رد شدن به محتوای اصلی

چرا مصدق از تاریخ باستانی ایران متنفر بود ؟


چرا هزرط "محمد مصدق دله السلطنه"، هرگز به تخت جمشید نرفت ؟ در فرتور بالا، محمد مصدق دله السلطنه را در مسافرت به مسر و در کنار اهرام سه گانه می‌ بینید. اما آیا هرگز فرتوری از او را در کنار شهر پارسه یا تخت جمشید هم دیده اید ؟!

مصدق دله السلطنه چندین سال حاکم تحمیلی خاندان انگل ایسی "فرمانفرمایان" در استان پارس و ساکن شیراز بود و بنا بر این، فاصله ی چندانی با تخت جمشید نداشت، اما هرگز به آنجا نرفت !! گاهی، انجام ندادن کاری نشان دهنده ی بینش و آویژه و علاقه ی شخص است !!

چرا نخست وزیر دو دوره ی این کشور، با وجود فاصله ی یک ساعتی از ستاد خود در شیراز با تخت جمشید در مرودشت، هتا یک بار هم با آنجا نرفت و از آنجا بازدید نکرد ؟؟ اما چرا هم او، به هنگام سفر به مسر که کشوری عربی و مهد پان عربیسم است، به زیارت قبور مطهر فرعونیانی می رود که امروزه از آنها در نمادهای فراماسونری استفاده ی گسترده و فراوانی می شود ؟؟

این چه افتخاری برای وی می توانست بوده باشد که با احشام خود، به پابوس اهرام سه گانه ی فرعونیان مسر باستان برود و با بی محلی و دهان کژی به تاریخ سترگ پارسی، هتا یک بار هم از تخت جمشید دیدن نکند ؟! مگر خیانت، آن هم خیانت آشکار، جز اینست که نسبت به میراث فرهنگی کشور بی تفاوت بود و هتا آن را هم تحقیر کرد و در عین حال، به بزرگ کردن میراث دیگر کشورها و تمدن های جهان اقدام نمود ؟؟

هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" نخستین پفیوز تاریخ معاصر ایران
اینکه مصدق دله السلطنه، خائن و نوکر فاحشه ی بریتانیا ملکه الیزابت چندم بود، شکی وجود ندارد. مزدوری فراماسون که با راه انداختن دعوای زرگری ملی کردن صنعت نفت، ایران را دچار چنان آشوبی کرد که تا چهل سال پس از به اصطلاح ملی شدن نفت، ایران همچنان مشغول پرداخت غرامت به انگل های چشم آبی بود !!

این خیانت ها در سینه ی تاریخ ثبت است و شامل دورانی می شود که همه ی مردم از دم یا نشئه ی افیون دین و خمینی بازی بودند و درد و ورم اسلام کزا داشتند و یا کرم چپ در کونشان می لولید و با آشوب و اغتشاش و خرابکاری، همه ی زورشان را زدند تا حکومت قانونی را سرنگون سازند. روزگار پلیدی که مصدق دله السلطنه از یکسو و آخوندهای عرب پرست ایران ستیز از سوی دیگر، پرچم جنگ با تمدن پارسی را برافراخته بودند و عن و گه هایی به نام توده ای و مجاهد و فدایی و دمکرات و هویت طلب تجزیه طلب می ریدند.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...