رد شدن به محتوای اصلی

روز گوزشورای اوسینی با دله موش رژیم در جمهوری اسلامی سوئد

باز این چه شورش و نکبت بازاری است که راه افتاده ؟! در جمهوری اسلامی سوئد که سر چپ ها به کون راست ها پنالتی می زند، مشتی از گله های کتل کلفت ولایت فقیه از ایران الله زده به حوالی قطب شمال کوچ کرده اند و رنج هجرت بر خود هموار نموده اند تا پیامی که اوسین ابن ابی اُبنه به هنگام سقش شدنش، در کهکشان منتشر کرد را به گوش ناشنوای سوئدی ها برسانند. |آنها فریاد می زنند: "اوسین اوسین" و ماتم ژست سوگواری به خود می گیرند.


آنها که درد و ورم اسلام کزایی را به همراه خود یدک کشیده و ماتحت انقلاب زده ی سوخته پوخته ی خود را برای دلقک دشت کرب و بلای هزار و سیصد سال پیش جر می دهند، آن هم در استکهلم، دله موش های رژیم هستند که به منظور بر هم زدن آرامش ایرانیان گریخته از یوغ ستمکاری و استبداد و فاشیسم مذهبی جمهوری اسلامی، به اشتباه و با خیالی خام، به دام یک جمهوری اسلامی دیگر در نزدیکی های قطب شمال افتاده اند.

در واقع رژیم های چپ متعفن این خطه، با هم دستی های پنهان و آشکار با سرکردگان ولایت فقیه، موج انبوهی از زباله های الله پرست پشتیبان رژیم اسلامی را به سان انگل و کرم های کون، در سوئد جا داده اند تا هر سال اپوزوسیون شاهد رژه و خودنمایی این هرزگان ولایت فقیه باشد.

کسی هم نیست از این حرامزادگان بپرسد شما که اینقدر درد و ورم دین دارید و برای گور به گور شدن اوسین نجاست زاده سر از پا نمی شناسید، پس چرا در همان خراب شده هایتان زیر سایه ی جمهوری اسلامی نماندید ؟! پرسشی البته نخ نما و سخیف است، زیرا پاسخش بسیار ساده اینست که این زباله های عفونی اسلامی، برای بازی های آینده ی رژیم به سوئد گسیل شده اند و با هماهنگی و خیانت عناصر چپ این کشور، توانسته اند اقامت و هتا شهروندی سوئد را دریافت کنند و نه تنها کوچک ترین مشکل مالی ندارند، بلکه در همه ی زمینه ها پراکنده شده اند و برای رژیم تبلیغات و کار می کنند و به وقتش نیز، ابراز وجود کرده و رژه ی اقتدار را به بهانه هایی همچون آشورا ماشورا به انجام می رسانند.

"نیما درویش" وبلاگ نویس مطرح ایرانی سوئدی، با نگاهی به این گندکاری های مزدوران اله بیتی رژیم در سوئد، به آن واکنش نشان داد و نوشت: "با دیدن اینها خونم به جوش می آید، دلم برای ایرانیان سالخورده ای می سوزد که خانواده هایشان را در شریعت اسلامی از دست داده اند...".


این وضعیت رقت بار کنونی در جمهوری اسلامی سوئد است، کشوری که چپ ها و فمنیست ها، سوسیال دمقراضه ها و سبزها در آن بسیار حرف می زنند و این کشور را به زانو درآورده اند. هم از گروه های الله پرست تروریست فلستینی پشتیبانی می کنند و به آنها اجازه ی ایجاد دفتر رسمی داده اند و هم سالانه ملیون ها دلار به فلستینی های تروریست کمک می کنند و هم با رژیم ولایت فقیه لاس می زنند و تا آنجا که تیغشان می برد، با رژیم همکاری های همه جانبه می کنند و هم گله گله مهاجران غیر قانونی و پناهجونما را در قالب دویست هزار عدد وارد کشور کرده اند که تنها این مردم هستند که باید جور آنها را بکشند.

اینجا همه چیز دارد ویران می شود.





نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...