پس از تلاش سی ساله، یونان و مقدونیه بر سر دگرش نام کشور مقدونیه به توافق رسیدند.
هنگامی که در جنگ های بالکان در سال های ۱۹۱۲ تا ۱۹۱۳، نیروهای امپریالیستی خلیفه ی اسلامی عثمانی از مناطق گسترده ای که مقدونیه خوانده می شد، بیرون رانده شدند، این مناطق میان یونانی ها و صرب ها بخش شدند و بخش کوچکی هم به بلغارستان رسید. پس از تجزیه ی یوگسلاوی، کشوری به نام مقدونیه در شمال یونان تشکیل شد. این نام گزاری از آغاز با مخالفت شدید یونان روبرو شد، چرا که یونان بر این باور بود که اینگونه نام گزاری، با هدف ادعای بر خاک یونان و علیه این کشور در آینده است.
روزگاری که یوگسلاوی تجزیه شد، یونان تنها با نام جمهوری مقدونیه ی یوگسلاوی پیشین موافقت کرد، اگر چه این کشور در بسیاری از مناطق جهان با نام مقدونیه شناخته می شد. درست در شمال یونان، استانی با همین نام وجود دارد که باعث می شود حساسیت یونان را برانگیزد. اما یونان نسبت به این امر هوشیار بود و آنقدر این نام را به رسمیت نشناخت تا حکومت مقدونیه را مجبور به دگرش نام کرد.
یونان پس از نزدیک به سه دهه مذاکره، فشار و جلوگیری از هموندی این کشور در اتحادیه ی اروپا و ناتو توانست نام مقدونیه به جمهوری مقدونیه ی شمالی دگرش دهد. هر چند این نام نخست باید در مجلس مقدونیه تصویب شود و سپس نیز به رای مردم گزاشته شود و پس از به دست آوردن بیشترین رای، در قانون اساسی این کشور گنجانده شود، اما شرط یونان برای به رسمیت شناختن این کشور و اجازه ی هموندی در ناتو و اتحادیه ی اروپا، دگرش نام است.
اما چرا این دگرش نام برای ایران مهم است ؟
در سال ۱۹۱۸، کشوری متشکل از خان نشین های قفقاز به نام "جمهوری دمکراتیک آذربایجان" ساخته شد که هم نام یکی از استان های مهم شمالی ایران بود. در همان زمان، اعتراضات بسیاری از سوی روشنفکران ایرانی شد و روزنامه های فراوانی در این باره نوشتند و آهنگ بنیانگزاری یک کشور با این نام را، هدف گزاری برای ادعای سرزمینی به خاک ایران دانستند. در سال ۱۳۲۰، این کشور به اتحاد جماهیر شوروی پیوست شد و در سال ۱۹۹۱ نیز، پس از فروپاشی شوروی، به عنوان یک کشور مستقل نهادینه شد، که "بی درنگ" مورد شناسایی دولت وقت رژیم جمهوری اسلامی قرار گرفت.
شاید این ابهام پیش آید که کشور تازه ی بنیاد شمال ایران، از آغاز نام جمهوری دمکراتیک آذربایجان (پسین ها به جمهوری آذربایجان دگرش نام داد) را برای خود برگزیده است، اما مقدونیه با فشار ۳۰ ساله ی یونان، صفت جمهوری را به نام خود افزوده است، اما آنچه میان این دو تفاوت دارد، تاریخچه و تبار کشورهاست.
همانگونه که بالاتر گفته شد، قوم مقدونی در آن منطقه وجود داشت و پس از عقب نشینی عثمانی میان سه کشور بخش شد و بخشی از آن به یونان پیوسته شد، اما مناطق شمالی ایران که نزدیک به ۲۰۰ سال پیش از ایران جدا شده بود، نامی جز آذربایجان داشت. این منطقه نام هایی چون آران یا آلبانیای قفقاز داشت که نام آذربایجان را دزدیده بود، بنا بر این، موجودیتی به نام آذری یا آذربایجان در شمال ایران واقعیت تاریخی نداشته است.
سپس نیز، دیدیم که هشدار روشنفکران در مورد ادعای سرزمینی و تجزیه طلبانه کشور پانترک ها نسبت به خاک ایران، به حقیقت پیوست. جمهوری جعلی آذربایجان، هم اکنون آذربایجان ایران را بخشی از خاک خود می داند و با تحریف تاریخ و تحریک بخشی از جوانان آذری، تلاش می کند این بخش از خاک ایران را تجزیه کرده و به خاک خود پیوند دهد.
بنا بر این، پذیرش این نام برای شمال رود ارس اشتباهی بزرگ بود که تاکنون نیز ادامه یافته است. ایران همچنان می تواند با الگو برداری از یونان و با استناد به منافع ملی و یکپارچگی سرزمینی خود، باکو را برای دگرش نام به نامی غیر از آذربایجان، زیر فشار قرار دهد.
اما آنچه که مشخص است، چنین اراده ای در رژیم ولایت فقیه و دست نشاندگان بیگانه ی دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی وجود ندارد و آنچه که حقیقت دارد، لزوم به وجود آوردن این اراده برای دگرش نام در آینده است که هیچ گاه نباید از ان غفلت کرد.
