رد شدن به محتوای اصلی

دادگری پیشگام

دادگری پیشگام، داگری شتابزده نیست. دادگری پیشگام، آنگونه دادگری است که داد و عدالت را پیش از وقوع بزه و جرم برقرار می سازد و در واقع جلوی بروز جرم و ارتکاب رفتارها و کردارهای غیر قانونی را پیش از رخ دادن آنها می گیرد.


دادگستری های جهان همانگونه که همیشه با تفاخری ابلهانه به آن اعتراف کرده اند، نه تنها کور است، بلکه سامانه ای که اینگونه دادگری از دل آن برخاسته است، هیچ گاه نتوانسته جلوی رخداد جرم را بگیرد. به دیگر سخن، عدالت کزایی همیشه با زدن صورتک حق به جانب، تا حدودی تنها حق دزدان و آدمکشان و متجاوزان و دیکر تبهکاران را کف دستشان گزاشته و هرگز نتوانسته جلوی بروز آنها را بگیرد.

دادگری پیشگیرانه، دادگری پیشگامی است که نمی گزارد جرمی رخ دهد.

اینکه آدمکشی انسان دیگری را از قید زندگی ساقط می سازد و سپس دستگاه دادگری سر و کله اش پیدا می شود تا عدالت را اجرا کند، دیگر دردی از آن فرد کشته شده دوا نمی کند، بلکه یک جور تلافی است. باید گفت که عدالت و دادگری، در واقع یکجور انتقام است و هر چند که این انتقام درست و به جاست، اما کافی نیست. چه سود از پرداخت پول به بازماندگان یک قتل عام یا اجرای حکم اعدام، آن هنگام که زندگان دیگر زنده نیستند.


این همه رژیم های سیاسی بر کشورهای جهان سایه ی شوم افراطی گری و تروریسم بر پا کرده اند و با این حال، به خاطر منافع سیاسی و دیگر منافعی که از پی این سیاست مصلحت اندیشانه می آید، هستند کشورهای مدعی حقوق بشر و دادگری جهانی که حاضرند برای کمینه ها با این رژیم ها لاس بزنند، انسان را به این وادی بی آب و علف رهنمون می شود که انسانیتی که در این مقیاس و با این ساز و کار تعریف می شود، انسانیتی نیست که قرار باشد به خوشبختی و حقیقت آزادی خود برسد.

در واقع، برای آنکه انسان ها را همیشه ترسیده نگاه دارند تا به گرفتاری این سایه ی شوم عدالت کزایی دل خوش کند، لازمست او را متقاعد کنند که رویه ای که به نام حقوق انسانی و دادخواهی وجود دارد، رویه ای کارا و هدفمند و سودبخش است، که البته چنین نیست.

اینها سخنانی هستند که شاید دهه های آینده بشر به فکر چاره ای برایشان بیفتد. شاید روزگاری پیش آید که همه ی بسترهای وقوع جرم زدوده شوند و آنکس که دست به بزه و جرم و جنایت می زند، از حیث کمیت به قطره ای در دریا تبدیل شود و انسان ها انگیزه ی تبهکاری را از دست بدهند. اجرای دادگری آنجاست که همه ی مردم جهان، به اندازه ی نیاز خود از هر دستاورد و موهبتی که زمین در اختیار انسان ها گزاشته، بهره مند شوند و نه الله پرستی پیدا شود که به خاطر رضای الله مدینه خون بریزد و نه آمریکا بخواهد به بهانه ی سرکوب دشمنانش در آن سوی اقیانوس ها، تریلیون ها دلار هزینه کند؛ هزینه هایی که درصد اندکی از آن می تواند جان ملیون ها انسان را از خطر مرگ فقر و فحشا و دزدی و آدمکشی و ... بازدارد.


این نتیجه را می توان گرفت که از آنجا که وجود بیمار برای پزشک محترم دارای ارزش بالای اجتماعی و تحصیل کرده، یک الزام است. دزد و بزهکار و تبهکار و جنایتکار هم برای پلیس و دستگاه دادگستری، سبب رونق این سامانه می شود و اینگونه است که این نهادها که روزگاری برای مبارزه با کژی و ناراستی به وجود آمده بودند، امروزه تبدیل به خلاف آن چیزی شده اند که روزگاری می خواستند با آن پیکار کنند.

همه ی این نهادها از هویت راستین خود استحاله شده اند و تبدیل به یک صنعت و یک مافیا و راهگزاری برای پول شویی و زد و بند و بده بستان و تبانی های سیاسی و اقتصادی و جناحی شده اند.

هنگامی که از این ویرانگی سخن می گویم، نخست پیرامون کشورهای مدعی آزادی و حقوق بشر سخن می گویم که وضعیتشان بدین درجه از نابودی گری رسیده است، چه برسد به رژیم های درب و داغانی چون ولایت فقیه و ملت های آسیایی و آفریقایی !!


کشف حقیقت، جز از راه واقعیت بینی ممکن نیست و هر آنچه که دادگری پیشگامانه رو به تاخیر می اندازد، وهم نسبت به خود و کامل بودن شرایط کنونی و دروغ نسبت به دادمهوری و تلاش برای اجرای عدالت می باشد. برای هر دگرشی، نخست باید بپذیریم که در شرابط بسیار ناگوار و بدی به سر می بریم و اگر آنگونه که آنها می گویند، مرگ حق است، زندگی نیز هم حق است و هم حق تر.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د