رد شدن به محتوای اصلی

کتابی از سده ی ۱۸ پیش بینی می کند دانلد ترامپ واپسین رییس جمهور خواهد بود !!

دو کتاب که در سده ی ۱۸ نوشته شده اند، پیش بینی می کنند که مردی با نام "دانلد ترامپ"، واپسین رییس جمهور ایالات متحده خواهد بود.


در ۱۸۹۰، نویسنده اینگرسول لاکوود (Ingersoll Lockwood) دو کتاب نوشت که با دقتی نقطه ای، موقعیت سیاسی کنونی آمریکا را پیش بینی می کند. عنوان های این دو کتاب بدین قرارند:

- سفر شگفت آور و زیرزمینی بارون ترامپ (Baron Trump’s Marvlous Underground Journey)
- واپسین رییس جمهور (The Last President)

در "واپسین رییس جمهور" (۱۸۹۶)، فرد توسری خوری وجود دارد که برای ریاست جمهوری تلاش می کند و هیچ کس باور نمی کند که او بتواند پیروز شود. او در خیابان ۵ اُم نیویورک زندگی می کند (برج ترامپ در خیابان ۵ اُم است). شورش ها و تظاهرات سراسر کشور را در نتیجه ی ریاست جمهوری او، فرامی گیرند. وزیر کشاورزی او نیز فردی با نام "لیفی پنس" (The Last President.) است (مایکل پنس هم اکنون معاون رییس جمهور ترامپ است). (رویه ی ۱۶ کتاب)

در "بارون ترامپ"، او در "کاخ ترامپ" زندگی می کند که یک اشراف ثروتمند است که از سوی "استاد استادان" به نام "دون" (Don) راهنمایی می شود تا سرزمین "گشت و گزار" جایی در میانه ی روسیه را بیابد که به عنوان "جهانی درون جهان دیگر" توصیف شده است که در آن هر چیزی از میله های سیم (نقره) و مرمر ساخته شده است. تارنمای حقیقت یاب و ستایش برانگیز موسوم به ناگفته ها (Snopes) تلاش کرد تا این کتاب ها را بی ارزش کند، اما ناگهان مجبور شد تا بپذیرد که این کتاب ها واقعی هستند.

برخی از نظریه پردازان توطئه نتیجه گیری کرده اند که ترامپ و پسرش باید مسافران زمانی باشند که به پیوندهایی غیر طبیعی به داستان جان تیتور (John Titor’s story) و تسلا (Tesla)، اشاره می کنند.

کتاب واپسین رییس جمهور در ۳ اُم نوامبر ۱۸۹۶ با این اعلان رونمایی می شود که رییس جمهور تازه برگزیده ی ایالات متحده که از قضا یک نامزد بیرون از احزاب است، نامزدی است که یک "فرد متداول" را نمایندگی می کند که "مردم را از چنگ بانکداران آزاد می کند" و "همه ی کسب و کارهای بد سال ها اتحاد نامقدس داد و ستدها و آورندگان رنج های انسانی و قانون نویسان کشور را باطل و خراب می کند که همچنین به عنوان نامزد ضد تشکیلات نیز شناخته می شود.



درست در نخستین رویه ی کتاب، کتاب نیویورک را در اعلامیه ای در وضعیتی آشفته توصیف می کند که نیروهای شهربانی در خیابان ها در حال فریاد کشیدن هستند:

"درون خانه هایتان بمانید. درهایتان را ببندید و آنها را سنگربندی کنید. تمام پهلوی خاوری شهر را بلوا و شورش دربرگرفته".

"انبوه سترگی از مردم به رهبری آنارشیست ها و سوسیالیست ها در حال سازمان دهی هستند و تهدید می کنند که خانه های پولدارانی را غارت و چپاول می کنند که برای سال های درازی مرتکب اشتباه و خطا شده اند".

همینجور که شورش ها پیرامون میدان مدیسون پیشرفت می کند، کتاب اینگونه ادامه می دهد:
"هتل خیابان پنجم نخستین جایی خواهد بود که دچار خشم و آشوب توده ی انبوه مردم خواهد شد".

آیا سربازان سر وقت حاضر می شوند تا آن را نجات دهند ؟

بر اساس نوشته ی نیوزویک، برج ترامپ هم اکنون در جایی واقع است که همان هتل خیابان پنجم می بوده است.

در دور و برمان در اینترنت نظریه های بسیاری در فضای ذهنی غوطه ورند. برخی می گویند ترامپ واقعن همان لاکوود است که در زمان سفر کرده تا درباره ی ماجراجویی هایش بنویسد؛ دیگران باور دارند که استیو بنون (Steve Bannon) همان برون ترامپ ۵۰ ساله است و هر دو با هم در حال سفر زمانی هستند؛ دیگری باور دارد که همه ی برون و برون ها، همان خود ما هستیم و برخی از ما به شکلی بسیار ساده داریم آن را با ۲۰۱۷ هم خوانی می دهیم تا رقابتی با خودش داشته باشد تا سرانجام ببینیم تا چه حد می تواند این داستان عجیب شود.

این جستار ترجمه ای بود از تارنمای Yournewswire.
نویسنده: شون عدل طباطبایی
ترجمه: داریوش افشار

همین جستار در کیهان سوئد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د