رد شدن به محتوای اصلی

تفاوت لائیسیته با سکولار

دلیل اینكه در متن پارسی صفت "لاییک" و در متن انگل ایسی صفت "سکولار" به كار رفته، این است كه در زبان انگل ایسی واژه ی "لاییک" (Laic) محض تمایز از مذهبی (Religious) به افرادی گفته می شود كه در زی روحانیت نیستند، كمابیش به آن صورت كه در زبان پارسی صفت "مكلا" در برابر "معمم" به كار می رفت و معنای مشخصی از بابت موضع گیری در برابر مذهب ندارد. در انگل ایسی، این امر یعنی نه تنها مذهبی نبودن، بلكه از مذهب تبرا جستن، با صفت "سکولار" اراده می شود. به همین دلیل، هنگامی که قصد تاكید بر آن باشد، در زبان انگل ایسی باید از صفت اخیر استفاده كرد.


در زبان فرانسه كه پارسی واژه ی لاییک را از آن وام گرفته است، این واژه ی لاییک در درجه ی نخست همان كاربردی را داشته كه امروز هم در زبان انگل ایسی دارد، یعنی برای تمایز افراد و نهادهای غیر مذهبی از مذهبی به كار می رفته. البته امروز هم این یكی از موارد كاربرد صفت لاییک در زبان فرانسه همین است؛ اما در این زبان و به دنبال تحولاتی كه پس از انقلاب ۱۷۸۹ رخ داد، واژه ی لاییک كاربرد دیگری پیدا كرد كه در کردار معنای کهن آن را به عقب راند، به ویژه در موردی كه این صفت به دولت گفته می شود.

سخن گفتن از دولت لاییک، یعنی دولتی كه هیچ بستگی مذهبی ندارد و به همین دلیل هیچ مذهبی را بر دیگری برتری نمی دهد و طبعن به همین جهت قادر است آزادی مذهبی افراد را تضمین نماید. لاییک بودن باری از مخالفت با دخالت مذهب در سیاست دارد كه در زبان فرانسه بسیار آشکار است و قصد ما از گزینش آن در عبارت پارسی، تاكید بر همین مخالفت با دراز دستی و تجاوز دین است.


چکیده آنكه خاصیت دوری جستن از دین و پس زدن آن (نه مذهبی نبودن)، در انگل ایسی با صفت سکولار بیان می گردد و در فرانسه با صفت لاییک. دلیل اینكه چرا ما این دومی را كه به هر صورت از گزشته ای دورتر وارد پارسی شده است، بر همتای انگل ایسی آن ترجیح می دهیم، در جستار "شعار براندازی" و در كتاب "ضد ولایت فقیه، براندازی حكومت اسلامی" آمده است.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...