کشورهایِ در حال توسعه در سر یک دو راهی قرار دارند، یا باید در حال عقب افتادگی باقی بمانند، یا باید به هر قیمت، علی رغم دشواری ها، فقدان تجربه و نبود متخصصین، به راه توسعه و پیشرفت گام بگزارند و در این راه با مخالفت ها و مانع تراشی هایِ کشورهایِ صنعتی روبرو شوند.
زمان به زیان کشورهایِ عقب افتاده کار می کند. فاصله ی غنی و فقیر روز به روز بیشتر می شود. ممالک پیشرفته ی امروز، هنگامی که ترقی و توسعه ی خود را آغاز کرده بودند، با چنین مسائل و موانعی رو برو نبوده و چنین رقبایِ خطرناکی نداشتند و توانستند اقتصاد خود را توسعه بخشند و پس از ایجاد زیربناهایِ اقتصادی، به نظامی دمکراتیک دست یابند (و فراموش نکنیم کشورهایِ پیشرفته ی امروزی غالبن با نهایت خشونت نسبت به ممالک عقب افتاده رفتار کرده اند).
با توجه به افزایش جمعیت که سالانه برایِ یک ملیون نفر باید ایجاد شغل می شد و اینکه استقلال سیاسی بدون یک اقتصاد توانا مفهومی ندارد، توسعه ی اقتصادی، شرط لازم و واجب تحقق دمکراسی سیاسی و نیل به ترقی اجتماعی است. پس ناچار بودیم ابتدا به سازندگی اقتصاد ملی بپردازیم.
اعلا حضرت محمد رضا شاه پهلوی، پاسخ به تاریخ
همین جستار در کیهان سوئد
نظرات