رد شدن به محتوای اصلی

کازرون و تداوم سرکوب های خونین رژیم

مردم میهن ما که از ستم کشیده ترین مردم جهان به شمارند، اکنون در چنگال رژیم ضد انسانی ولایت فقیه گرفتار آمده اند که آغازی ترین آزادی ها را از آنها دریغ و سخت ترین اصول شریعت کزایی اسلام را به زور دستگاه های سرکوبگر قضایی، انتظامی و اطلاعاتی، بر هم میهنان تحمیل می کند.


رژیم به خوبی می داند که دست کشیدن از اصولی که نزدیک به ۴۰ سال است برای آنها زندانی و شکنجه کرده و کشتار نموده است، به منزله سرنگونی تمامیتش خواهد بود و از اینرو، در برابر موج های گسترده ی مخالفت مردم در برابر زورگویی های رنگ و وارنگ و فراوان رژیم، واپس نشینی نمی کند؛ این کار ما "اپوزوسیون مردمی" است که رژیم را به هر قیمت ممکن، مجبور به واپس تمرگیدن کنیم.

از سرکوب خونین و هرگز گزارش نشده ی قزوین تا کشتار معترضان در خیابان های اسلامشهر در دهه ی هفتاد، تا کوی دانشگاه و رویدادهای سهمگین سال ۸۸ و تا دی ماه ۹۶، این موج بزرگ دیگری از اعتراضات و تظاهرات مردم علیه رژیم است که اکنون در کازرون و در اردی بهشت ماه ۹۷ کلید خورده است. وظیفه ی رسانه ها و بخشی از اپوزوسیون مردمی که تنها در بخش اطلاع رسانی فعالند، اینست که اجازه ندهند تنور این آتش خشم ملی علیه رژیم، رو به سردی گراید و باید این تنور آخوند سوزان و بر باد دهنده ی سیبیل ولایت فقیه را همیشه داغ و تازه و پیش رونده نگاه داشت.



موج اعتراضات علیه رژیم، می تواند به آسانی به خشونت از سوی رژیم کشیده شود؛ از اینرو، پوشش خبری آنها بسیار اهمیت دارد. رژیم با کشتار هم میهنان ما، قصد ساکت کردن مردم را دارد، اما غافل از اینست که وقتی یکی از هم میهنان ما به دست مزدوری حکومتی به قتل می رسد، خون یک ملت به جوش می آید و این خونخواهی اکنون در آستانه ی ۴۰ سالگی است.

هر اعتراضی که به هر بهانه ای انجام می شود، به شکلی طبیعی و در راستای یک رویکرد کاملن موجه اجتماعی، تبدیل به یک اعتراض سیاسی علیه تمامیت رژیم تبدیل می شود و دلیل آن نیز ساده است:

"زیرا رژیم خونریز ولایت فقیه در همه ی امورات مردم نه تنها دخالت مستقیم دارد، بلکه خود سررشته و تداوم کارها را به منظور بهره برداری از دستاورد آنها، در دست خود دارد و نه تنها سهمی بسیار ناچیز به مردم می دهد، که مردم را وابسته ی صرف و نیازمند خود نگاه داشته تا در صورت لزوم با کشیدن بندها، آنها را مهار نماید؛ غافل از اینکه مردم هر چه که رژیم بیشتر عرصه را بر آنها سخت بگیرد، بیشتر خشمگین شده و آتشین تر طغیان می کنند".




رژیم اسلامی اکنون با پدیده ای به نام تظاهرات ضد حکومتی ماهانه روبرو شده است و روزگاری که در برابر خروش یک شهر، دیگر شهرها سکوت نکنند و به پا خیزند، و روزگاری که این خیزش ها هر هفته و هر روز ادامه پیدا کنند، این رژیم آن روز سرنگون خواهد شد. هتا اگر جمهوری اسلامی در ایران حمام خون هم به راه بیندازد، ما این رژیم را از بیخ و بن با اسلام و آخوند و سپاهی و بسیجیش را از ریشه و بن برخواهیم کند و عمام زاده هایتان و مسجدهایتان را با خاک یکسان خواهیم کرد و از هم اکنون می دانیم که تروریست های مجاهد خلق و خائنین همیشه مدعی مصدق الهی و ملی منقلی های دورو و چپ خلقی های دخمه نشین مقاله بنویس ده ها ساله، در کنار ما اپوزوسیون مردمی نخواهند بود.





