رد شدن به محتوای اصلی

الله پرستان حکومتی زرتشتی نما

الله پرستانی که با زرتشت سر می برند

امید دانا
به تازگی و در پی نقاب از چهره افکندن فردی که در آغاز و با ادعای سیاسی بودن اط طیف پادشاهی، توانست در جمهوری اسلامی سوئد لانه کرده و به اپوزوسیون نفوذ نماید، هم اکنون که وی خرش از پل عافیت افکندن رحل در سوئد گزشته و اقامتش سامان یافته است، به ناگاه نقاب از چهره ی خود می اندازد و ریش طالبانیش در هواداری قرص و محکم از ولایت فقیه بیرون می زند.

برای خود دم و تشکیلاتی ردیف کرده و هرگز هم به کسی توضیح نداده که خرج برنامه هایش چگونه تامین می شود و منابع مالی خود را بیان نکرده؛ دانستن دلیلش البته ساده است و مورد نخست هم نیست. به تازگی با یکی از توله بسیجیان رژیم در سوریه هم گپ های دل و دلدادگی زده و مدعی شده که دین کزایی زرتشتی ساسانی باید در کنار توحش الله پرستی شیعی، به عنوان دینی رسمی در قاموس جمهوری ننگین اسلامی پذیرفته شود. به دیگر سخن، این یاوه را از سر معده ی پر آریایی خود سروده که البته متوجه نیست هتا چنین کاری ملزم به دستکاری قانون اساسی است !!

یعنی با این خود به خریت زدن ها و حرافی ها و ساعت ها برنامه ی کشککی و حرف دیگران را قرقره کردن و به نام خود ثبت نمودن و خود و نوچه هایش را باد کردن، هیچ راهی به جایی نمی برد، مگر آنکه دست پشت پرده ی اطلاعات رژیم در کار باشد، که هست و اپوزوسیون باید بیدار و آگاه باشد که این خاله باجی ها یک موقع دین پوسیده ی زرتشتی و آداب کون شویی و خلا رفتن را این بار به نام زرتشت بازی به پاچه ی ملت نکنند !!

امید دانا
یک یارویی هم هست که وردست این ابن الاغ با سیبیل ها اصیل آریایی سر و کله اش پیدا می شود و ضمن اینکه با مغلطه ی آریا بازی می خواهد خودش و قیافه ی سیبیلویش را معقول جلوه دهد، فرموده است که "سپاه آریایی" جمهوری اسلامی، سربازان کزایی آریایی هستند که قصد دارند مرزهای باستانی ایرانشهر را زنده کنند؛ البته غلط کرده اند، مردم ایران چنین خواسته ای ندارند و کشور گشایی و خونریزی نمی خواهیم.

نام های عجق وجقی هم برای خود باب کرده اند که تنها در قوتی عطاری پفیوزهای آریایی پیدا می شود. یکی نامش را "بغکام" گزاشته که آدم را به یاد کفتر بق بقو می اندازد و باز هم دنباله دارد و یک نام سه بخشی به سبک اروپایی برای خود باب کرده که اگر سند نامش را توانست نشان دهد که رسمیت دارد، من هم نام این موش کور را خواهم آورد.

به تازگی هزرط آغا "کیخسرو آرش گرگین" فرموده اند که دمکراسی هم خوبیت ندارد و اَخ و اوخ است و برای آنکه ایرانشهر خیالی خودش را در ذهن خیال بافش بافته باشد، روی دمکراسی را هم قلم گرفته و خودش را از جریان جهان آزاد و دمکراسی خواهی مردم ایران یکسره به همان فاضلاب دین زرتشتی بر سر گور کرتیر پرتاب کرده است. گویا ما خداناباوران و دمکراسی خواهان، میان عن و گه و میان زرتشتی و اسلامی، فرقی می گزاریم، که نمی گزاریم !!

کیخسرو آرش گرگین - بغکام
ناکسی که خشتکش را در دمکراسی غربی باد می دهد، گه زیادی می خورد که انحطاط آتش پرستی زرتشتی را برای ایران و هم میهنانی می خواهد که در کشور خود و به واسطه ی نداشتن آزادی های بنیادین فردی و اجتماعی، پیوسته و سازمان یافته سرکوب می شوند و هتا حق پوشش آزاد حجاب را هم ندارند. گه می خورد که برای ایران نسخه می پیچد و مردم را با فتنه ی زرتشت بازی و آریا بازی، به انحراف و بیهوده گویی و بیهوده کاری می کشاند و نظمی که در صفوف اپوزوسیون مردمی در برابر رژیم خونریز ولایت فقیه ایجاد شده است را، قصد بر هم زدن دارد.

ما از روی جسد همه ی ادیان رد می شویم و این بار به سراغ غول شما جهنمیان آمده ایم. منتظر باشید تا خدای کزاییتان را به سزای جنایت های ساسانیش برسانیم.



نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د