رد شدن به محتوای اصلی

استدلال های ضعیف در قرآن - ۲/۴

به دلایلی که در بخش نخست آورده شد، برهان توحید مذکور در آیه ی ۲۲ سوره ی انبيا، قابل دفاع نیست. اما برخی از مدافعان قرآن تلاش کرده‌ اند تا بیان دقیق‌ تری از این برهان به دست دهند. بیان آنها چنین است:


"بی تردید هر یک از موجودات عالم شخصیتی مستقل از دیگر موجودات دارد، اما در عین حال همه ی آنها با یکدیگر مرتبطند، به گونه ای که هیچ یک از آنها به تنهایی و جدای از دیگران قابل دوام نیست. پس وجود این جهان، در گزشته و اکنون و ادامه ی آن در آینده، مشروط به نوعی هماهنگی بین اجزای آن (تک تک موجودات) می باشد. به عبارت دیگر، گر چه هر یک از موجودات شخصیتی مستقل از دیگر موجودات دارد، اما همه ی آنها در سامانه ای یگانه قرار دارند و بدون یکپارچگی سامانه، از بین می روند و در نتیجه موجودات جهان فاسد می شوند. از سویی، الله در توحید اسلامی یعنی کسی که آفریده را ایجاد و تمام نیازمندی هایش را تامین می کند، زیرا توحید تنها در آفرینندگی نیست، بلکه توحید در پروردگاری نیز لازم است. اکنون بپنداریم که انسان را خدایی بیافریند و نیاز او به آب، غذا، هوا و... را خدای دیگری تامین نماید، پنداشت نامعقولی بوده و اساسن خدا را فرض نکرده ایم، چون خدا یعنی کسی که موجود را آفریده و تمام نیازمندی های آن را تامین کند.

اگر بپنداریم هر موجود و سامانه ای، خدایی مستقل داشته و ارتباطی با سایر موجودات نداشته باشد، جهان فاسد شده و دوام نمی آورد، چون موجودات به یکدیگر نیاز دارند و نمی توانند بدون برطرف کردن نیاز هر یک، به واسطه ی سایر موجودات باقی بمانند. پس این یکپارچگی سامانه که در این جهان حکم فرماست و همه می توانند آن را درک کنند، حاکی از آن است که کسی که این جهان در اختیار اوست، یکتایی است که همه ی اینها را به هم مربوط می کند و اگر یکتا نبود، جهان فاسد می شد.



سامانه ی حاکم بر جهان، نظام همبستگی و تاثیر و تاثر است. اگر چه هر پدیده ای برای خود سامانه ی مستقلی دارد، اما به روشنی می بینیم که نظامی کلی تر بر همه ی آنها حاکم است. اکنون اگر فرض کنیم که این جهان از بخش هایی تشکیل شده که هر کدام خدایی دارد، لازمه اش دوام نداشتن جهان است، چون اگر نیازمندی های هر سامانه ای را نظام دیگری تامین کند، خدایی در کار نخواهد بود، چرا که در چنین پنداشتی، آفرینش به دست یکی و تدبیر به دست دیگری است، در حالی که خدا کسی است که آفرینش، تدبیر و رفع همه ی نیازمندی های موجود را بر عهده دارد"

برای روشن‌ تر شدن ساختار این استدلال، به ناچار باید چکیده ای از آن به دست داد:

۱. همه ی موجودات جهان هستی با یکدیگر هماهنگ و مرتبطند و به هم نیاز دارند، به‌ گونه ای که هیچ‌ یک از آنها به‌ تنهایی و جدای از دیگران قابل دوام نیست. به عبارت دیگر، همه ی موجودات جهان در یک سامانه ی یکپارچه قرار دارند و بدون این یکپارچگی سامانه، قابل دوام نیستند و به زبان قرآن فاسد می‌ شوند.

۲.  بنا براین، وجود جهان در گزشته و اکنون و به عبارتی دیگر دوام آوردن و فاسد نشدن آن، نشان از حفظ یکپارچگی سامانه ی آن دارد.

۳. مدعای آیه این است که اگر بیش از یک خدا وجود داشته باشد، هماهنگی و ارتباط بین موجودات یا به عبارتی دیگر "وحدت نظام جهان" از بین می‌ رود، چرا که بر اساس جهان‌ بینی توحیدی اسلام، خدا یعنی کسی که آفریده را ایجاد و تمام نیازمندی‌ هایش را تامین کند !! بنا بر این اگر بپنداریم که انسان را خدایی آفریده است و نیاز او به آب، هوا، غذا و… را خدایی دیگر تامین نماید، اسلن خدا را فرض نکرده‌ ایم !! به عبارت دیگر، چنین پنداشتی خلاف تعریف اسلام و قرآن از مفهوم خداست.



