زاده بودن است که اینگونه شما را خائن کرده است یا فریب دشمنان سوگند خورده ی بزک کرده ی این سرزمین را خورده اید و هنوز فکر می کنید سخن شما سخن حق، و کار شما، کار درست است ؟!
در اروپای دمکرات و در اسپانیایی که گروهک مسلح باسک همیشه تهدیدی علیه امنیت ملی این کشور بود، سرانجام از یکسو یک همه پرسی غیر قانونی برگزار و از سوی دیگر دولت ملی این کشور آن را بر هم زده و شورش را سرکوب نمود. هر چند آنها در این میان تفنگ به دست نگرفتند، اما روح دمکراسی در آنجا وجود داشت و شما از همان آغاز هم دمکراسی را نه می فهمیدید و نه می خواستید بفهمید.
سپس آذربایجان را به نام پلشت پانترکسیم در خفا و کمونیست بازی استالینی در عیان، تجزیه کرده، برای خود به نام حکومت جعلی ملی آذربایجان، وزارت خانه ها زدید و تعلیمات نظامی برآوردید و رییس دولت معین کردید، آن هم در زیر فرتور آدمخواری خونریز به نام یوسف استالین !!
سپس به جان کردستان افتادید و اشنویه و مهاباد و دیگر شهرهای کردستان و آذربایجان را مورد تاخت و تاز قرار دادید و به بهانه ی خودمختاری و تجزیه، هتا مردم کرد را در مهاباد غارت کردید و زنده باد سیمیتقو می گفتید !!
دمکراسی ایی که نمی خواستید بفهمید را با یورش به پاسگاه شهربانی سیاهکل، به عنوان آغاز فاز نظامی و اعلام وجود رزمی خود، مورد بهره برداری قرار دادید و خود و هم پالگی هایتان، خودتان را قهرمان خلقی نام نهادید !!
افسران ایرانی و آمریکایی را در تهران ترور کردید و نامش را مبارزه ی سیاسی گزاشتید، حال آنکه تروریست بودید !!
از دیوار رایزنی آمریکا بالا رفتید و نامش را مبارزه با امپریالیسم گزاشتید و تا به امروز که نزدیک به ۴۰ سال است از این حرکت ضد ایرانیتان می گزرد، یک ملت هر روز در اثر دشمنی با آمریکا، رنج می کشند !!
اینها همه را شما کرده اید.
هرگز نشد که یکی از شما گروهک ها و احراب، همانند سازمان اتا در اسپانیا گام پیش بگزارد و ضمن پوزش خواهی از یک ملت بزرگ و به خاطر همه ی خیانت ها و آدمکشی هایی که در درازنای این چند دهه کرده است، پوزش خواهی کنید و هرگز هتا این پوزش خواهی و انحلال خود را هم روی میزتان نگزاشته اید !!
اینست مرام شما چپ ها. چگونه می توان به شما باور پیدا کرد ؟!
چگونه می تواند ایرانی میهن دوست در پیش خود بدین باور رسد که چپ های ایران، به آن علت که دشمن جمهوری اسلامی هستند، پس گزینه ی خوب و مناسبی برای مبارزات واقعی سیاسی می باشند ؟؟
شما فسیل شدگان تاریخ سنگدلی و خیانت با یک ملت هستید و دستتان نه تنها به خون جوانان این کشور، که در تجزیه و نابودی آرمان هایی که چندین نسل از پس از انقلاب بزرگ مشروطیت هماره در دل های خود کاشته بودند، هستید. خیانت شما پاک نخواهد شد، اما می توان شما را بخشید اگر به خاطر همه ی بدکاری هایتان پوزش بخواهید و مرامی میهن دوستانه و غیر تجزیه طلبانه و در عین حال چپ را سر لوحه ی وجودی خود کنید.
همین جستار در کیهان سوئد
ای چپ هایی که روزگارمان را با آوردن دیو خمینی سیاه کرده اید...
ای چپ های خلقی و ای مجاهدین خائن خلق و ای فداییان و ای کمونیست های حکمتیسم و غیر حکمتیسم...
ای گروهک ها و ای احزاب مسلح و تروریستی که کمر به نابودی و تجزیه ی ایران من بسته اید...
ای کومله، ای دمکرات، ای جیش العدل و ای فرقه ی تضامن پان عرب و ای گرگ های کمین کرده ی خاکستری...
ایران از هزاران سال تمدن خونین گزر کرده است و دشمنان ما، قدرترین و خونریزترین آدمخواران جهان بوده اند و با این حال، آثاری از فرهنگ و شرافت و ماندگاری در ایران برایشان نمانده است، مگر آنکه فرهنگ ما بر آنها چیره شده و آنها را در درازنای تاریخ از بین برده است. چه قدر بدبخت است این ملت که از دل خود افرادی را چون مار در آستین خویش می پروراند که نخستین اندیشه ی شان، ویرانی زادبومشان است. به فرهنگ و زبانش یورش می آورید و به خاکش به چشم دشمن و به هم میهنانتان به چشم اشغالگر و نژاد پرست نگاه می کنید !!
