رد شدن به محتوای اصلی

مصدق السلطنه: راه آهن نداشتیم، عوضش استقلال داشتیم !!

استاد مصدق دله السلطنه:

"ایران فاقد راه‌ آهن بود و بنادر قابل ذکر نداشت و به طرق و شوارع ایران نمی‌ شد اطلاق راه کرد و به علت نبودن آسفالت و پیاده‌ رو، مردم تا زانو در گل و لای فرو می‌ رفتند؛ اما لااقل ایران مستقل بود" !!

دکتر محمد مصدق دله السلطنه
شاهنشاه می‌ نویسد:
"مخالفت شدید او (مصدق) با احداث راه‌ آهن در ایران، مثال روشنی از این طرز فکر اوست. به‌ خاطر دارم روزی با کمال جسارت در حضور من اظهار داشت که پدرم در این کار خیانت کرده است و وقتی از وی دلیل خواستم، گفت پدر من راه‌ آهن سرتاسری را فقط برای جلب رضایت انگل ایسی‌ ها که می‌ خواستند به روسیه حمله کنند، ساخته است.

از او پرسیدم که به عقیده‌ ی او، آیا باید پدرم راه‌ آهن را در مسیر دیگری احداث می‌ کرد ؟ جواب او این بود که اسلن پدرم نباید راه‌ آهن احداث می‌ کرد و ایران احتیاجی به راه‌‌ آهن نداشت و مردم بدون آن مرفه‌ تر بودند !!

وقتی در این زمینه چانه‌ اش گرم شده بود، چنین استدلال کرد که قبل از دوره‌ ی پدرم، ایران فاقد راه‌ آهن بود و بنادر قابل ذکر نداشت و به طرق و شوارع ایران نمی‌ شد اطلاق راه کرد و به علت نبودن آسفالت و پیاده‌ رو، مردم تا زانو در گل و لای فرو می‌ رفتند، اما لااقل ایران مستقل بود (عوض امنیت داشتند !!).

برای آشکار ساختن این سخنان بدون منطق، به یادش آوردم که قبل از سلطنت پدرم ایران زیر زنجیر "کاپیتولاسیون" یعنی حاکمیت و استقلال قضایی بیگانگان بود و در آن ایام نیمی از کشور تحت تسلط روس و نیم دیگر زیر استیلای انگل ایس قرار داشت و وضع امنیت و اجرای قانون آنچنان بود که پس از غروب آفتاب، مردم عاقل از ترس دزد در خیابان‌ های تهران دیده نمی‌ شدند و آیا اسم این وضع را می‌ توان استقلال گزاشت ؟؟!! و مصدق در برابر این شواهد زنده جواب نداشت، ولی می‌ دیدم که استدلالات من تغییری در نتایجی که از اظهار لجوجانه و منحرف خود گرفته، نداده است". (۱)

استاد محمد مصدق دله السلطنه
مصدق دله السلطنه در سال ۱۳۴۰، در خاطرات خود که سال‌ ها پس از آن در رژیم جمهوری اسلامی با عنوان "خاطرات و تالمات مصدق" چاپ شده است، این بخش را از کتاب "ماموریت برای وطنم" نقل کرده و ضمن تایید مطالبی که راجع‌ به راه‌ آهن به شاه گفته بوده، به ذکر توضیحاتی نیز درباره‌ ی آن پرداخته است. (۲)

۱. محمد رضا شاه پهلوی، ماموریت برای وطنم، ر ۱۴٩ و ۱۵۰.
۲. جلال متینی، دکتر مصدق: راه‌ آهن سراسری ایران و سلطان احمد شاه، مجله‌ ی ایران‌ شناسی، سال یازدهم، شماره‌ ی ۱، ۱۳۷٨، ر ۱۱.

همین جستار در کیهان سوئد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د