رد شدن به محتوای اصلی

فاشیست و نژادپرستی خمینی پرست: "محسن پزشکپور"

ادا اطوارهای سرکرده ی گروهک فاشیستی و نژاد پرست "پان ایرانیست حکومتی"

لاشه ی پروفسور محسن پزشکپور سرکرده ی گروهک پان ایرانیسم حکومتی.
"بیژن جانفشان" از مزدوران وزارت اطلاعات رژیم را بر بالای لاشه ی وی می بینید

بیژن جانفشان از سرکردگان ارشد گروهک پان ایرانیسم حکومتی است که آزادانه در جمهوری
اسلامی به فعالیت می پردازد. او در وبلاگ خود از نازیسم هیتلری و فاشیسم و نژاد پرستی آریایی،
تمام قد دفاع کرده است.
"محسن پزشکپور" سرکرده ی مردار گروهک پان ایرانیست، یکی از مصدقی چیانی بود که با ترفند تظاهر به شاهدوستی، پرچم نژاد پرستی آریای و فاشیسم هیتلری را در ایران برآورده بود.

به هنگام تماشای این ویدیو، به ادا اطوارهای این دلقک سیاسی خوب دقت کنید و ببینید با چه روش ها و ترفندهایی تلاش می کند مهملات خود را موجه حلوه دهد.

پزشکپور که از سوی دیگر مزدوران رژیم در #پان_ایرانیسم_حکومتی به عنوان سرور خوانده می شود، می گوید که ما و پان ایرانیسم قائل به انقلابی بودیم که رخ داد. او برای آشوب و ویرانگری ایی که به نام انقلاب بر ایران تحمیل کردند، قائل به دلایلی نیز بود. به دیگر سخن، این تروریست فاشیست معتقد به سرنگونی دولت قانونی مشروطه و سرنگونی حکومت قانونی و پادشاهی مشروطه بود و اعتقادی به اصلاحات نداشت.

این یعنی هر مصدقی چی مزدور و زیرخواب آخوندی، چه از جبهه ی خائن ملی بوده باشد و چه از طیف بازرگانش که به خدمت عمامشان درآمدند، چه "داریوش فروهر" باشد و چه "پزشکپور"، همگی راه خرابکاری و براندازی را برگزیده اند و با بستن چشمان ناسپاس خود بر همه ی خدمات شاهنشاه و دولت های متبوعش، با اسلام پناهی به همان راهی رفتند که "خمینی حرامزاده"ی شان برایشان تجویز کرده بود.


در واقع پان ایرانیست ها بزدل ترین طیف مخالفان پادشاهی مشروطه بودند که بدون آنکه یک گلوله شلیک کرده باشند، کارهای کثیف و خونریزی ها و اعدام ها و ترورها را به دوش چپ های توده ای و مجاهد و فدایی و خمینی زادگان انداختند و سپس که وضعیت رژیم با کشتار بی سابقه ای به حالت پایداری نسبی رسید، فکل و کراوات بستند و خود را وارث ایران جا زدند و با لقلقه ی نیاخاک و خون وآتش و از اینجور چرندیات، به مغزشویی از موجودات کم خرد و نادان، اما متعصب و نژاد پرست، ادامه دادند.

پزشکور در ادامه می گوید که این انقلاب، عجیب انقلابی بود !!

پزشکپور که غرق در مصدق بازی های خود، از شورش ۵۷ به عنوان "انقلابی با عظمت و با شکوه" یاد کرد، از مردم می خواهد که این عظمت را درک کنند و در جای دیگری نیز می گوید که راه و روشی که به انقلاب کزایی منجر شد را بر دوش های خود و برای سالیان دراز احساس می کرده و می کند.

او نیز پیش از آنکه خامنه ای تبدیل به عمام ۱۴ اُم شده باشد، یاوه می سرود که این انقلاب، ایران را به سوی یک عظمت بی مانند سوق خواهد داد !!

شورش ۵۷، تبانی مصدقی چی ها و زباله های الله پرست خمینی زاده بود؛
ناکسانی همچون پزشکپور و بنی صدر و مهندس بازرگان و دیگران...
دیدگاه این خوش نشین مردار درباره ی جنگ ضد میهنی خمینی حرامزاده و صدام اوسین، تنها این بود:
"متاسفم که چند صد هزار از جوانانمان در جنگ سلاخی شدند" !!

او کوچک ترین اشاره ای به جنایت جنگی جمهوری اسلامی از جمله کودک سربازان و نیز ادامه ی ۶ ساله ی جنگ از سوی ولایت فقیه علیه تمامیت ارضی عراق نکرد، زیرا پان ایرانیست ها نیز به مانند جمهوری اسلامی تمامیت خواه هستند و قصد دارند تا همه ی کشورهای همسایه را از دولت و حکومت خود سرنگون ساخته و با جنگ و ویرانی، خاک و تمامیت ارضی آن کشورها را پیوست خاک ایران کنند و در این تجاوز خواهی آشکار، هتا اقدام به درج نقشه هایی از این دست نیز کرده اند.

او جوانان کشته شده در جنگ را "کوهستان رفیع دماوند تاریخ" خواند و به همین میزان از لفاظی و شعرسرایی بسنده کرد.

رابطه ی پان ایرانیسم با خمینی حرامزاده چه بود ؟
او که در آغاز به دلیل هموندی در مجلس شورای ملی، از کشور گریخته بود، پس از دریافت امان نامه از شخص خمینی حرامزاده، به تهران بازگشت و در تهران نیز به گور سپرده شد. اما جالب اینجاست پیش از آنکه از دیکتاتور نخست رژیم امان نامه دریافت نماید، در گفتگو با یکی دیگر از مصدقی چیان تلوزیون باز به نام "لیموناتی"، جمهوری اسلامی را "استبداد سیاه" خوانده بود !!

البته که وی پس از ورود به ایران زیر اشغال ولایت فقیه، آنچه که پذیرفت همان استبداد سیاه آخوندی و اسلامی بود.

پان ایرانیست ها متخصص شعرسرایی و لاف از مهر و عشق به ایران هستند.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...