نتیجه ی مقدمات بالا این است که همه ی جهان هستی به دست یک خدا اراده می‌ شده و می‌ شود !!

اما این بیان نیز، خالی از اشکال نیست. در مورد مقدمه ی ۱ که مقدمه ی اصلی و سنگ بنای این استدلال است، دو نکته را می‌ توان مطرح کرد:

"نخست اینکه، گزاره‌ هایی همچون "همه ی موجودات جهان با هم مرتبطند و به هم نیاز دارند" و یا "همه ی موجودات جهان در سامانه ای یگانه قرار دارند"، به هیچ روی اثبات نشده و اسولن قابل اثبات هم نیستند. بنا بر این، استفاده از این گزاره‌ ها به عنوان مقدمات یک برهان عقلی، خلاف قواعد منطق است و همین خطای منطقی، کل ساختار این استدلال را مخدوش کرده است. کاملن می‌ توان پنداشت که در جهان هستی، مجموعه‌ هایی منظم و مستقل و جدا از هم وجود دارند که هر کدام از سوی یک خدا آفریده و اداره می‌ شوند. دوم اینکه، گزاره ی "بدون این یکپارچگی سامانه، موجودات عالم دوام نمی‌ آورند و فاسد می‌ شوند" نیز، نادرست است. چرا که آنچه ضامن حفظ و بقای یک موجود است، رفع نیازهای آن از سوی موجود یا موجودات دیگر است و این به هیچ روی مستلزم آن نیست که همه ی موجودات جهان هستی در یک سامانه ی یکپارچه قرار داشته باشند و یا از سوی یک خدا اداره شوند. مهم این است که هر موجودی در هر مجموعه‌ ای که قرار دارد، ارتباطش با هموندان دیگر حفظ و نیازمندی‌ هایش از سوی آنها تامین شود. بنا بر این، اگر بپنداریم که جهان هستی از مجموعه‌ های سامان مند (منظم) و در عین حال جدای از هم و بی‌ ارتباط با یکدیگر تشکیل شده است و هر کدام از آن سامانه ها آفریده ی خدایی جداگانه است، پرهیز شده ی عقلی (از آن روی که در این استدلال آمده است) پیش نمی‌آید و دوام و بقای موجودات هم تضمین می‌ شود. چرا که موجودات هر مجموعه، تنها به دیگر هموندان همان مجموعه نیازمند هستند و کل هر مجموعه نیز از سوی خدایی جداگانه آفریده و اداره می‌ شود. با توضیحاتی که آمد، نادرستی مقدمه ی شماره ۲ نیز آشکار می‌ شود. به عبارت دیگر، معلوم می‌ گردد که وجود و دوام جهان تا زمان اکنون، منطقن نشان‌ دهنده ی «یکپارچگی سامانه ی جهان از گزشته تا اکنون» نیست".


اکنون بپنداریم (فرض کنیم) که همه ی موجودات جهان هستی به همدیگر نیازمند هستند و به عبارت دیگر، همه ی جهان (عالم) در یک سامانه ی یکپارچه (نظام واحد) قرار دارد. بر اساس مقدمه ی شماره ی ۳، اگر بیش از یک خدا وجود داشته باشد، هماهنگی و ارتباط بین موجودات، یا به عبارتی دیگر "یکپارچگی نظام جهان" از بین می‌ رود. آیا این مقدمه درست است ؟

پاسخ منفی است، چرا که وجود چند خدا با یکپارچگی سامانه ی جهان منطقن ناسازگار نیست. می‌ توان پنداشت که سامانه ی یکپارچه ی جهان از سوی چند خدا و با همکاری و هماهنگی همدیگر اداره می‌ شود. در متن این استدلال، برای رد این احتمال گفته شده است که:

"اگر بیش از یک خدا وجود داشته باشد، هماهنگی و ارتباط بین موجودات یا به عبارتی دیگر یکپارچگی سامانه ی جهان از بین می‌ رود، چرا که بر اساس جهان‌ بینی توحیدی اسلام، خدا یعنی کسی که آفریده (مخلوق) را ایجاد و تمام نیازمندی‌ هایش را تامین کند. بنا بر این اگر بپنداریم که انسان را خدایی بیافریند و نیاز او به آب و هوا و غذا و... را خدایی دیگر تامین نماید، اساسن خدا را فرض نکرده‌ ایم. به عبارت دیگر، چنین احتمالی به معنای این است که «آفرینش به دست یکی و تدبیر به دست دیگری باشد» و این با تعریف اسلام و قرآن الکزا از مفهوم خدا نمی‌ خواند.


همین جستار در کیهان سوئد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د