رد شدن به محتوای اصلی

شش ملیون و ششصد هزار دلار دزدی از آثار فرهنگی به دستور محسن رضایی و شاهرودی عراقی

در حالی که "پرویز تناولی" و‌ وکیلان او، بارها و بارها ادعا کرده بودند که شش تندیس متعلق به خانم "مریم گودرزی" تلف شده و از بین رفته اند، پریروز و ساعتی پس از صدور حکم بازداشت تناولی، او تندیس ها را به دادگاه تحویل داد و بدین ترتیب، این بار خود ثابت کرد که در چند ماه گزشته افزون بر پنهانکاری و دروغ با انگیزه ی بزهکارانه، در مورد سرنوشت تندیس ها هم به دادگاه دروغ گفته است.


بنا بر اظهارات نزدیکان تناولی، او در این تندیس ها دست برده و ‌دگرش هایی در آنها ایجاد کرده است. البته هنوز مشخص نیست که این دگرش ها تا چه اندازه بوده و جهت مرمت انجام شده و یا در جهت از ارزش انداختن تندیس ها از اصالت و ارزش اصلی، اما در این مورد ویژه باید منتظر دیدگاه کارشناسان متخصص دادگستری و البته اسناد و تصاویر مرتبط بود و از هر گونه پیش داوری پرهیز کرد.

در ضمن، بنا بر اظهارات مستند نزدیکان تناولی، جمعی از انگل زاده ها و مزدوران سیاسی، مذهبی و نظامی رژیم نیز، به سود پرویز تناولی به این پرونده ورود کرده بودند تا با اعمال فشار بر دادگاه، این پرونده به سود تناولی پایان یابد. ورود مزدوران رژیم به پرونده ی وی، دقیقن بر خلاف ادعاهای شخص تناولی در مورد استقلال حرفه ای هنرمند و نداشتن وابستگی به ساختار حکومتی است. از قرار معلوم، تناولی نیز به مانند "آغداشلو"، با نفوذ در نهادهای سیاسی قدرت در تهران و پاریس، بی دغدغه به فعالیت مشغول است. تناولی با تکیه بر همین روابط، در تمام این دو سال بی ترس و بی پروا به نشر دروغ و فریب اذهان عمومی ادامه داده است.

شش اثری که در طول ماه های گزشته، تناولی و اطرافیانش از نابودی و تلف شدن آنها قصه ها ساخته بودند !!

اما این آثار، با دگرش ها و دخالت‌ هایی به دادگاه تحویل شده و دیگر ارزش نخستین خود را از دست داده است. بدینگونه، تناولی افزون بر دغل و دروغ های فراوانی که در سیر قضایی این پرونده مرتکب شد، نشان داد که تمامیت خواه است و به قول اطرافیانش، به ضرب المثل قدیمی "دیگی که برای من نجوشه، می خواهم که سر سگ توش باشه" پایبند و معتقد است.


اما خانم دکتر "اعتضادی" کارشناس متخصص دادگستری، چندی پیش به درخواست دادگاه، این آثار را به بهای شش ملیون و ششصد هزار دلار کارشناسی کرده بود. این نرخ گزاری که اگر چه در فضای مجازی اعتراض اطرافیان تناولی را برانگیخت، اما تناولی و وکیلان او "صدرالدین ماحوزی" و "هویک بهبو"، در مدت زمان تعیین شده هیچ گونه اعتراض کتبی ایی نسبت به روند کارشناسی و قیمت برآورد شده از سوی اعتضادی نداشتند. اما پرسش اینجاست که اینک با توجه به خراب کردن آثار و از ارزش اصلی انداختن آنها، آیا اعتضادی باز هم به حقیقت تکیه خواهد کرد یا بر این ویرانگری چشم می بندد و رای به اصالت آثار می دهد ؟

نام خانم اعتضادی برای خوانندگان این صفحه بسیار آشناست. پیشتر نه تنها مقالاتی چند از او منتشر کرده ام، بلکه در داستان کارشناسی آثار "علی شیرازی" هم از او کمک خواستم. صورت جلسه ی کارشناسی او و چار کارشناس خبره در عرصه ی خوشنویسی مبنی بر چاپی بودن اثری از شیرازی، هنوز از خاطره ها نرفته است.


اما دقیقن دو سه هفته ی پیش، ماحوزی وکیل علی شیرازی، شکایتی را از اعتضادی و دیگر هموندان تیم دعوت شده ی کارشناسی در دادگستری ثبت کرده است. شنیده ها حاکی از این است که ماحوزی که هم زمان وکالت تناولی را هم بر عهده دارد، در تلاش است از این شکایت به عنوان اهرم فشار بر خانم اعتضادی استفاده کرده و اینگونه دیدگاه کارشناسی او در مورد آسیب دیدگی شش اثر را دگرش دهد. امیدوارم که نه تنها اعتضادی زیر فشار هم زمان جناب وکیل دگرش رای ندهد، بلکه مسئولان و بازرسان اطلاعات قوه ی قضاییه به سرعت تمهیداتی را برای این پرونده در نظر بگیرند تا امنیت جانی و روانی این کارشناس دادگستری تضمین گردد.

به ویژه هنگامی که پای آیدین آغداشلو، علی شیرازی، مدیران موزه ی پاسارگاد، حراج تهران و حراج ملی و همچنین بستگان تروریست پاسدار "محسن رضایی" و "آیت الله نیمه مردار هاشمی شاهرودی عراقی" هم به سود تناولی به پرونده باز شده و هتا وکیل معتمد خود هویک بهبو را به وکالت تناولی برگزیده اند !!

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د