رد شدن به محتوای اصلی

جان بولتون و فرقه ای که به وی پول پرداخت کرده هر دو خواستار تغییر نظام در ایران هستند

انتصاب جان بولتون از سوی دانلد ترامپ رییس جمهور آمریکا به عنوان مشاور امنیت ملی ایالات متحده، موجی از واکنش ها را در میان کارشناسان سیاست خارجه به راه انداخته است.


بولتون به دلیل بیان نظرهای افراطی بدبینانه اش درباره ی سازمان های بین المللی از جمله سازمان ملل متحد، شناخته می شود. البته وی در زمان دولت جرج بوش به عنوان نماینده ی آمریکا در ملل متحد خدمت کرده است. بولتون از پشتیبانان یورش به کره ی شمالی بوده است. وی همچنین بارها پیشنهاد دگرش رژیم در تهران به معنای "جنگ" را مطرح کرده است. از آنجا که موضوع ایران یکی از حساس ترین مسائل پیش روی دولت ترامپ است، ارزش دارد که نگاه دقیق تری به این موضوع انداخته شود.

نظرات جنگ طلبانه ی جان بولتون درباره ی ایران، دقیقن بازتاب مواضع اسراییل، عرعربستان سعودی و یکی از مهم ترین شرکای جهان بینی وی، یعنی گروهک تروریستی مجاهدین خلق است.

امروزه سازمان مجاهدین خلق شباهت اندکی به آن سازمان بسیار منظم، تاثیرگذار و جنگ‏ ‌طلب دارد که در جریان شورش ۵۷، برای سرنگونی پادشاهی مشروطه ی ایران، دست به اقدامات مسلحانه و تروریستی می زد. این سازمان در آغاز برای براندازی حکومت شاهنشاهی، با آخوندها از جمله دیکتاتور بنیانگزار رژیم خمینی حرامزاده، همکاری ‎کرد. در حقیقت در آن زمان شماری از فرزندان سرکردگان رده‌ ‏بالای جمهوری اسلامی، به سازمان مجاهدین خلق پیوستند.


هنگامی که مشخص شد که این سازمان قادر نیست در کنار رژیم جمهوری اسلامی به حیات خود ادامه دهد، برخی از هموندان آن از تشکیلات جدا شدند و برخی از آنها نیز به زندان افتادند. برخی دیگر توبه کردند و برخی هم اعدام شدند.

آنهایی که در هموندی این سازمان تروریستی باقی ماندند، به عراق فرار کرده و صدام حسین که در سال ۱۹۸۰ به ایران یورش آورده بود، به آنها پناه داد. بسیاری از افراد سازمان مجاهدین علیه هم میهنان خود مسلحانه جنگیدند و اینگونه نام "منافقین" روی آنها گزاشته شد. منافق به معنای آدم دورو و ریاکار است و این لقب از آن زمان روی آنها ماند و بسیاری از مردم ایران در داخل کشور فارغ از گرایش‎های سیاسی هنوز هم آنها را به این نام خطاب می‌ کنند.

تقریبن همه ی ایرانیان از این گروه نفرت دارند، به ویژه به خاطر رفتار خائنانه ی ‎شان و جنگیدن در کنار دشمن (عراق صدام).

اما فعالیت ‎های این گروهک در دهه ‎های گزشته بوده که آن را به عنوان یک فرقه ی متزلزل معرفی کرده است. برای چندین دهه، مرکز فرماندهی این سازمان در استان دیاله ی عراق بود و بیش از سه هزار نفر از افراد آن به نوعی در اسارت به سر می‌ ‏بردند. در این سال‎ ها چند نفر از افراد سازمان مجاهدین توانستند از آن فرار کنند. آنها پس از فرار گفته اند که از سوی سازمان مجبور به جدایی از عزیزانشان شدند و به ازدواج‏ ‌های اجباری تن دادند، شستشوی مغزی شدند و مورد سو استفاده جنسی و شکنجه قرار گرفتند.


تمام این رویدادها زیر نظر رهبران گروه، یعنی "مسعود و مریم رجوی" زن و شوهری صورت گرفته بود که در سر هرم این سازمان قرار دارند. مسعود رجوی از زمان یورش آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ ناپدید شده است و احتمال می رود که مرده است. اکنون همسر او این گروه را هدایت می ‎کند و به طور مرتب به همراه دوستان قدرتمند غربی خود از جمله جان بولتون، در انظار عمومی ظاهر می‎ شود.

