رد شدن به محتوای اصلی

افسانه ی "هنرمند بی طرف"

غرورش را از هنرش و زد و بندهای کاریش دارد و از همین راه پول درمی آورد، نه از مردم؛ مردم هستند تا برای هنرش پول دهند، همین و بس؛ اگر از دید سیاسی اما، با رژیم ساخت و پاخت داشت یا با مجاهد خلق و چپ و توده ای لاسید و رقصید، به خودش مربوطه !!


وقتی ترانه های خشگل خشگل می خواند و کلی هوادار دور و بر خودش جمع می کند، همه به این توهم فرو می روند که چه صدایی و چه آوازی، چه معنا و چه لطافتی، اما به محض اینکه خوب یک عالم آدم ساده لوح و بی خبر از همه جا را به تله ی خود بزرگ بینی و شهرت و معروفیت و صدای مخملی خودش کشید و گیرشان انداخت، چون گرگی در رخت میش نقاب از چهره می اندازد و خود را هوادار فلان آخوند یا فلان جناح و دسته از رژیم خونریز ولایت فقیه معرفی می کند. 

یکیشان در آغوش مجاهدین می غلتد، با آن صدای فاخرش، و دیگری برای آخوندهای بنیادگرا یا آخوندهای اسهال طلب حکومتی سینه چاک می کند. نمونه هایش در درون ایران بسیارند، اما از همه متعفن تر و زشت تر و زننده تر، زباله خوانندگان لمپنی هستند که در برون مرز همچنان از ماتحت ولایت فقیه می خورند و دردشان درد سیاست بازی های جمهوری اسلامی به منظور بقای کلیت رژیم است.

امید سلطانی:

"برای من فرقی نمی کند چه نشانی میان پرچم باشد، اگر نشان جمهوری اسلامی باشد هم هیچ اشکالی ندارد؛ من سیاسی هستم و خواستار اصلاحات در ایرانم، یعنی اصلاح طلب حکومتی هستم".

"امید سلطانی"، آن خواننده ی شیرازی که در اسراییل هم کنسرت داده و خود نیز یک یهودی است، در یک ویدیو که منتشر کرده مدعی است که هم "سیاسی" است و هم "هوادار اصلاحات" است و این را در حالی به عوام کالانعام شیرفهم کرد که عینک دودی و کلاه سپید نقابدار پوشیده بود !!

امید خان در حالی که با اسراییل خوب که چه عرض کنم، یار جان جانی است، با مهران مدیری از سرکردگان ارشد نیروهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم نیز مناسبات بسیار بسیار خوب و دیرینه ای دارد، به گونه ای که وی را "برادر" خطاب می کند !!

همه می دانند که "رانت و امتیاز انحصاری دلقک بازی های تلوزیونی رژیم"، تنها در اختیار مهران مدیری و گروه همیشه ثابتش قرار دارد و هر کسی دیگری که آمده، خیلی زود جمع کرده و رفته یا در هشت پای مافیای مهران مدیری حل شده است. یعنی اگر تاریخ سیر دلقک بازی پسا شورش ۵۷ را نگاه کنید، از سال ۷۰ به این سو، این تنها مهران مدیری است که با گروه ثابتش در تلوزیون جمهوری اسلامی به دلقک بازی می پردازد و در این میان، عادات رژیم پسندانه ی بسیاری را در میان نوجوانان و جوانان ایرانی رواج داده و بسیاری از مسائل که باب میل رژیم باشند را جا انداخته است و یک مغز شویی کلان و سه دهه ای از مردم ایران کرده است.


مهران مدیری برادر دیگری، البته این بار خونی هم دارد که سردار سپاه است !! جناب دکتر سردار اردلان مدیری.

از اینها که بگزریم، جناب امید که البته ناامید ملت ایران هستی، بدان و آگاه باش که تنها پرچم ایران و تنها نشان ملی ایرانیان، پرچم سه رنگ شیر و خورشید است و بس و یادت باشد ما از جنازه ی روم و اسکندر و مغول و عرب و هتا انگل ها گزشته ایم، شماها چه باشید که از شرتان آسوده نشویم.

همین جستار در کیهان سوئد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...