رد شدن به محتوای اصلی

تجزیه طلبی حق نیست، خوزستان عربستان نیست

"هرکس نغمه ی تجزیه طلبی در این استان (خوزستان) ساز کند به شدت او را سرکوب می‌ کنیم".
دریادار احمد مدنی، استاندار پیشین خوزستان



اساس جوامع امروزی و دمکراتیک، مبتنی بر حقوق برابر شهروندان بنا شده است. این حقوق به عنوان حقوق پایه و طبیعی تمامی شهروندان را جدای از قومیت، رنگ و نژاد و مذهب در بر گرفته و به آنها یکسان می نگرد. بر این اساس، بسیاری از اعتراض های شهروندان و منتقدان به رژیم جمهوری اسلامی، از زاویه ی نقض حقوق شهروندی می باشد. نویسنده ی این جستار، خود بارها از این نگاه به نقد کارها و رفتار رژیم پرداخته و تلاش بر آن داشته تا صدای حق طلبی کمینه های قومی و مذهبی باشد. به عنوان نمونه می توان به مطلبی با عنوان "عرب های خوزستان و حقوق ملی" که چند سال پیش در دفاع از حقوق هم میهنان عرب مستعربه ی خوزستان منتشر شد، اشاره نمود.

اکنون نیز به علت بی مبالاتی رژیم، هم میهنان عرب مستعربه ی خوزستان به خیابان ها آمده و اعتراض نموده اند. اما من این بار از حرکت اعتراضی اخیر پشتیبانی نکرده، بلکه آن را محکوم نموده و خواهان حرکت نیروی نظامی به خوزستان شده ام، چرا که آشوبگری اخیر، اعتراض به نقض حقوق شهروندی نبوده، بلکه واروونه ی آن، نغمه ی تجزیه طلبی سر داده شده است. بی شک بر مبنای موازین حقوق جهانی، تجزیه طلبی از شمول حقوق خارج، و در حکم تجاوز به حدود مرزی کشور قلمداد شده و می شود.



شواهد و استنادات
در آشوب اخیر، شعار "بالروح بالدم نفدیک یا اهواز" یعنی "روح و خون ما فدای تو ای اهواز" سر داده شده است. همچنین مزدور تروریست "حافظ فاضلی" از هموندان گروهک تجزیه طلب پان عرب "تضامن دمکراتیک اهواز"، در ف. بوک خود عنوان نموده است:

"چپ و راست، سلطنت طلب و جمهوری خواه، فدایی و مجاهد حکمتیست مستقل و تمامی آنهایی که خود را سراسری می دانند، در مورد اعتراضات ملت عرب لکه ی ننگی است بر پیشانیشان که تا ابد آن را فراموش نخواهیم کرد. سکوت شما، رضایت است از آنچه بر ما روا می دارند. آن را فراموش نخواهیم کرد. مطمئن باشید در اقلیم عربستان هیچ جایگاهی نخواهید داشت".

همچنین گروهک تروریستی و تجزیه طلب "جبهه ی دمکراتیک مردمی اهواز"، طی بیانیه ای از اهواز به عنوان "اهواز اشغالی" نام برده است. متن بیانیه چنین است:

"برای پنجمین روز پیاپی‌، شهرهای الاحواز اشغالی از جمله پایتخت، شاهد تظاهرات گسترده‌ ای می‌ باشد. بر اساس اخبار رسیده به مرکز اطلاع رسانی جبهه ی دمکراتیک مردمی اهواز، هم اینک مردم در شهرهای گوناگونی هچمون "حمیدیه، قلعه کنعان، عبادان و اهواز پایتخت، اقدام به تظاهرات‌ های مسالمت آمیز گسترده‌ ای زده‌ اند. شایان ذکر است که علی رغم دستگیری‌ های فراوان که در چند روز اخیر از جانب مقامات اشغالگر صورت گرفته است، تظاهرات همچنان مستمر و در حال گسترش به دیگر شهرهای اقلیم اهواز می‌ باشد".



مرکز اطلاع رسانی جبهه ی کزایی دمکراتیک مردمی اهواز
در این بیانیه، سه مورد دال بر فتنه ی تجزیه طلبانه وجود دارد که با شعار "جانم فدای اهواز" هم خوانی دارد:
اهواز اشغالی، اهواز پایتخت و اقلیم اهواز.

