رد شدن به محتوای اصلی

چپ توبه ی شیرین مرگه

اصلاح طلبان و چپ های تا دم مرگ خائن

این روزها بسیار می شنویم و می خوانیم که شیرین عبادی از نایاک بریده و به دامان ملت بازگشته و دم از تغییر رژیم می زند بی آنکه نگاه دقیق تری به آنچه بیاندازیم که در زیر لایه های این سیاسی بازی های این قشر سبز و بنفش اللهی در گذر است...

شیرین عبادی
آری شیرین عبادی خواهان دگرش رژیم است، اما به وضوح در ادامه ای که ما عادت به خواندن آن نداریم، منظور خود را از دگرش رژیم در ایران بیان کرده است. او در همانجا که دم از دگرش رژیم زده است و گفته است که دست از اصلاح طلبی کشیده، یعنی تارنمای فراماسونری بلومبرگ، دوباره طبق عادت همه ی دیگر رفقایش، نماینده ی کل ملت ایران می شود و می گوید:

" ایرانیان خواهان حذف  جایگاه ولایت فقیه هستند !!"

آری این عصاره و شیره و نهایت دگرش رژیم، موردی تازه از آستین به اصطلاح براندازان اصلاح طلب است.

چکیده ی ماجرا اینکه، خارج شدن شیرین عبادی ها از خیمه ی سوخته ی اصلاح طلبان که با شعارهای بلند مردم مبنی بر "اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا" و وجود ترامپ در کاخ سپید که دیگر وقعی برای نایاکی ها قائل نیست و چه بسا که آنها را در نظارت های امنیتی هم قرار داده باشد، دیگر ارزشی ندارد. شیرین عبادی ها کماکان مامور حفاظت از بدنه ی جمهوری اسلامی هستند و مانند اسب تراوا در میان بدنه ی برانداز خواهان نفوذ می کنند تا کشور را به حساب خودشان از خطر پادشاهی خواهی گسترده ی کنونی در شعارهای بدنه ی مردم ایران، حفظ کنند.


وظیفه ی شیرین عبادی به طور چکیده این است:

"بازتعریف مفهوم "دگرش رژیم"، از یک ضرورت دگرش گسترده و تمام عیار در نوع و ساختار و پرچم و برساختن قانون اساسی از بن و اساس نوین و تازه، به یک حذف ساده ی "جایگاه ولایت فقیه" از همین جمهوری اسلامی کنونی و به حساب خودشان تبدیل آن به یک حکومت اسلامی دمکراتیک !!"

پیام ما به امثال شیرین عبادی ها:

"دگرش رژیم در نهایت هیچ چیزی نخواهد بود جز نابودی ریشه ای جمهوری اسلامی و نشان و پرچم منحوسش و به آتش کشیدن برگ به برگ قانون اساسی کزایی آن و به محاکمه سپردن کلیه ی سرکردگان ریز و درشت و به ویژه سپاهیان خائن جنایتکار مزدور مسکو و بازخواست شخص خود تو از برای اتهام خیانت به ملت و سرزمین از راه همکاری مستقیم با سازمان لابی گر جمهوری اسلامی در آمریکا یعنی نایاک".




نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د