رد شدن به محتوای اصلی

وبلاگ نویسی در جمهوری اسلامی جرم است

نمی گزارند بنویسید بالای چشمشان ابروست؛ دست از انتقاد کردن از رژیم بکشید و زندگی راحت و بدون دردسری داشته باشید. درست مانند یک گوسپند که می چرد و جفت گیری می کند تا روزگار قربانیش در راه الله و نماینده اش از راه برسد !!


پایمال شدن حقوق بشر اینجاست، همینجا که همه ی جهان چشمشان را بر آن بسته اند. هتا اجازه نمی دهند از مشکلات و دردهایت بگویی. می شود توهین به مقامات، توهین به مقدسات، تشوشیش اذهان عمومی و هتا اگر بنویسی که گوشیتان دارد از شما شنود می کند، می شود جاسوسی !! اگر از توحش دست دزد بریدن سخن بگویی، می شوی مرتدی که آیات الله حرامزاده را انکار کرده ای یا اگر بگویی ثروت ایران را صرف چه می کنید، تشویش اذهان عمومی کرده اید و اگر با رسانه های دیگر سخن بگویید، همگاری با رسانه های معاند و ضد انقلاب را به پیشانیتان می چسبانند.

اینها کمینه های رفتارهای سرکوبگرانه ی رژیم جمهوری اسلامی است.


اداره ی بد نام اطلاعات رژیم در تبریز، دیروز ۶ اُم خرداد ماه ۲۵۷۷،  "امیر چمنی" را بازداشت کرد و هتا علت دستگیری او هم ذکر نشد است. او وبلاگ نویسی است که برای حقوق کارگران می نوشت و پیشتر به جرم آزادی بیان و وبلاگ نویسی، از سوی فتا بازداشت و سپس با وثیقه ی ۵۰ ملیون تومانی آزاد شده بود، اما بار دیگر او را دستگیر کردند. این دومین بار در یک ماه است که او را دستگیر می کنند.

وی پیشتر نیز در پسین روز یک شنبه ۲۴ اُم دی ماه ۱۳۹۱ و در منزل شخصیش بازداشت شده و پس از گزراندن دو هفته در اداره‌ ی اطلاعات تبریز، برای اجرای حکم ۹ ماه زندان تعزیری، به زندان مرکزی تبریز منتقل شده بود.

او پیش از آن و پس از سپری کردن نشست های گوناگون بازجویی در اداره ی اطلاعات تبریز، با قرار وثیقه‌ ی ۵۰ ملیون تومانی آزاد و پیروی آن، در تاریخ ۱۵ اُم تیر ماه ۱۳۹۲ از سوی شعبه ی ۱ دادگاه کزایی انقلاب تبریز به سرکردگی قاضی "حمل بر"، به اتهام "توهین به رهبر و بنیانگزار جمهوری اسلامی" به تحمل شش ماه زندان تعزیری و به اتهام فعالیت تبلیغی علیه رژیم، به تحمل سه ماه و یک روز زندان تعزیری و هم چنین از سوی شعبه‌ ی ۱۰۴ دادگاه کیفری تبریز، به اتهام "توهین به رییس جمهور رژیم"، به ۴۰ ضربه تازیانه ی اسلامی محکوم شده بود.

شایان ذکر است، حکم ۴۰ ضربه تازیانه ی وی در آستانه‌ ی نمایش انتخابات ریاست جمهوری و در روز ۱۵ اُم خرداد ماه ۱۳۹۲ اجرا شده بود.

وی در نهایت روز ۱۱ اُم مهر ۱۳۹۲ و با پایان دوران محکومیت خود از زندان مرکزی تبریز آزاد شده بود.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د