رد شدن به محتوای اصلی

از خواب بیدار شوید: "سنیان عمر پرست در ایران، تخم لق های خلف الله مدینه اند"

همه دیدیدم و شنیدیم که یکی از استادان دانشگاه که در سلک فرهیختگان خزیده بود، سرانجام بند تنبان گشود و سخنانی را هواله امة کزایی اسلام کرد که این جماعت را خوش نیامد.


استاد یاد شده، "صمصام" نام دارد که در در ویدیوی متفاوت، دو سخن متفاوت را بر زبان می آورد:

- پسران بلوچی که از دید او سرانجام می خواهند تبدیل به آخوند سلفی (مولوی) شوند.
- آن کونی ها که مانند کس خل ها دولا راست می شوند که اشاره اش به گله الله پرستی است که در برابر مسجد الکزایی موسوم به "آل رسول"، نماز کزایی تراوید را به کمر می زنند.

در اینجا مغلطه ای صورت گرفته است که برخی جریان های ایران ستیز و نژاد پرست که چهره ی زشت قوم گرایی خود را آشکار کرده اند، این سخنان وی را خطاب به همه ی بلوچ ها تعمیم داده و از آن تعبیر قومی و نژاد پرستانه کرده اند؛ حال آنکه دغدغه ی حمید صمصام یعنی فرد خاطی، نه رویکرد نژادی بلکه رویکرد ماتحت خواری این گله ی الله پرست بوده است که از دید او به جای پرداختن به مسائل انسانی و بهداشت، همانند کس خل ها دو لا راست می شوند (نقل قول).


از این گزشته، در ایران الله زده شاهدیم که بازماندگام تجاوز الله پرستان عرب صدر اسلام و عمر پرستان ماتحت خوار اسلام اصیل محمدی، همچنان در ایران حضور دارند و بر آن افتخار نیز می کنند و خود را بهتر و سرتر از الله پرستان شیعه یا از دید خودشان رافزی می پندارند؛ و خنده دار اینجاست که از دید یک خداناباور، گور خر سیاه با راه راه سپید، با گور خر سپید با راه راه سیاه، تفاوتی نمی کند !!


سرکرده ی تروریست های الله پرست - که ذات داعشی و عمر پرست خود را نمی توانند پنهان کنند و اگر ایران همواره دارای حکومتی شیعی و متمرکز نمی بود، چه کشتارها از مردم ایران نمی کردند -، آخوندی است به نام "مولوی مرادزهی" که در نامه ای که به تاریخ ۹۷.۰۳.۰۵ از او و در جایگاه مجسمه ی نمایش جمعه ی زاهدان منتشر شده است، رفتار حمید صمصام را "اقدام علیه امنیت ملی پنداشته" و خواستار "مرگ و اعدام" وی شده است، البته وی برای رد گم کردن و شانه خالی کردن از زیر بار سخن رک و پوست کنده زدن، به جای استفاده از عبارت اعدام و مرگ، از لفظ بزک شده ی "اشد مجازات" استفاده کرده است.

همچنین همراهان وی که در تظاهراتی علیه صمصام شرکت داشتند، دست نوشته هایی دربردارنده ی مرگ و کشتار او در دست داشتند:


این حجم بزرگ از خشونت گرایی در میان الله پرستان سنی، نشان از گنجایش ناچیز این قماش در برابر سخن مخالف است و کاری که داعش در عین داشتن قدرت کرد را اینان در عین نداشتن قدرت فریاد می زنند:


جماعت الله پرست سنی یا سلفی که جهان را درنوردیده است و بخش هایی از اروپا و آمریکا را نیز اشغال کرده، خواستار برپایی حکومت واپسگرای ناب محمدی به همان صیغه ی محمد تازی پیامبر خودخوانده ی اسلام در ۱۴۰۰ سال پیش است؛ جماعتی که هتا پیشرفت در علوم گوناگون را نمی پذیرند و آنها را با آیه و حدیث و تفسیر و تاویل و تعبیر و هر مزخرف بازی دیگری، به حکم قرآن و سنت کزایی راسولولا توجیه می کنند و می گویند در قرآن آمده !!


بلی کار صمصام در تحریک مردم نادرست بود، اما کاری که وی کرد کمکی بود به شناخته شدن هر چه بیشتر چهره ی این افراد. اینکه صمصام دیدگاهی قومی نداشته و سرفن به دلیل دین کزایی و رفتارهای الله زده مردم بوده که این چنین بر آنها تاخته است، امری است مسلم و در اینکه او می توانست بسیار خردمندانه تر از این مخالفتش با الله زدگی و انحطاط اخلاقی الله زدگان دین پناه را بیان کند نیز، شکی نیست.


از دیگر سو، فرصت طلبان تجزیه طلب که مانند سگ له له می زنند تا کوچک ترین گزک و بهانه ای برای توهین به ایرانیان و نژاد آنان پیدا کنند، ضمن توهین کردن به صمصام و "سگ" خطاب کردن وی و نیز توهین به آریاییان، ذات زشت و ضد ایرانی خود را بار دیگر نشان دادند و خود را به عنوان ملتی جدای از ملت ایران برشمردند و خواستار کشتار صمصام نیز شدند !!


نژاد پرستی تجزیه طلبان و قوم گرایان در خواستشان برای کشتار صمصمام، ترکشی هم داشت که نصیب قوم هندی "کولی" شد !! گویا این در به دران خر مسلک الله زده، هیچ کس و هیچ انسانی را جز قومیت خود و هیچ دینی را جز دین خونریز و واپسگرای اسلام، نه به رسمیت می شناسند و نه حاضر به تحملش هستند.

این توده ی کالانعام، با دشداشه های ویژه ی سلفیون و شعار "مرگ بر صمصام"، غیرت پفیوز اسلام مسلک خود را به رخ کشیدند و همه ی مردم باید چشمشان را باز کنند تا ببینند که داعشی های درون کشور تا چه اندازه می توانند خطرناک باشند و اگر روزی دست این اوباش الله پرست به تفنگ برسد و امنیت کاهش یابد تا آنها بتوانند همچون افغانستان و پاکستان، دست به بمب گزاری و ترور بزنند، دیگر باید با خیلی چیزها و برای همیشه خداحافظی کرد. 

چاره ای که می توانم در اینجا به دست دهم، شبیخون فرهنگی بر نسل کودک و نوجوان مردم الله زده ی سنی است، به گونه ای که با پلیدی اسلام و سیره خونین نبوی آشنا شوند و واقعیت ها را متوجه گردند و هم زمان جلوی مغزشویی آنان از سوی کلان شیادان الله پرستی چون مولوی ها را نیز گرفت.


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د