یک:
خلاف آنچه برخی مزدور و تجزیه طلب از جمله گروهک تروریستی مجاهدین خلق، از ملیت ها و ملت های ایران در رسانه ها سخن می گویند، در ایران ملیت ها و ملت ها وجود ندارد. ایران دارای اقوام و قومیت ها می باشد. از ملت و ملیت در سپهر سیاسی، تعریفی رسمی نبوده و نیست. ملت و ملیت در ارتباط مستقیم با دو پدیده ی جغرافیای مشخص به عنوان کشور و دولت مستقر، نمود یافته و می یابد. فرد فرد شهروندان، روابط خود را به گونه ی مستقیم و بی واسطه و جدای از قوم و نژاد و مذهب، با دولت مستقر تنظیم می نمایند. به هویت جمعی مردم در این رابطه، ملت و ملیت اطلاق می گردد.

برای نمونه، در هیچ جای جهان ملت فارس، ملت گیلک و ملت کرد و عرب و . . . معنی نمی یابد. به همین جهت است که ملیت بسیاری از اعراب با عنوان ملیت مسری، عراقی، لبنانی و . . . تعریف شده و می شود. ادبیاتی که از سوی حافظ فاضلی با عنوان "ملت عرب" به کار گرفته شده است، ادبیات تجزیه طلبانه است که اخیرن مفسدان تجزیه طلب در رسانه ها آن را به کار می برند.

دو:
جریان های تجزیه طلب عربی در خوزستان، با تحریف تاریخ باورمند به این پندار اشتباه شده اند که نام اصلی خوزستان "عربستان" و ملک مطلق طوایف عرب بوده که در زمان رضا شاه بزرگ به اشغال در آمده و به ناحق نام خوزستان بر آن نهاده شده است. بدین جهت است که تجزیه طلبان شعار "جانم فدای اهواز" سر داده و حافظ فاضلی از "اقلیم عربستان" سخن می گوید و صاحبان اصلی این دیار را تهدید نموده است که در آینده جایی در آن نخواهند داشت. البته ناگفته نماند که توازن جمعیتی شهر اهواز و استان خوزستان به سمت لرهای بختیاری می باشد.

به آتش کشیدن پرچم ایران در محله ی کوت عبدالله اهواز
به دست تروریست های تجزیه طلب عرب

سه:
به گواهی تاریخ، خوزستان از زمان صفویه از سوسی طوایف عرب خوزستان بدین نام خوانده و در زمان حکمرانی "شیخ خزعل" خائن و انگل ایس پناه و به دست او، به گونه ای غیر قانونی به عربستان دگرش نام داد. در بسیاری از متون تاریخ سبکمند اسلامی مانند کتاب "صورت الارض" تالیف جغرافی دان بزرگ "ابن حوقل" و کتاب "معجم البلدان" تالیف "یاقوت حموی"، از این ناحیه با عنوان خوزستان نام برده شده است. همچنین ابوریحان بیرونی در کتاب "الآثار الباقیه عن القرون الخالیه" و "ابوسعید سمعانی" در کتاب "الانساب"، بارها از این سرزمین با عنوان خوزستان نام برده است. "خوارزمی" ریاضی دان، ستاره شناس و جغرافی دان روزگار عباسی، در کتاب "مفاتیح العلوم" از خوزستان نام برده و پیرامون زبان خوزی سخن می گوید.

"حاج عبدالغفار نجم الملک" در کتاب "سفرنامه ی خوزستان" در دومین سال حکومت "شیخ خزعل"، پس از ذکر سختی و دشواری راه خرم آباد به دزفول که از میان رشته کوه های زاگرس می گزرد، می گوید:

"...مادام که این دو راه ساخته و آباد نشده باشد، خوزستان را نمی توان جزو ایران شمرد، ملکی است جدا و اسمن متعلق به ایران".

این سند گویای این مهم است که مردم ایران همچون گزشته، این منطقه را خوزستان نامیده و عربستان، نام جعلی این منطقه بوده که مستعربان مهاجر به ایران بر روی این ناحیه نهاده بودند.

