رد شدن به محتوای اصلی

امید دانا: "تجزیه طلب، نژاد پرست و ضد یهود"

لفظ تجزیه طلب را تنها نباید برای آن دسته از حرامزادگان بی وتنی به کار برد که نفرت وجودیشان از سر نژاد پرستی و فرومایگی، خواستار تکه پاره کرده ایران عزیز است، بلکه آن دسته از مزدوران جیره خوار رژیم و هموندان زرتشتی باز و آریا باز جریان #پان_ایرانیسم_حکومتی را نیز باید به عنوان تجزیه طلبان ۲ و روی دیگر سکه نام برد.


روندی پینگ پنگی است که یکی از یک سو چیزی می پراند و دیگری از سوی دیگر همان سخن علیه خود را محکوم و عین همان سخن را علیه طرف مقابل به کار می برد !! یک بازی پینگ پنگی که تمامی ندارد و به مانند همان بلاهت چند سال پیش همین دلقک های پان ایرانیست که مسخره بازی  برای شرکت در رای دادن به نام "خلیج پارس" یا "خلیج عرعربی" را تبلیغ و سفارش می کردند، این دلقک بازی دست نشاندگان رژیم همچنان به گونه های دیگری ادامه دارد.

بیشتر کاربران "امید دانا" که اکنون هتا به ۲۰۰۰ غلاده هم نمی رسد، بر سر این وهم خود را معرفی می کند که پیشتر برگه ای با بیش از ۶۲ هزار دنبالگر داشته است؛ افتخار به تحقیری که از سوی دست کم ۶۰ هزار کاربر دنبالگر پیشین خود متحمل شده است را، بلاهت وار به عنوان افتخار جار می زند !!

البته این نکته گفتنی است که این رفتار برداشتی سبکمند از توله عن مغزهای پان ایرانیستی و هوچی گری پان آریایی است که به داشته های ویرانه ی خود یا داشته های از دست رفته و نابود شده و یا تجزیه شده ی خود، افتخار می کنند و نمونه ی آشکار آن ویرانه های تمدنی تخت جمشید می باشد که بدون هیچ گونه رسیدگی و بدون هیچ گونه ارج راستین به میراث فرهنگی، از آنها به عنوان اینکه روزگاری چنین و چنان بوده است، بادهای فخر بر چهره های مغرور پفیوز آریایی خود می نشانند.


اینکه پس از سال ها زرزر کردن در اتاق بقلی و زور زدن از برای لفظ چپاول شده ی "ایرانشهری" و پند و اندرز نشنودنی از "بهرام مشیری" که "با این چیزها بزرگ نمی شوی"، اکنون هارت و پورت هایی از زیر لحاف ملای دانای احمق ها به بیرون داده می شود که مقیاسی بر ارزش ۱۶۰۰ غلاده ای است که برگه ی رسمی رودست را محض "آبروریزی نشدن" پسند زده اند.

دغدغه ی سوداگران تجزیه طلب ۲، به بحران کشاندن اندیشه های ایرانیان نسبت به از دست دادن سرزمین هایی در گزشته است. دغدغه ای که نه ملموس که به معنای واقعی کلمه نشانی غلط دادن و تحریف موقعیت براندازانه ی مردم علیه رژیم و به انحراف کشاندن خواست های ملی میهن پرستان می باشد. این نقشی است که مزدور رژیم امید دانا انجام می دهد. اینکه بگوید یعنی مسلن پاسخ های آن تجزیه طلبان، هوی این تجزیه طلبان است !! ایرانیان میهن پرست هر دوی شما دله موش ها را رد می کنند.

با نگاهی به کارنامه ی درهم و برهم و سیاه این موجود دلقک، می توان چندین نکته، بنا بر رویکرد وی نسبت به مسائل گوناگون و نیز موضع گیری هایش نسبت به رویدادهای پیش آمده را متوجه شد:


- تجزیه طلب برای خاک همه ی کشورهای همسایه، که با برکشیدن نقشه ی پان ایرانیستی آن را نشان می دهد.

- زرتشتی بازی که آداب غسل و کفن و خلا رفتن زرتشتی را پنهان و با فحاشی و توهین و انگ و وقاحت پیشگی، سه اصل کزایی "گفتار و پندار و کردار نیک" زرتشتی را اجرا کرده است.

- ضد اسلامی که نه تنها هرگز در راستای دشمنی با اسلام که بماند، در راستای انتقاد از اسلام هم گامی کاربردی برنداشته، اما همیشه به دروغ و به گزاف لاف اسلام ستیزی زده است و از این ویران تر، با الله پرستان تروریستی چون فلستینیان غزه نشین و گروهک های تروریستی حماس و فتح اعلام دوستی و همراهی نموده است.


- آریا بازی که برای "حزب نازی ایران" و سرکرده ی فاشیست و نژاد پرست آن به نام "داوود منشی" زاده، فیلم فدایت شوم می سازد و در عین حالی که برای نژاد پرستان آریا باز و پان ایرانیست هیتلری دست و پا می شکند، با یهودیان و به ویژه با اسراییل، از سر دشمنی برآمده و خواستار نابودی کشور اسراییل شده است.

رویکردی سبکمند و پوسیده از دله موش های پان ایرانیست حکومتی که نه تازگی دارد و نه پنهانی است و نه می تواند جنبش میهن پرستان برانداز رژیم را خدشه ای وارد کند. این برای ثبت در تاریخ و برای روشن کردن هر چه بیشتر ذهن خوانندگان عزیز وبلاگم بود که می دانم در خواندن و پراکندن آن سخت کوشید و از همه ی شما عزیزان پیشاپیش و بارها سپاسگزارم؛ که این شمایید که این وبلاگ را مقتدر و معتبر کرده اید.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...