این خیانت ها و دشمنی های شما، عصاره ی وجودی شما چپ های خلقی است. شما که برای به دست گرفتن قدرت، حاضر شدید بر سر پیکر از هم دریده ی ایران رو به پیشرفت پهلوی، چون شغال و کفتار به جان هم بیفتید و هتا به دشمن متجاوز ایران دست همکاری و دوستی دهید و به کشور خود لشگرکشی کنید !!
خیانت زاده بودن است که اینگونه شما را خائن کرده است یا فریب دشمنان سوگند خورده ی بزک کرده ی این سرزمین را خورده اید و هنوز فکر می کنید سخن شما سخن حق، و کار شما، کار درست است ؟!
در اروپای دمکرات و در اسپانیایی که گروهک مسلح باسک همیشه تهدیدی علیه امنیت ملی این کشور بود، سرانجام از یکسو یک همه پرسی غیر قانونی برگزار و از سوی دیگر دولت ملی این کشور آن را بر هم زده و شورش را سرکوب نمود. هر چند آنها در این میان تفنگ به دست نگرفتند، اما روح دمکراسی در آنجا وجود داشت و شما از همان آغاز هم دمکراسی را نه می فهمیدید و نه می خواستید بفهمید.
فرقه ی استالینی دمکرات آذربایجان به سرکردگی سید جعفر پیشه وری این دولت خودخوانده و تجزیه طلب حکومت ملی آذربایجان بود که به دستور شوروی آمد و رفت !! |
سپس آذربایجان را به نام پلشت پانترکسیم در خفا و کمونیست بازی استالینی در عیان، تجزیه کرده، برای خود به نام حکومت جعلی ملی آذربایجان، وزارت خانه ها زدید و تعلیمات نظامی برآوردید و رییس دولت معین کردید، آن هم در زیر فرتور آدمخواری خونریز به نام یوسف استالین !!
سپس به جان کردستان افتادید و اشنویه و مهاباد و دیگر شهرهای کردستان و آذربایجان را مورد تاخت و تاز قرار دادید و به بهانه ی خودمختاری و تجزیه، هتا مردم کرد را در مهاباد غارت کردید و زنده باد سیمیتقو می گفتید !!
دمکراسی ایی که نمی خواستید بفهمید را با یورش به پاسگاه شهربانی سیاهکل، به عنوان آغاز فاز نظامی و اعلام وجود رزمی خود، مورد بهره برداری قرار دادید و خود و هم پالگی هایتان، خودتان را قهرمان خلقی نام نهادید !!
افسران ایرانی و آمریکایی را در تهران ترور کردید و نامش را مبارزه ی سیاسی گزاشتید، حال آنکه تروریست بودید !!
از دیوار رایزنی آمریکا بالا رفتید و نامش را مبارزه با امپریالیسم گزاشتید و تا به امروز که نزدیک به ۴۰ سال است از این حرکت ضد ایرانیتان می گزرد، یک ملت هر روز در اثر دشمنی با آمریکا، رنج می کشند !!
لاشه ی قاضی محمد خائن و تجزیه طلب |
زمانی که قاضی محمد از باکو برگشته و گروهک تجزیه طلب دموکرات کردستان را بنیانگزاری می کند |
هرگز نشد که یکی از شما گروهک ها و احراب، همانند سازمان اتا در اسپانیا گام پیش بگزارد و ضمن پوزش خواهی از یک ملت بزرگ و به خاطر همه ی خیانت ها و آدمکشی هایی که در درازنای این چند دهه کرده است، پوزش خواهی کنید و هرگز هتا این پوزش خواهی و انحلال خود را هم روی میزتان نگزاشته اید !!
اینست مرام شما چپ ها. چگونه می توان به شما باور پیدا کرد ؟!
چگونه می تواند ایرانی میهن دوست در پیش خود بدین باور رسد که چپ های ایران، به آن علت که دشمن جمهوری اسلامی هستند، پس گزینه ی خوب و مناسبی برای مبارزات واقعی سیاسی می باشند ؟؟
شما فسیل شدگان تاریخ سنگدلی و خیانت با یک ملت هستید و دستتان نه تنها به خون جوانان این کشور، که در تجزیه و نابودی آرمان هایی که چندین نسل از پس از انقلاب بزرگ مشروطیت هماره در دل های خود کاشته بودند، هستید. خیانت شما پاک نخواهد شد، اما می توان شما را بخشید اگر به خاطر همه ی بدکاری هایتان پوزش بخواهید و مرامی میهن دوستانه و غیر تجزیه طلبانه و در عین حال چپ را سر لوحه ی وجودی خود کنید.
همین جستار در کیهان سوئد
نظرات