رد شدن به محتوای اصلی

چند دروغ شاخدار قرآنی

از صاحت مقدس قرآن مجید اینا، می توان به دو سه دروغ شاخدار دیگر اشاره کرد که در این چکیده، شرحشان خواهد رفت. دروغ هایی شاخدار که الله حرامزاده ی نشسته بر عرش و حبرییل بال طلایی کهکشان پیما و خود ممل خان تازی، هیچ گاه تصورش را هتا به سوراخ کونشان هم نمی کردند که روزگاری این دروغ ها و دری وری هایی را که "عین حقیقت" پنداشته اند، رسوا شوند و مایه ی ریشخند دین هنیف محمدی و اسلام کزا گردند !!


یکی از این دروغ ها که در تازی نامه آمده است، اینست که الله موهوم می فرماید:

"همانا علم ساعت (قیامت) نزد الله است و او باران را فروبارد و تنها او آنچه (از نر و ماده و زشت و زیبا) که در رحم‌ های آبستن است، می ‏داند و هیچ کس نمی ‏داند که فردا (از سود و زیان) چه خواهد کرد و هیچ کس نمی ‏داند که به کدام سرزمین مرگش فرا می ‏رسد".
سورة الکزا لقمان، آیه ی ۳۴

یعنی بی شعوری محمد در این حد است که گمان می کرده این یاوه هایی را که در تازی نامه می نویسد و به الله نسبت می دهد، همیشه استوار خواهند بود !! یعنی هتا به گمانش هم نرسیده بود که ممکن است دانش انسان روزگاری بدان حد پیشرفت کند که:

- بتواند جنسیت نوزاد را در رحم مادر تشخیص دهد.

- بتواند علم اقتصاد را به وجود آورد تا سود و زیان یک کار اقتصادی را پیشاپیش ارزیابی کند و بر اساس این دانش، امکان "سرمایه گزاری" و "برنامه ریزی های کوتاه و بلند مدت" را ایجاد کند.

- به حدی از دانش برسد که بتواند ابرها را بارور کند و باران ایجاد نماید.


این یاوه ی قرآنی نفیس که تنها در یک قلم آیه ی شاهکار خود، این همه مزخرف و دری وری فرموده است را باید با آب طلا نوشت و به شکل غلاده ای بر گردن هم الله پرست مومنی آویخت، باشد که رستگار شود !!

الله پرستان کالانعام که "هرگز" لای نجاست نامه ی قرآنشان را باز نکرده اند و آن را نخوانده اند، یا هنوز الله پرست می مانند یا اینکه با خواندن این سخن سخت، دیوار حاشا را هر چه بلندتر می کنند و دست به ماله کشی و توجیه های تهوع آور آخوندی می زنند. به راستی اگر فردی اندکی شعور در مغزش داشته باشد، پس از این رسوایی و افشاگری، خشتک الهی خود به دهان برخواهد گرفت و به کوه قاف خواهد گریخت !!

التماس ۲آ


بارگیری کتاب "مغالطات در قرآن و حدیث"
بارگیری کتاب "روز ملی آخوند کشان"

همین جستار در تریبون زمانه

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د