رد شدن به محتوای اصلی

رابطه ی استبداد و سرکوب جنسی

با سرکوب حس جنسی، رژیم های دیکتاتوری دیواری سترگ و بلند بالا میان مردم می کشند و شالوده ی تفرقه در هازمان را ریخته و مردم را از یکدیگر جدا می سازند تا با یکدیگر مجتمع نشوند و به یکدیگر نپیوندند. هر چه یک رژیم استبدادی تر باشد، سرکوب میل جنسی یا محدود سازی و قانونمند کردن آن بر اساس دستور حکومتی یاد دستورهای دینی، بیشتر جلوه گر می شود.


نمونه های بارز آن را می توان در کره ی شمالی و کشورهای الله زده ی غیر سکولار دید. در کره ی شمالی در صورتی که دو نفر زن و مرد عاشق یکدیگر شوند، باید اداره ی اطلاعات رژیم کمونیستی کره ی شمالی این رابطه ی عاشقانه را پس از بازجویی از دو طرف، خانواده ها و اطرافیانشان، تایید کند تا این دو نفر بتوانند به یکدیگر برسند !!

از سوی دیگر، در فقه اسلامی اگر دختری که هنوز شوهر نکرده یا هنوز رابطه ی جنسی نداشته است، قصد ازدواج کردن داشته باشد، اجازه ی پدر یا امو یا دایی یا پدر بزرگ پدری وی، الزامی است و این روندی است که به عنوان "قیم پروری" می توان از آن نام برد. بدینگونه، رژیم های دیکتاتوری خود را قیم و سرپرست و ولی مردم زیر دست خود می بینند و از بالا به آنها در پایین دست قدرت و اختیارات خود نگاه می کنند.



با اجرای حکومت موعود انگل ایسی ها به ارتجاع مفت خواره ی آخوندی در ایران، در روزگار مشروطه که آخوندها به رایزنی انگل ستان پناهنده شده بودند و آخوند شیخ فضل الله نوری فتوای به توپ بستن مجلس ملی را صادر و روس های ضد مشروطه با تایید و فرمان "محمد علی شاه قاجار"، نمایندگان مردم را به توپ بستند و آنها را کشتار کردند، نظریه ی ولایت فقیهی که از دیرباز در میان آخوندها رایج شده بود به صندلی قدرت رسید و توانست یکی از ارتجاعی ترین کلان شیادان خود به نام خمینی حرامزاده را بر اریکه ی قدرت مطلقه ی ایران تکیه زند.

از روزی که این جماعت دنباله ی گروهک تروریستی فداییان اسلام که امروز به نام موتلفه شناخته می شوند، به سرکردگی خمینی گجستک و آیت الله مردار هاشمی رفسنجانی به قدرت رسیدند، گام های سنگینی را برای پایمال کردن حقوق ویژه و همگانی مردم برداشتند که یکی از بنیانی ترین آنها، گرفتن آزادی زنان در پوشششان بود. حجاب اسلامی و عربی بر ایرانیان تحمیل شد و حکومت با قدرت سرکوبگرانه ای به اجرای این میل خود همت گماشت.



نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...