رد شدن به محتوای اصلی

میر حسین موسوی جنایات رژیم در اعدام های ۶۷ را تایید کرد، اما خود و خمینی حرامزاده را تطهیر و مبرا ساخت

در ویدیویی که به تازگی منتشر شده است، سخنان "میر حسین موسوی" نامزد ریاست جمهوری رژیم در سال ۸۸ شنیده می شود که در "جمعی خودی" گفته شده است و قرار نبوده که به بیرون درز کند و یا به گونه ای همگانی منتشر شود.


در بخشی از این سخنان، موسوی خود بیان می دارد که اگر روزی هم قرار باشد همین سخنان را به شکلی آشکار و همگانی بیان کند، چیزی به جز آنچه که امروز می گوید را نخواهد گفت. او در سخنان خود که در یک ویدیوی ۲۵ دقیقه ای منتشر شده است و پیدا نیست آیا همه ی سخنان وی را پوشش می دهند یا نه، به موضوعی می پردازد که آتشش دامنگیر جمهوری اسلامی و به ویژه سرکردگان آن رژیم شده است.

پر پیداست که با چیرگی مطلق عاملان و آمران و دست اندرکاران اصلی ولایت فقیه، هیچ روزن امیدی برای پیگیری این جنایت های ضد بشری وجود ندارد و تنها هنگامی می توان به دادخواهی امیدوار بود که یا این رژیم با حضور سرکردگان کنونیش براندازی شود و یا آنکه سرکردگان کنونی ولایت فقیه که همگی به گونه ای از گونه ها در این جنایت دست داشته اند، ریق رحمت الهی را سر کشیده باشند.

ماهیت جنایت ضد بشری و جنگی ولایت فقیه که به دستور مستقیم خمینی حرامزاده و عاملیت اصلی تخم نجس هایی همچون "اسد الله لاجوردی" ملقب به "جلاد اوین"، امری بیرون از دعوی گروهک های تروریستی مجاهدین و فداییان خلق تعریف می گردد، زیرا در عین آنکه این رفتار جمهوری اسلامی با زندانیان سیاسی، رفتاری جنایتکارانه بوده است، رفتار و اقدامات خود گروهک های چپ فدایی و مجاهدین نیز، چیزی به جز "تروریستی"، "خائنانه"، "ضد ملی" و "ایرانی ستیزانه" و در قالب ستون پنجم و کلیددار ارتش شخصی دیکتاتور عراق "صدام حسین"، نمی باشد.


جمهوری اسلامی تاکنون همه ی تلاش خود را برای تطهیر خود نسبت به این جنایت کرده است. در این سخنان میر حسین موسوی نیز، وی به تطهیر خود در دوران نخست وزیریش در دوران به اصطلاح "دوران طلایی" خمینی حرامزاده می پردازد و با اشاره به سند دستور خمینی دجال مبنی بر "مهدور الدم" بودن زندانیان سیاسی که در واقع حکم به اعدام آنهاست، وی را از این جنایت تاریخی مبرا ساخته و همه ی تقصیرها را بر گردن آدمخواری به نام اسد الله لاجوردی می اندازد و در این مورد هم، هتا از ذکر نام این آدمخوار حرامزاده تفره می رود.

با نگاهی به کارنامه ی ننگین جمهوری اسلامی در ستیز با فرهنگ و تمدن ایرانی و کشتارهای گسترده ای که بنا بر گزارش ها، بیش از یک ملیون ایرانی را تنها در درازنای این چهل سال حکومت حق بر باطل ولایت فقیه، به عنوان کشته شدگان سیاسی و مخالفان عقیدتی رژیم، برآورد کرده است، نمی توان نسبت به نقش کلیدی ناکسانی چون میر حسین موسوی در این جنایت ها، بی تفاوت بود و آنها را دست اندرکار ندانست.

میر حسین موسوی، با تفره رفتن از وظایف دولتی که وی نخست وزیریش را از سوی خمینی حرامزاده بر عهده داشت، همه ی گناهان مربوط به کشتار تابستان ۶۷ و دهه ی ۶۰ را بر دوش قوه ی قضاییه ای می اندازد که سرکرده ی آن نیز به مانند خودش، مستقیمن از سوی خمینی حرامزاده منصوب شده است.

پیشتر نیز، پسر آخوند مردار "آیت الله منتظری"، با افشای آوایی از سخنان پدرش درباره ی کشتارهای همگانی زندانیان سیاسی در دهه ی ۶۰ و نیز تابستان خونین ۶۷، نسبت به روشن شدن موضوع جنایت جمهوری اسلامی اقدام کرده بود که البته از سوی رژیم مورد یورش و بازداشت قرار گرفت.


جمهوری اسلامی در واقع در سامانه ی موسوم به واواک یا اطلاعات خود، دارای شالوده ای از ترور و حذف فیزیکی مخالفان سیاسی و عقیدتی خود می باشد و دیگر بخش های آن، سرفن شاخ و برگی بر نهاد مخوف و بدنام وزارت اطلاعات و دیگر نهادهای امنیتی همچون حفاظت اطلاعات سپاه می باشند. توجه داشته باشید که سازمان اطلاعات و امنیت کشور موسوم به "ساواک" و یا "وزارت اطلاعات و امنیت" کنونی موسوم به "واواک" یا "ساواما"، همیشه زیر مجموعه و بخشی از ارتش بوده اند، در حالی که با پیدایش هشت پایی به نام "سپاه پاسداران انقلاب اسلامی"، این نهاد سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی و...، در واقع نهادی موازی ارتش است که دستگاه اطلاعات و امنیت ویژه ی خود را دارد.

اکنون که میر حسین موسوی به اصطلاح در رنج و شکنج حصر می باشد، بهترین زمانیست که جنایات سرکردگان اصلاح طلب رژیم در جنایات دهه ی ۶۰ مورد بررسی قرار گیرد و دست اندرکاران اسهال طلب آن برای مردم مورد شناسایی دقیق قرار گیرند.

نقش روباه سبز "سید محمد خاتمی" و روباه بنفش "حسنک روحانی" در این جنایات چه بوده است ؟؟؟؟

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د