به آتش کشیدن قهوه خانه ای در اهواز و کشتار ۱۱ تن از هم میهنان
به دست تروریست های تجزیه طلب عرب


چار:
جمعیت عرب خوزستان را طوایفی از عرب ها تشکیل می دهند که به شکلی همگانی از عشایر بدوی بوده و به گواهی متون تاریخی، چند صد سال پیش به جهات مختلف از نواحی جغرافیایی دیگر وارد ایران شده اند. طوایفی مانند "بنی کعب"، "بنی لام"، "بنی تمیم"، "بنی طریف" و دیگر طوایف عرب زبان. اسولن تاریخچه ی طوایف عرب ایران با مهاجرت های بسیار در درازنای تاریخ همراه بوده و سر انجام بخشی از این طوایف در ایران سکنا گزیدند.

پنج:
تجزیه طلبی در میان احزاب تجزیه طلب عرب ایران، از پشتوانه ی تاریخی برخوردار بوده است. همانگونه که در بیانیه ی گروهک تروریستی "جبهه ی دمکراتیک مردمی اهواز" در صدر مطلب عنوان شد، تجزیه طلبان، خوزستان را اشغال شده به دست ایران دانسته و معتقد می باشند اهواز پاییتخت این کشور خیالی بوده است. به هر روی نگاهی به اسناد تاریخی نشان خواهد داد خوزستان هرگز کشور نبوده و همواره ملک ایران بوده و می باشد. در این مورد به چند سند در زمان والی گری "شیخ خزعل" در خوزستان اشاره خواهیم کرد.


اسناد مربوط به تروریست تجزیه طلب "شیخ خزعل"
* "انعام مهدی" نویسنده ی عرب، در کتاب "الحکم الشیخ خزعل فی الاهواز" از دیدار شیخ خزعل با "فیلیپ کیوری" کنسول انگل ستان در بغداد می گوید:

"از ظاهر امر چنین برمی آید که احتمالن حکومت قاجار مضمحل خواهد شد، چون هرج و مرج بر تهران حاکم است و دولت ورشکسته شده. از اینرو او بسیار علاقه مند است که مستقل باشد و در این راه به دنبال کسب تایید انگل ایسی هاست".

** "ویلیام تئودور استرانگ" در کتاب "حکومت شیخ خزعل" می گوید:
"خزعل پس از آنکه پاسخی در این خصوص (تجزیه ی خوزستان) دریافت نکرد، باز دست از کار نکشید و همچنان در این راستا حرکت کرد. به همین دلیل به هنگام ملاقات با نماینده ی سیاسی بریتانیا در خلیج فارس "سرهنگ مید"، که برای دیدارش به خرمشهر آمده بود، او را زیر فشار قرار داد تا نامه ای نوشته و در این خصوص به او بدهد. پس از آنکه نتوانست این نوشته را از مید دریافت نماید، از تلاش باز نایستاد. خزعل به طور مستمر و روزانه به "مک داول" کنسول انگل ایس در خرمشهر فشار آورد. او هتا کار را بدانجا رساند که برای اخذ تضمین از انگل ها، خود را کارمند آنها قلمداد کند !!"

ویدیو نژاد پرستانه ی اعراب تجزیه طلب در اهواز، 
بر علیه قومیت ایرانی بختیاری

دو سند بالا، هر دو از یک مطلب خبر می دهند و آن اینکه، خوزستان هرگز هتا در زمان خزعل هم کشور نبوده و به همین علت شیخ خزعل خائن، جهت گرفتن تضمین برای تجزیه ی خوزستان، به اجانب استعمارگر مراجعه نموده بود.

*** "عبد النبی قیم" در کتاب "فراز و فرود شیخ خزعل" می گوید:
"همچنین در زرنگی شیخ خزعل همین بس که او به نام دولت ایران در خصوص رزمناو "کومت" در رود کارون، اعتراضی رسمی تقدیم دولت انگل ستان کرد".

سند سوم گویای++ این مهم است که خزعل نماینده ی دولت ایران در خوزستان بوده و از جهت حقوق، حکومت مستقل نداشته است. بنا بر اسناد بالا، اهواز و خوزستان ملک طلق ایران بوده و می باشد. خوزستان اشغال نشده و خوزستان خوزستان است نه عربستان.

شلیک به سوی مدرسه به عنوان نماد زبان و قومیت پارسی
از سوی تروریست های تجزیه طلب عرب در اهواز

آشوب های اخیر برابر اسناد ارائه شده، اعتراض به نقض حقوق شهروندی نبوده، بلکه فتنه ی تجزیه طلبانی بوده است که خواهان تجزیه ی خوزستان از خاک میهن می باشند. با تجزیه طلب باید با شدت برخورد شود، چرا که تجزیه طلبی برابر موازین حقوق جهانی، از شمول حقوق خارج است و مشمول خیانت و دشمنی با کشور و ملت می باشد.

