رد شدن به محتوای اصلی

در جریان شورش ۵۷، چپ های خائن با دروغ و خرابکاری، علیه توسعه ی اقتصادی ایران توطئه کردند

بارها گفته شده و شما هم شنیده‌ اید که توسعه و وضع خوب اقتصادی ایران در زمان شاهنشاه، سرفن نتیجه ی درآمد بالای نفتی آن روزگار بوده است؛ حال آنکه، اتفاقن وارونه ی آن درست است. اوج توسعه ی اقتصادی زمان شاه، به پیش از افزایش قیمت نفت در دهه ی پنجاه برمی‌ گردد.


در درازنای اجرای برنامه ی سوم از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۶ فرار خورشیدی، که بهای نفت، بشکه‌ ای ۱ تا ۲ دلار بود، تورم به ۱.۴ درصد کاهش یافت؛ رقمی استثنایی که در دوره‌ های پسین نیز، هرگز تکرار نشد، اما تجربه ی موفق برنامه ی سوم، مسئولان را به سمت هدف‌ گزاری‌ های بلند پروازانه‌ تر در برنامه ی چارم توسعه ی کشور سوق داد.

در برنامه ی چارم از سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۴۶ فرار خورشیدی، که بهای نفت اندکی افزایش یافته بود اما هنوز زیر ۳ دلار بود، میانگین نرخ رشد سالانه در بیشتر بخش‌ ها بیش از کارکرد برنامه ی سوم، و میانگین نرخ رشد سالانه ی تولید ناخالص داخلی نیز، ۱۰ درصد پیش‌ بینی شده بود.

با این وجود، باز هم در جریان اجرا، کارکرد برنامه ی چارم از برنامه ی مصوب پیشی گرفت؛ به گونه ای که میانگین نرخ رشد سالانه در همه ی بخش‌ ها، از مقدار پیش‌ بینی شده فراتر رفته و میانگین نرخ رشد اقتصادی در درازنای دوره ی برنامه، به ۱۳ درصد در سال بالغ گردید.


همچنین، در خلال برنامه ی چارم، در عین رشد چشمگیر همه ی بخش‌ ها و دستیابی به نرخ رشد اقتصادی دو رقمی در همه ی سال‌ های اجرای برنامه، ثبات قیمت‌ ها نیز کمابیش حفظ شد؛ میانگین نرخ تورم سالانه در این دوره ۳.۶ درصد بود که اگر چه نسبت به برنامه ی سوم افزایش یافته بود، اما همچنان تک‌ رقمی و اندک بود.

رونق اقتصادی همراه با ثبات قیمت‌ ها، به عنوان مهم‌ ترین دستاورد برنامه‌ های سوم و چارم، در برنامه‌ های پسین یعنی پس از افزایش بهای نفت به بشکه‌ ای ۱۲ دلار، تکرار نشد و هتا روند وارونه به خود گرفت، به گونه ای که در درازنای برنامه ی پنجم از سال ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۱، میانگین نرخ رشد اقتصادی از ۷.۷ درصد فراتر نرفت و میانگین نرخ تورم به ۱۵.۶ درصد افزایش یافت.

منبع:
اقتصاد و دولت در ایران
"موسا غنی‌ نژاد"، تهران، انتشارات اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی، ۱۳٩۵، ر ۲۶۵-۲۶۲

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د