هنگامی که در جنگ های بالکان در سال های ۱۹۱۲ تا ۱۹۱۳، نیروهای امپریالیستی خلیفه ی اسلامی عثمانی از مناطق گسترده ای که مقدونیه خوانده می شد، بیرون رانده شدند، این مناطق میان یونانی ها و صرب ها بخش شدند و بخش کوچکی هم به بلغارستان رسید. پس از تجزیه ی یوگسلاوی، کشوری به نام مقدونیه در شمال یونان تشکیل شد. این نام گزاری از آغاز با مخالفت شدید یونان روبرو شد، چرا که یونان بر این باور بود که اینگونه نام گزاری، با هدف ادعای بر خاک یونان و علیه این کشور در آینده است.
روزگاری که یوگسلاوی تجزیه شد، یونان تنها با نام جمهوری مقدونیه ی یوگسلاوی پیشین موافقت کرد، اگر چه این کشور در بسیاری از مناطق جهان با نام مقدونیه شناخته می شد. درست در شمال یونان، استانی با همین نام وجود دارد که باعث می شود حساسیت یونان را برانگیزد. اما یونان نسبت به این امر هوشیار بود و آنقدر این نام را به رسمیت نشناخت تا حکومت مقدونیه را مجبور به دگرش نام کرد.
یونان پس از نزدیک به سه دهه مذاکره، فشار و جلوگیری از هموندی این کشور در اتحادیه ی اروپا و ناتو توانست نام مقدونیه به جمهوری مقدونیه ی شمالی دگرش دهد. هر چند این نام نخست باید در مجلس مقدونیه تصویب شود و سپس نیز به رای مردم گزاشته شود و پس از به دست آوردن بیشترین رای، در قانون اساسی این کشور گنجانده شود، اما شرط یونان برای به رسمیت شناختن این کشور و اجازه ی هموندی در ناتو و اتحادیه ی اروپا، دگرش نام است.
اما چرا این دگرش نام برای ایران مهم است ؟
در سال ۱۹۱۸، کشوری متشکل از خان نشین های قفقاز به نام "جمهوری دمکراتیک آذربایجان" ساخته شد که هم نام یکی از استان های مهم شمالی ایران بود. در همان زمان، اعتراضات بسیاری از سوی روشنفکران ایرانی شد و روزنامه های فراوانی در این باره نوشتند و آهنگ بنیانگزاری یک کشور با این نام را، هدف گزاری برای ادعای سرزمینی به خاک ایران دانستند. در سال ۱۳۲۰، این کشور به اتحاد جماهیر شوروی پیوست شد و در سال ۱۹۹۱ نیز، پس از فروپاشی شوروی، به عنوان یک کشور مستقل نهادینه شد، که "بی درنگ" مورد شناسایی دولت وقت رژیم جمهوری اسلامی قرار گرفت.
شاید این ابهام پیش آید که کشور تازه ی بنیاد شمال ایران، از آغاز نام جمهوری دمکراتیک آذربایجان (پسین ها به جمهوری آذربایجان دگرش نام داد) را برای خود برگزیده است، اما مقدونیه با فشار ۳۰ ساله ی یونان، صفت جمهوری را به نام خود افزوده است، اما آنچه میان این دو تفاوت دارد، تاریخچه و تبار کشورهاست.
همانگونه که بالاتر گفته شد، قوم مقدونی در آن منطقه وجود داشت و پس از عقب نشینی عثمانی میان سه کشور بخش شد و بخشی از آن به یونان پیوسته شد، اما مناطق شمالی ایران که نزدیک به ۲۰۰ سال پیش از ایران جدا شده بود، نامی جز آذربایجان داشت. این منطقه نام هایی چون آران یا آلبانیای قفقاز داشت که نام آذربایجان را دزدیده بود، بنا بر این، موجودیتی به نام آذری یا آذربایجان در شمال ایران واقعیت تاریخی نداشته است.
سپس نیز، دیدیم که هشدار روشنفکران در مورد ادعای سرزمینی و تجزیه طلبانه کشور پانترک ها نسبت به خاک ایران، به حقیقت پیوست. جمهوری جعلی آذربایجان، هم اکنون آذربایجان ایران را بخشی از خاک خود می داند و با تحریف تاریخ و تحریک بخشی از جوانان آذری، تلاش می کند این بخش از خاک ایران را تجزیه کرده و به خاک خود پیوند دهد.
بنا بر این، پذیرش این نام برای شمال رود ارس اشتباهی بزرگ بود که تاکنون نیز ادامه یافته است. ایران همچنان می تواند با الگو برداری از یونان و با استناد به منافع ملی و یکپارچگی سرزمینی خود، باکو را برای دگرش نام به نامی غیر از آذربایجان، زیر فشار قرار دهد.
اما آنچه که مشخص است، چنین اراده ای در رژیم ولایت فقیه و دست نشاندگان بیگانه ی دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی وجود ندارد و آنچه که حقیقت دارد، لزوم به وجود آوردن این اراده برای دگرش نام در آینده است که هیچ گاه نباید از ان غفلت کرد.
محمد آمره
نظرات