مازیار شکوری گیل چالان




اساس جوامع امروزی و دمکراتیک، مبتنی بر حقوق برابر شهروندان بنا شده است. این حقوق به عنوان حقوق پایه و طبیعی تمامی شهروندان را جدای از قومیت، رنگ و نژاد و مذهب در بر گرفته و به آنها یکسان می نگرد. بر این اساس، بسیاری از اعتراض های شهروندان و منتقدان به رژیم جمهوری اسلامی، از زاویه ی نقض حقوق شهروندی می باشد. نویسنده ی این جستار، خود بارها از این نگاه به نقد کارها و رفتار رژیم پرداخته و تلاش بر آن داشته تا صدای حق طلبی کمینه های قومی و مذهبی باشد. به عنوان نمونه می توان به مطلبی با عنوان "عرب های خوزستان و حقوق ملی" که چند سال پیش در دفاع از حقوق هم میهنان عرب مستعربه ی خوزستان منتشر شد، اشاره نمود.

اکنون نیز به علت بی مبالاتی رژیم، هم میهنان عرب مستعربه ی خوزستان به خیابان ها آمده و اعتراض نموده اند. اما من این بار از حرکت اعتراضی اخیر پشتیبانی نکرده، بلکه آن را محکوم نموده و خواهان حرکت نیروی نظامی به خوزستان شده ام، چرا که آشوبگری اخیر، اعتراض به نقض حقوق شهروندی نبوده، بلکه واروونه ی آن، نغمه ی تجزیه طلبی سر داده شده است. بی شک بر مبنای موازین حقوق جهانی، تجزیه طلبی از شمول حقوق خارج، و در حکم تجاوز به حدود مرزی کشور قلمداد شده و می شود.



شواهد و استنادات
در آشوب اخیر، شعار "بالروح بالدم نفدیک یا اهواز" یعنی "روح و خون ما فدای تو ای اهواز" سر داده شده است. همچنین مزدور تروریست "حافظ فاضلی" از هموندان گروهک تجزیه طلب پان عرب "تضامن دمکراتیک اهواز"، در ف. بوک خود عنوان نموده است:

"چپ و راست، سلطنت طلب و جمهوری خواه، فدایی و مجاهد حکمتیست مستقل و تمامی آنهایی که خود را سراسری می دانند، در مورد اعتراضات ملت عرب لکه ی ننگی است بر پیشانیشان که تا ابد آن را فراموش نخواهیم کرد. سکوت شما، رضایت است از آنچه بر ما روا می دارند. آن را فراموش نخواهیم کرد. مطمئن باشید در اقلیم عربستان هیچ جایگاهی نخواهید داشت".

همچنین گروهک تروریستی و تجزیه طلب "جبهه ی دمکراتیک مردمی اهواز"، طی بیانیه ای از اهواز به عنوان "اهواز اشغالی" نام برده است. متن بیانیه چنین است:

"برای پنجمین روز پیاپی‌، شهرهای الاحواز اشغالی از جمله پایتخت، شاهد تظاهرات گسترده‌ ای می‌ باشد. بر اساس اخبار رسیده به مرکز اطلاع رسانی جبهه ی دمکراتیک مردمی اهواز، هم اینک مردم در شهرهای گوناگونی هچمون "حمیدیه، قلعه کنعان، عبادان و اهواز پایتخت، اقدام به تظاهرات‌ های مسالمت آمیز گسترده‌ ای زده‌ اند. شایان ذکر است که علی رغم دستگیری‌ های فراوان که در چند روز اخیر از جانب مقامات اشغالگر صورت گرفته است، تظاهرات همچنان مستمر و در حال گسترش به دیگر شهرهای اقلیم اهواز می‌ باشد".



مرکز اطلاع رسانی جبهه ی کزایی دمکراتیک مردمی اهواز
در این بیانیه، سه مورد دال بر فتنه ی تجزیه طلبانه وجود دارد که با شعار "جانم فدای اهواز" هم خوانی دارد:
اهواز اشغالی، اهواز پایتخت و اقلیم اهواز.

