رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌ها از فوریه, ۲۰۱۱

اهمیت زبان فارسی و ترکی وارداتی به ایران از دیگاه استاد ذکا

زبان تركی چرا و چگونه به آذربايجان راه يافت؟ این نوشتار برگرفته از تارنمای دیگری است که نام و نشان ان را به یاد نمی آورم؛ از آن رو این مطلب در اینجا آورده شد، که احساس کردم باید اهمیت گفتار این اندیشمند ایران دوست شناخنه و دانسته گردد و اعلام می دارم که صاحب اثر هرگاه که بخواهد، این مطلب را از تارنما برخواهم داشت؛ مهم بودن این مطلب مهم تر از نگاهداری حریم شخصی و حرمت ادبی نیست و این خواسته بنا به گسترش این مفهوم مطرح می شود که مالک و دارای اثر حق بیان دیدگاه و برداشتن این متن را از تارنما دارد؛ با سپاس، دارنده ی تارنما. نخست، من نه آذری هستم، نه به زبان ترکی آشنایی دارم، و نه مخالف زبان ترکی هستم، ولی چون همیشه دوستدار نوشته های شاردوان استاد یحیی ذکا  (تبریز ۱۳۰۲ ــ تهران ۱۳۷۹)  بوده ام، برایم جالب افتاد، یک آذری که استاد بنام و فرهیخته ایران بود خواهان جایگزینی زبان ترکی با یک زبان ایرانی بوده است. اين مقاله چکیده یکی از سخنرانی های استاد می باشد.   شاپور    سخنان استاد   خیلی متشکرم و تشکر می کنم از تشریف فرمایی خانم ها و آقایان. سخنرانی امروز بنده در مورد تاریخ ورود زبان ترکی

بینش چکامه سرایان پارسی به ترکان خونریز

سنایی بلخی می نبینی آن سفیهانی که ترکی کرده اند ××××همچو چشم تنگ ترکان گور ایشان تنگ باد(سنایی) کسی را ز ترکان نباشد خرد ××××کز اندیشه ی خویش رامش برد (فردوسی) بخندید و آنگه بافسوس گفت××××که ترکان ز ایران نیابند جفت (فردوسی) وفا ناید از ترک هرگز پدید××××وز ایرانیان جز وفا کس ندید( گرشاسبنامه, اسدی توسی) ترکان رهی و بنده ی من بودند××××من تن چگونه بنده ی ترکان کنم( ناصر خسرو) عشق آمد و عقل کرد غارت×××× ای دل تو بجان بر این بشارت ترکی عجب است عشق, دانی×××× کز ترک عجب نیست غارت(خواجه عبدالله انصاری) ما خود ز تو این چشم نداریم از ایراک×××× ترکی تو و هرگز نبود ترک وفادار(سنایی) و شاه ندانست که ترکان را وفا نباشد.(اسکندر نامه)   رسم ترکان است خون خوردن ز روی دوستی ×××× خون من خورد و ندید از دوستی در روی من(خاقانی) خونم همی خوری که ترا دوستم بلی ×××× ترک این چنین کند که خورد خون بدوستی(خاقانی) غارتی از ترک نبرده ست کس ××××رخت به هندو نسپرده ست کس(نظامی) ز بس کاورده ام در چشمها نور×××× ز ترکان تنگ چشمی کرده ام

آذرآبادگان در شاهنامه

                                                      آذرآبادگان در شاهنامه پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود     آغاز داستان نخستین خراسان ازو یاد کرد                   دل نامداران بدو شاد کرد دگر بهره زان بد قم و اصفهان                 نهاد بزرگان و جای مهان وزین بهره بود آذرابادگان                      که بخشش نهادند آزادگان پادشاهی بهرام گور    برین‌گونه یک چند گیتی بخورد وزان جایگه لشکر اندر کشید                 سوی آذرآبادگان پرکشید چو از پارس لشکر فراوان ببرد            چنین بود رای بزرگان و خرد که از جنگ بگریخت بهرامشاه             وزان سوی آذر کشیدست راه پادشاهی خسرو پرویز > بهشتم بیاراست خورشید چهر بهشتم بیاراست خورشید چهر                سپه را بکردار گردان سپهر ز درگاه برخاست آوای کوس                هواشد زگرد سپاه آبنوس سپاهی گزین کرد زآزادگان                   بیام سوی آذرابادگان پادشاهی کیخسرو شصت سال بود > پادشاهی کیخسرو شصت سال بود وز آنجا سوی شهر دیگر شدی             همی با می و تخت و افسر شدی همی رفت تا آذرابادگان                      ابا
 صادق هدایت اگر زنده بود، امروز بیست و هشتم بهمن، صدوهشت ساله می شد  او نام آورترین نویسنده مدرن ایران و آغازگری در نگرش متفاوت و بیرون از کلیشه ها در بسیاری حوزه های فرهنگی بوده و هنوز هست. از داستان نویسی، پژوهش پیرامون فرهنگ عامه، ویرایش انتقادی متون کلاسیک ایران، گزارش متون پهلوی، ترجمه آثار داستانی مدرن اروپا گرفته، تا برپایی محافل روشنفکری و اقتدار در برابر حاکمان و رویدادهای اجتماعی سیاسی روز، در شمار پدیده هایی اند که نوآوریها و نگرش های متفاوت صادق هدایت در آنها آشکار است. به دید من صادق هدایت در آفرینش ادبی با نویسندگانی جهانی همچون: جیمز جویس، فرانتس کافکا یا مارسل پروست همسنگ بوده است، آنچه آنان را در جهان ادبی نام آور کرده، گستره زبانی، آزادی جامعه و توجه جدی مخاطبان به آثار جدی ادبی و شناخت پایه ای مخاطبان از ارجاعات ادبی و فرهنگی در آثار ادبی بوده است. آشکار است که آثار هدایت هنوز و هنوز گرفتار سانسورند، حتا اگر نبودند، باز هم محدودیت گستره زبانی فارسی (به دلیل فرسودگی تاریخی ارتباط میان فارسی زبانان در قلمرو جغرافیایی این زبان و عدم آموزش ادبیات خلاقه در ساختار آموزش