رد شدن به محتوای اصلی

سفله پروری آخوندی با جنگ روانی

جمهوری اسلامی که سوراخش همیشه باد می دهد، دیگر یاد گرفته چگونه به مانند دشمنانش که همیشه به خاطر همان رسانه هایشان، آنها را نامرد و دروغ زن می خواند، به جنگ روانی دست یازد.


یکی از برجسته ترین نمونه های جنگ روانی، اینست که آنچه که از سویی به مردم به عنوان واقعیت گفته می شود را به روش های گوناگونی همچون "ریشخند کردن"، "دست انداختن" و "کوچک سازی ذهنی"، دروغ و نادرست پنداشته و اهمیت موضوع را در ذهن مخاطب کاهش دهید و درستی و دقت آن را از چشمانش بیندازید.

در این ویدیو که از سوی بنگاه مزخرف پراکنی "تسنیم" تهیه شده است، انواع گوناگون جنگ روانی را در عرض پنج دقیقه به خورد مخاطبان ساده لوح خود می دهد. به دیگر سخن، سخنی نیست که از رسانه های ولایت فقیه پخش شود و از فیلتر جنگ روانی نگزاشته باشد.

هدف جنگ روانی الیته، پیروزی است و با سخن و کلام می توانید یک تهدید را ناچیز جلوه دهید یا آن را منحرف کنید. در واقع، جنگ روانی زیر شاخه ای از "پادانا" یا "پادمان داده های نادرست" (DIP: Disinformation Protocol) است که با دادن داده های نادرست به مخاطب، یا ذهن آنها را اصل داستان منحرف می کنند و یا آن چیزی را که مطلوب خود آنهاست، به جای گزاره ی اصلی می نشانند و جا می اندازند.


در این گزارش مفلوکانه، یک چندر غاز بگیر حکومتی از بنگاه لجن پراکنی نسیم راهی "تورقوز آباد" می شود تا از مکان ادعایی محل نگاهداری مواد رادیو اکتیو رژیم که از سوی "بنیامین نتانیاهو" در مجمع عمومی ملل متحد افشا شده است، فیلم تهیه کند و با یک لشگرکشی و سر و صدایی، چنین وانمود می کند که همین الان همه ی سوراخ سمبه های این دخمه را از راه دوربینش به تماشاگران نشان می دهد !! اما دریغا دریغ...

نه تنها این خبرنگار عقب مانده ی ذهنی، توضیح کاملی مبنی بر اصل موضوع یعنی "چرایی شناسایی این مکان به عنوان محل نگاهداری تسلیحات اتمی رژیم" نمی دهد، بلکه مانند خاله زنک های خجالتی، از پشت در با عروس خانم سخن می گوید و یک نره خر در پس دیوار، انواع و اقسام فحش ها و ناسزاها را روانه ی آل اسراییل (غ) می کند و لجن های خود را از راه "تسنیم" به خورد مخاطبان می دهد.

اینکه این به اصطلاح گزارشگر و نوچه هایش هتا اجازه نداشتند وارد این مکان فوق محرمانه شوند، خود دلیل آشکاری بر درستی ادعای نتانیاهو است.


پس از این نیز، باز همچنان بدون هیچ توضیحی و بدون هیچ تصویری، با یورش به آسیاب، دون کیشوت جمهوری اسلامی البته که پیروزمندانه از میدان به درمی آید و برای آنکه به خیال خام خودش تیر خلاص را به ذهن کودن مخاطبان زده باشد، از راه مصاحبه هایی که با مشتی کس خل محلی که همگی اهل دانش و هنر و تک به تک دارای مدارک دکترا به بالا هستند، آغاز به مسخره و ریشخند کردن سخنان نتانیاهو می کند.

از سویی، با نگاهی به سر در این مکان، متوجه می شوید که هیچ نوشته یا دیوارنمایی ندارد و نام و نشانی بر آن نیست و این خود موجب می شود که کسی بدان شک نکند. اما مکانی که اینگونه از دید نظامی بی ارزش است، چگونه است که چندین نورافکن را تنها بر سر در خود دارد و آن هم در جهات گوناگون ؟! مگر ضایعات فلزی را شبانه وارد و خارج می کنند که نیاز به این همه نورپردازی داشته باشد ؟!

دوربین مدار بسته را هم هتمن برای دید زدن دختران جا ساز کرده اند !!

این مردم دله می گویند که چون این مکان در و پیکری ندارد و ارتفاع دیوارهایش تنها سه متر بیشتر نیست و کسی هتا گزارشگر هم اجازه ی ورود به آن را ندارد و برای تفریح و سرگرمی بر سر در ورودی آن دوربین مدار بسته به سبک پایگاه های امنیتی نصب کرده اند، خوب معلوم است که ما اینقدر زرنگین که توانسته ایم موساد را هم مچل کنیم و به کونش بخندیم !!

یکی از نوابغ عرصه ی زیر کون شویی عظما که سوار بر خر مراد بود هم، تفاوت هسته ی خرما با هسته ی اتم را به رخ نتانیابو کشید !!


دیگری که معلوم بود سر و ته از مادرش درآمده، در پاسخ به این پرسش که شنیده شده که شما در اینجا مواد رادیو اکتیو دارید، خیلی جدی و با لحنی رسا می گوید که نه ما قالی هایمان را با موادی به جز رادیو اکتیو می شوییم، مسلن شامپو !!

در پایان هم این گزارشکر قلندر، تصویر چند قالی را از قالیشویی روبروی مکان ادعایی اسراییل نشان می دهد و آنها را با ریشخند ویژه ی فرهنگ دله ی ایرانی، به موشک تشبیه می کند. اما نکته همچنان اینجاست که هرگز دوربین او نه تنها نتوانست از درون مکان مخفی بمب اتمی رژیم فیلم بگیرد، که هتا به او اجازه ی ورود از در آن را هم ندادند !! به خیال این کره خر تازه دم درآورده، مردم به اندازه ی خودش و دستور دهندگان و بازیگرانش آن قدر ساده لوح و کون خل هستند که پیام مشنگ های محلی را باور کنند که این مکان تنها یک "انبار ضایعات فلزی است" !!

خب اگر اینگونه است، پس چرا نشانش ندادید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د