یک:
خلاف آنچه برخی مزدور و تجزیه طلب از جمله گروهک تروریستی مجاهدین خلق، از ملیت ها و ملت های ایران در رسانه ها سخن می گویند، در ایران ملیت ها و ملت ها وجود ندارد. ایران دارای اقوام و قومیت ها می باشد. از ملت و ملیت در سپهر سیاسی، تعریفی رسمی نبوده و نیست. ملت و ملیت در ارتباط مستقیم با دو پدیده ی جغرافیای مشخص به عنوان کشور و دولت مستقر، نمود یافته و می یابد. فرد فرد شهروندان، روابط خود را به گونه ی مستقیم و بی واسطه و جدای از قوم و نژاد و مذهب، با دولت مستقر تنظیم می نمایند. به هویت جمعی مردم در این رابطه، ملت و ملیت اطلاق می گردد.

برای نمونه، در هیچ جای جهان ملت فارس، ملت گیلک و ملت کرد و عرب و . . . معنی نمی یابد. به همین جهت است که ملیت بسیاری از اعراب با عنوان ملیت مسری، عراقی، لبنانی و . . . تعریف شده و می شود. ادبیاتی که از سوی حافظ فاضلی با عنوان "ملت عرب" به کار گرفته شده است، ادبیات تجزیه طلبانه است که اخیرن مفسدان تجزیه طلب در رسانه ها آن را به کار می برند.

دو:
جریان های تجزیه طلب عربی در خوزستان، با تحریف تاریخ باورمند به این پندار اشتباه شده اند که نام اصلی خوزستان "عربستان" و ملک مطلق طوایف عرب بوده که در زمان رضا شاه بزرگ به اشغال در آمده و به ناحق نام خوزستان بر آن نهاده شده است. بدین جهت است که تجزیه طلبان شعار "جانم فدای اهواز" سر داده و حافظ فاضلی از "اقلیم عربستان" سخن می گوید و صاحبان اصلی این دیار را تهدید نموده است که در آینده جایی در آن نخواهند داشت. البته ناگفته نماند که توازن جمعیتی شهر اهواز و استان خوزستان به سمت لرهای بختیاری می باشد.

به آتش کشیدن پرچم ایران در محله ی کوت عبدالله اهواز
به دست تروریست های تجزیه طلب عرب

سه:
به گواهی تاریخ، خوزستان از زمان صفویه از سوسی طوایف عرب خوزستان بدین نام خوانده و در زمان حکمرانی "شیخ خزعل" خائن و انگل ایس پناه و به دست او، به گونه ای غیر قانونی به عربستان دگرش نام داد. در بسیاری از متون تاریخ سبکمند اسلامی مانند کتاب "صورت الارض" تالیف جغرافی دان بزرگ "ابن حوقل" و کتاب "معجم البلدان" تالیف "یاقوت حموی"، از این ناحیه با عنوان خوزستان نام برده شده است. همچنین ابوریحان بیرونی در کتاب "الآثار الباقیه عن القرون الخالیه" و "ابوسعید سمعانی" در کتاب "الانساب"، بارها از این سرزمین با عنوان خوزستان نام برده است. "خوارزمی" ریاضی دان، ستاره شناس و جغرافی دان روزگار عباسی، در کتاب "مفاتیح العلوم" از خوزستان نام برده و پیرامون زبان خوزی سخن می گوید.

"حاج عبدالغفار نجم الملک" در کتاب "سفرنامه ی خوزستان" در دومین سال حکومت "شیخ خزعل"، پس از ذکر سختی و دشواری راه خرم آباد به دزفول که از میان رشته کوه های زاگرس می گزرد، می گوید:

"...مادام که این دو راه ساخته و آباد نشده باشد، خوزستان را نمی توان جزو ایران شمرد، ملکی است جدا و اسمن متعلق به ایران".

این سند گویای این مهم است که مردم ایران همچون گزشته، این منطقه را خوزستان نامیده و عربستان، نام جعلی این منطقه بوده که مستعربان مهاجر به ایران بر روی این ناحیه نهاده بودند.

به آتش کشیدن قهوه خانه ای در اهواز و کشتار ۱۱ تن از هم میهنان
به دست تروریست های تجزیه طلب عرب


چار:
جمعیت عرب خوزستان را طوایفی از عرب ها تشکیل می دهند که به شکلی همگانی از عشایر بدوی بوده و به گواهی متون تاریخی، چند صد سال پیش به جهات مختلف از نواحی جغرافیایی دیگر وارد ایران شده اند. طوایفی مانند "بنی کعب"، "بنی لام"، "بنی تمیم"، "بنی طریف" و دیگر طوایف عرب زبان. اسولن تاریخچه ی طوایف عرب ایران با مهاجرت های بسیار در درازنای تاریخ همراه بوده و سر انجام بخشی از این طوایف در ایران سکنا گزیدند.

