رد شدن به محتوای اصلی

پشکله مرد

هزرط عن زاده، قلندری است در دریای توهمات پان ایرانیستی خود و در این قلمروی وامانده از عزت و شرف، نور چراغش را وامدار جمهوری اسلامی است که او را ساخته و پرورده و به فرنگستان صادر کرده است. "امید دانا" یک ناخاله ی عصبی است.


امید شریفی دانا، یکی ناخاله ی سیاسی و موجودی دائم العصب است که با لقلقه بازی زبانی و حرافی و زرزر و داد و بیداد، با صدایی جیغ و گوش خراش، هم ماتحت عنین رژیم را می خوارد و هم دستی بر آلت مقدس فاشیسم آریایی هیتلری می کشد. آرزویش را حسرت به دل مانده است که عزت ملی را در عمر فلاکت بارش ببیند و به ناچار از سر این عقده، آنچه که از عزت و غرور و شرف و سربلندی ملی بر جای نمانده است را، در خشت خام جمهوری خونریز اسلامی می پندارد که لاجرم باید وجود داشته باشد !!

از سوریه شدن ایران، مردم برانداز و جان به لب رسیده را می ترساند، گویی مردمی که درمانده ی آب و نان و پوشاک و سقفی بر سر هستند را می توان با قالتاق بازی و هوچی گری، آن هم با اربده کشی های عصبی از دخمه ای بسته در برابر دوربین حاجی، از راهی که برای احقاق حقوقشان آغاز کرده اند، بازدارد. موجودات گنده گوی حراف رژیم، یکی آریا اسبه و یکی این دلقک مجازی پرگوی کودن، همه ی تلاش خودشان را کرده و می کنند که مردم را نسبت به مبارزات و تظاهرات علیه رژیم دلسرد کنند.


برنامه ی اصلی این جماعت دله، هرگز بیش از این نبوده است که نخست ژست مخالف ولایت فقیه را بگیرند و سپس به شیوه ای، خود را به آغوش اهریمن جمهوری اسلامی پرتاب کنند. هزرط عن دانا فرموده اند که هیچ راهی به جز هم کس خوارگی با رژیم الله وجود ندارد و در عین حال نسخه صادر فرموده اند که باید با این رژیم مبارزه هم کرد !! زرزر فرموده است که هیچ کس از او بیشتر اسلام ستیز نیست، اما هتا یک ورق پاره یا یک ویدیوی ضد اسلامی هم از خود صادر نکرده است !!

همانگونه که آریا اسببه هم با زنازادگی مادرش، آبجو می خورد و عرعر پان ایرانیست حکومتی سرمی داد، لنگه پاره ی دیگرش در سوئد نیز همان عرعرها را به شکل وق وق منتشر می کند و ضمن آریا بازی های فاشیستی ضد یهودی، عن و گه کون خونین و پاره ی مزدوران رژیم در سازمان تروریستی سپاه پاسداران و حزب الله را لیسه می کشد. مزدوری در آن حد است که اعصاب خود را به زیر دست و پای همه انداخته و با اندک رقص شادمانه ی اپوزوسیون و براندازان در ضربه ی هر چه بیشتر به رژیم، داد و هوار این لنگه کفش پاره پوره ی رژیم ملایان هم بالا می رود.

این رژیم رفتنی است و آن روز ما تازه کارمان با کرم کون های ولایت فقیه آغاز می شود.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د