رژیم به خوبی می داند که دست کشیدن از اصولی که نزدیک به ۴۰ سال است برای آنها زندانی و شکنجه کرده و کشتار نموده است، به منزله سرنگونی تمامیتش خواهد بود و از اینرو، در برابر موج های گسترده ی مخالفت مردم در برابر زورگویی های رنگ و وارنگ و فراوان رژیم، واپس نشینی نمی کند؛ این کار ما "اپوزوسیون مردمی" است که رژیم را به هر قیمت ممکن، مجبور به واپس تمرگیدن کنیم.

از سرکوب خونین و هرگز گزارش نشده ی قزوین تا کشتار معترضان در خیابان های اسلامشهر در دهه ی هفتاد، تا کوی دانشگاه و رویدادهای سهمگین سال ۸۸ و تا دی ماه ۹۶، این موج بزرگ دیگری از اعتراضات و تظاهرات مردم علیه رژیم است که اکنون در کازرون و در اردی بهشت ماه ۹۷ کلید خورده است. وظیفه ی رسانه ها و بخشی از اپوزوسیون مردمی که تنها در بخش اطلاع رسانی فعالند، اینست که اجازه ندهند تنور این آتش خشم ملی علیه رژیم، رو به سردی گراید و باید این تنور آخوند سوزان و بر باد دهنده ی سیبیل ولایت فقیه را همیشه داغ و تازه و پیش رونده نگاه داشت.



موج اعتراضات علیه رژیم، می تواند به آسانی به خشونت از سوی رژیم کشیده شود؛ از اینرو، پوشش خبری آنها بسیار اهمیت دارد. رژیم با کشتار هم میهنان ما، قصد ساکت کردن مردم را دارد، اما غافل از اینست که وقتی یکی از هم میهنان ما به دست مزدوری حکومتی به قتل می رسد، خون یک ملت به جوش می آید و این خونخواهی اکنون در آستانه ی ۴۰ سالگی است.

هر اعتراضی که به هر بهانه ای انجام می شود، به شکلی طبیعی و در راستای یک رویکرد کاملن موجه اجتماعی، تبدیل به یک اعتراض سیاسی علیه تمامیت رژیم تبدیل می شود و دلیل آن نیز ساده است:

"زیرا رژیم خونریز ولایت فقیه در همه ی امورات مردم نه تنها دخالت مستقیم دارد، بلکه خود سررشته و تداوم کارها را به منظور بهره برداری از دستاورد آنها، در دست خود دارد و نه تنها سهمی بسیار ناچیز به مردم می دهد، که مردم را وابسته ی صرف و نیازمند خود نگاه داشته تا در صورت لزوم با کشیدن بندها، آنها را مهار نماید؛ غافل از اینکه مردم هر چه که رژیم بیشتر عرصه را بر آنها سخت بگیرد، بیشتر خشمگین شده و آتشین تر طغیان می کنند".




رژیم اسلامی اکنون با پدیده ای به نام تظاهرات ضد حکومتی ماهانه روبرو شده است و روزگاری که در برابر خروش یک شهر، دیگر شهرها سکوت نکنند و به پا خیزند، و روزگاری که این خیزش ها هر هفته و هر روز ادامه پیدا کنند، این رژیم آن روز سرنگون خواهد شد. هتا اگر جمهوری اسلامی در ایران حمام خون هم به راه بیندازد، ما این رژیم را از بیخ و بن با اسلام و آخوند و سپاهی و بسیجیش را از ریشه و بن برخواهیم کند و عمام زاده هایتان و مسجدهایتان را با خاک یکسان خواهیم کرد و از هم اکنون می دانیم که تروریست های مجاهد خلق و خائنین همیشه مدعی مصدق الهی و ملی منقلی های دورو و چپ خلقی های دخمه نشین مقاله بنویس ده ها ساله، در کنار ما اپوزوسیون مردمی نخواهند بود.




نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...