رد شدن به محتوای اصلی

تظاهرات عاشورا اوج مبارزات ضد شاهنشاهی بود

"ویلیام سالیوان" رایزن آمریکا در تهران، در تلگرامی به وزارت امور خارجه ی ایالات متحده در روز آشورای سال ۱۳۵۷، از همکاری دولت با فعالان سیاسی میانه‌ رو خبر داد و با اشاره به اینکه در راهپیمایی تاسوآ، برخی تصویر آخوند آیت‌ الله شریعتمداری را در دست داشتند، نتیجه‌ گیری کرد:


"همه ی اینها نشان از همکاری میان دولت و برخی از رهبران سیاسی میانه‌ رو دارد تا شان و منزلت شریعتمداری را نزد مردم بیشتر از خمینی قرار دهد".
متن سند

تظاهرات آشورا
تاریخ: ۱۱ دسامبر ۱۹۷۸ / ۲۰ آذر ۱۳۵۷
از: سالیوان - تهران
به: وزارت امور خارجه

۱. در روز ۱۰ دسامبر، رهبران مذهبی و بازاری‌ ها راهپیمایی مسالمت‌ آمیزی در تهران برگزار کردند. اما سازماندهی این راهپیمایی و هماهنگی آن با دولت از سوی نمایندگان جبهه ی ملی صورت گرفت. در طول راهپیمایی، کریم سنجابی رهبر این جبهه، مورد توجه قرار گرفته و با استقبال بسیار زیاد مردم روبرو شد.

۲. "اردشیر زاهدی" که نماینده ی ارشد دولت در مذاکرات برای برگزاری این تظاهرات بود، همان شب با من گفتگو کرد و اشاره داشت که برخی از "افراد ما" در راهپیمایی شرکت کرده و تلاش کردند تا محیط را آرام نگاه دارند. او همچنین گفت که برخی از "شرکت‌ کنندگان میانه‌ رو" در تظاهرات، به جای فرتور خمینی، تصویر شریعتمداری را به همراه داشتند.

۳. به دید می‌ رسد که همه ی اینها نشان از همکاری میان دولت و برخی از رهبران سیاسی میانه‌ رو دارد تا شان و منزلت شریعتمداری را نزد مردم بیشتر از خمینی نشان دهند. اگر شاه تصمیم بگیرد که با جبهه ی ملی برای تشکیل یک دولت ائتلافی مذاکره کند، این بهترین تاکتیک خواهد بود. سناتور "مصباح‌ زاده" در گفتگویی که پیشتر با ما داشت، در مورد نقاط ضعف سیاسی جبهه ی ملی سخن گفت و ابراز کرد که در صورت تمایل، روزنامه ی او یعنی "کیهان"، می‌ تواند ظرف چند هفته جبهه ملی را به قهرمان‌ های میهنی بدل کند. من چند روز پیش با او دیدار کردم و گفت در تلاش است تا اندکی پس از آشورا، روزنامه‌ ای را منتشر کند.


۴. خلاصه آنکه به دید می‌ رسد نقشه‌ ای در دست تهیه است تا جبهه ی ملی با تحریف افکار مردمی، رهبری اپوزوسیون را از دست خمینی برباید. شاه مدت‌ هاست به این نتیجه رسیده که برای تشکیل یک حکومت مشروطه ی پادشاهی، می‌تواند با جبهه ی ملی به توافق برسد، اما با خمینی هرگز این امکان وجود نخواهد داشت.

۵. گروه‌ های پشتیبان خمینی، احتمالن به این تاکتیک آگاه هستند و احتمالن آنها نیز همچون زاهدی، تظاهرات روز ۱۰ دسامبر را نوعی "پیروزی برای میانه‌ روها" به شمار می‌ آورند. در نتیجه ممکن است بخواهند تظاهرات روز ۱۱ دسامبر را به یک رویارویی خونین بدل کنند، به ویژه آنکه خمینی پیش‌ بینی کرده که ۱۱ دسامبر "رودی از خون جاری خواهد شد" !!

۶. از جریانات بامداد ۱۱ دسامبر نمی‌ توان حدس زد که چه رویدادی در پیش رو است. گروه‌ هایی کوچک تر، از روز ۱۰ دسامبر به آرامی شکل گرفته و همگی به سمت شاه‌ رضا به راه افتاده‌ اند. بر خلاف روز ۱۰ دسامبر که همگی به صورت خودجوش به سوی غرب یعنی شهیاد حرکت کردند، در روز ۱۱ دسامبر الگوی مشخصی به چشم نمی‌ آید.
 تا نیمروز، جنب‌ و‌ جوش‌ های پراکنده و بی‌ هدفی در جریان بوده است.

۷. گروه‌ هایی در نزدیکی رایزنی، به سینه‌ زنی و زنجیر زنی معمول روز آشورا مشغول هستند. برخی به روبروی رایزنی رسیدند و از آنجایی که یک گروه از فرتوربرداران و فیلم برداران تلوزیونی، در روی یک کامیون مشغول تصویر برداری بودند، پیراهن‌ هایشان را از تن درآورده و روبروی دوربین‌ ها مشغول سینه‌ زنی شدند !! پس از آنکه تصویر برداری به پایان رسید، آنها نیز لباس‌ هایشان را پوشیده و به مسیرشان به سوی جنوب ادامه دادند.


۸. اگر خمینی و رهبران نزدیک به او بخواهند که به منظور کسب قدرت، این تظاهرات به خشونت بینجامد، بدون شک عزاداران خشمگین و آماده را در اختیار خواهند داشت. هم اکنون گزارش‌ هایی به دست رسیده که در حال تحریک جمعیت هستند تا کاخ رضا شاه را به آتش بکشند، کاخی که ارتش از آن حفاظت می‌ کند.

۹. اما از سوی دیگر، اگر رهبران نزدیک به خمینی مطمئن شوند که به اندازه ی کافی از پشتیبانی افراد کلیدی برخوردار هستند تا اعتصابات میادین نفتی، سامانه ی بانکی و اداری را ادامه بدهند، ممکن است ترجیح دهند که بر روی این روش خفقان‌ آمیز تمرکز کنند و از رویارویی خشونت‌ آمیز در آشورا بپرهیزند. 
اما از آنجایی که خمینی و همراهانش در پاریس، بر برگزاری آشورا به عنوان اوج مبارزات ضد شاهنشاهی پافشاری کردند، شاید نخواهند که این موقعیت را بدون اجرای یک نمایش قابل توجه از دست بدهند.

۱۰. ما در طول روز، باز هم گزارش ارسال خواهیم کرد. شوربختانه باران بامدادی به پایان رسیده و به دید می‌ رسد که ۱۲ ساعت باقیمانده از آشورا، هوای ملایم و مطبوعی در پیش خواهد بود.

سالیوان

ترجمه: شیما قماشچی

همین جستار در کیهان سوئد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د