این گروه برای مدتی دراز به طور ثابت در سیاهه ی گروه‎ های تروریستی وزارت امور خارجه ی آمریکا قرار داشت، زیرا متهم به کشتن شهروندان آمریکایی بود. بولتون و برخی دیگر، با لابی گری موفق شدند تا آنها را از این فهرست خارج کنند. ولی این رویداد باعث نشد که نگرش منفی ایرانیان نسبت به مجاهدین دگرش یابد.

برخی امیدوار بودند که دگرش رژیم به واسطه ی نیروهای نظامی صورت گیرد و بسیاری دیگر می‏‌ خواهند در پی انتقال نرم و صلح ‎‏آمیز قدرت، یک سامانه ی سکولار جایگزین حکومت آخوندی شود. در همه ی این مدت، هتا یک نفر را هم ندیدم که فکر کند سازمان مجاهدین می ‎تواند جایگزین مناسبی باشد !! اما ظاهرن این مسئله برای پشتیبانان این سازمان در واشنگتن اهمیتی ندارد و البته آنها در اِزای وفاداری خود به سازمان مجاهدین، پول می‎ گیرند.


یک مقام پیشین وزارت خارجه که در امور ایران کار می ‎کرد، گفت:

"شمار بسیار کمی از مقامات پیشین دولت آمریکا هستند که در ازای خوش خدمتی به سازمان مجاهدین، از این سازمان پول دریافت نکردند".

در میان سیاهه ی بلند افراد، دو حزب حاکم در ایالات متحده که پول از سازمان مجاهدین گرفته‌ اند تا در مراسم این سازمان سخنرانی کنند، یکی "رودی جولیانی" شهردار پیشین نیویورک و دیگری "هاوارد دین" فرنشین پیشین حزب دمکرات آمریکا هستند. به گفته ی همان مقام پیشین وزارت خارجه، سازمان مجاهدین به بولتون نیز پول پرداخت کرده است.


تلاش‎ های بسیار این سازمان برای نابود کردن توافق هسته ای با ایران ناکام ماند. با وجود اینکه سیاهه ی بلند اقدامات شرورانه‏ ‌ی تهران همچنان ادامه دارد، اما موضوع اتمی، بزرگ ترین تهدیدی است که از سوی ایران متوجه جامعه ی جهانی می باشد. مسئله ‏‌ای که متحدان ما و قدرت ‎های جهانی، همگی بر آن توافق ‌‏کردند و معتقد بودند که باید حل شود.

بر اساس ارزیابی ‎های ایالات متحده و آژانس بین‎ المللی انرژی اتمی، به دید می‎ رسد که جمهوری اسلامی به توافق هسته ای پایبند بوده است.


برای آنهایی که ادعا می ‎کنند توافق هسته ای کارساز نبوده است، دگرش رژیم تنها راه حل است. برای سازمان مجاهدین خلق و بولتون، اگر او واقعن به آنچه که می گوید اعتقاد داشته باشد، تنها راهی که باقی ‎مانده، جنگ است. این سازمان مدت هاست که آمادگی دارد تا اقداماتی را با هدف آغاز شدن جنگ صورت دهد، از جمله ادعاهایی که درباره ی برنامه ‎ی اتمی ایران مطرح کرده است.

یکی از امتیازهای مذاکرات دراز مدت ما با جمهوری اسلامی، افزایش سطح آگاهی ما درباره ی جمهوری اسلامی و جامعه ی ایران است. این یک برتری است که ما در سال ۲۰۰۳ در زمان یورش به عراق در اختیار نداشتیم و "احمد چلبی" سیاستمدار تبعیدی عراق، توانست دولت بوش را متقاعد کند که یورش به این کشور می تواند به برقراری دمکراسی در عراق کمک کند.

ما اطلاعات کافی از ایران در اختیار داریم و نمی ‎توانیم خودمان را فریب دهیم و فکر کنیم که سازمان مجاهدین خلق می تواند جایگزین مناسبی برای رژیم کنونی باشد.


مجاهدین خلق یک گروه به حاشیه رانده شده است که روبروی کاخ سپید تجمع و بنرهای خود را که دربردارنده ی ادعاهای بی‌ ‏اساس است، پخش می کند. اما اینجا آمریکاست و ما اجازه می ‎دهیم مردم دیوانه هم حرف بزنند و این حق آنهاست و من هرگز پیشنهاد نمی ‎کنم آنها از این کار منع شوند، اما این دیدگاه که سازمان مجاهدین در کاخ سپید صدایی داشته باشد، دیدگاه دهشتناکی است، اما با حضور جان بولتون آنها کسی را دارند که ندای آنها خواهد باشد.

جیسون رضاییان

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د