پنج:
تجزیه طلبی در میان احزاب تجزیه طلب عرب ایران، از پشتوانه ی تاریخی برخوردار بوده است. همانگونه که در بیانیه ی گروهک تروریستی "جبهه ی دمکراتیک مردمی اهواز" در صدر مطلب عنوان شد، تجزیه طلبان، خوزستان را اشغال شده به دست ایران دانسته و معتقد می باشند اهواز پاییتخت این کشور خیالی بوده است. به هر روی نگاهی به اسناد تاریخی نشان خواهد داد خوزستان هرگز کشور نبوده و همواره ملک ایران بوده و می باشد. در این مورد به چند سند در زمان والی گری "شیخ خزعل" در خوزستان اشاره خواهیم کرد.


اسناد مربوط به تروریست تجزیه طلب "شیخ خزعل"
* "انعام مهدی" نویسنده ی عرب، در کتاب "الحکم الشیخ خزعل فی الاهواز" از دیدار شیخ خزعل با "فیلیپ کیوری" کنسول انگل ستان در بغداد می گوید:

"از ظاهر امر چنین برمی آید که احتمالن حکومت قاجار مضمحل خواهد شد، چون هرج و مرج بر تهران حاکم است و دولت ورشکسته شده. از اینرو او بسیار علاقه مند است که مستقل باشد و در این راه به دنبال کسب تایید انگل ایسی هاست".

** "ویلیام تئودور استرانگ" در کتاب "حکومت شیخ خزعل" می گوید:
"خزعل پس از آنکه پاسخی در این خصوص (تجزیه ی خوزستان) دریافت نکرد، باز دست از کار نکشید و همچنان در این راستا حرکت کرد. به همین دلیل به هنگام ملاقات با نماینده ی سیاسی بریتانیا در خلیج فارس "سرهنگ مید"، که برای دیدارش به خرمشهر آمده بود، او را زیر فشار قرار داد تا نامه ای نوشته و در این خصوص به او بدهد. پس از آنکه نتوانست این نوشته را از مید دریافت نماید، از تلاش باز نایستاد. خزعل به طور مستمر و روزانه به "مک داول" کنسول انگل ایس در خرمشهر فشار آورد. او هتا کار را بدانجا رساند که برای اخذ تضمین از انگل ها، خود را کارمند آنها قلمداد کند !!"

ویدیو نژاد پرستانه ی اعراب تجزیه طلب در اهواز، 
بر علیه قومیت ایرانی بختیاری

دو سند بالا، هر دو از یک مطلب خبر می دهند و آن اینکه، خوزستان هرگز هتا در زمان خزعل هم کشور نبوده و به همین علت شیخ خزعل خائن، جهت گرفتن تضمین برای تجزیه ی خوزستان، به اجانب استعمارگر مراجعه نموده بود.

*** "عبد النبی قیم" در کتاب "فراز و فرود شیخ خزعل" می گوید:
"همچنین در زرنگی شیخ خزعل همین بس که او به نام دولت ایران در خصوص رزمناو "کومت" در رود کارون، اعتراضی رسمی تقدیم دولت انگل ستان کرد".

سند سوم گویای++ این مهم است که خزعل نماینده ی دولت ایران در خوزستان بوده و از جهت حقوق، حکومت مستقل نداشته است. بنا بر اسناد بالا، اهواز و خوزستان ملک طلق ایران بوده و می باشد. خوزستان اشغال نشده و خوزستان خوزستان است نه عربستان.

شلیک به سوی مدرسه به عنوان نماد زبان و قومیت پارسی
از سوی تروریست های تجزیه طلب عرب در اهواز

آشوب های اخیر برابر اسناد ارائه شده، اعتراض به نقض حقوق شهروندی نبوده، بلکه فتنه ی تجزیه طلبانی بوده است که خواهان تجزیه ی خوزستان از خاک میهن می باشند. با تجزیه طلب باید با شدت برخورد شود، چرا که تجزیه طلبی برابر موازین حقوق جهانی، از شمول حقوق خارج است و مشمول خیانت و دشمنی با کشور و ملت می باشد.

مازیار شکوری گیل چالان

همین جستار در کیهان سوئد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د