رد شدن به محتوای اصلی

سه بدترین آموزه ی اسلام

از آنجا که اسلام برای بسیاری از چیزها - از دشمنی با مدرنیته و دمکراسی گرفته تا خواستار تشکیل حکومت الله، "پدرسالاری"، "بدبختی" و مجازات های سخت گیرانه - مورد نکوهش حقوق بشر و جهان آزاد قرار می گیرد، سودمند است که نسبت به بسیاری از آموزه ها که به تنهایی بر هازمان الله پرست تاثیر می گزارند و کسانی که به طور کلی به مردم غرب یا نامسلمان نفوذ می کنند، تمایز قائل شد.

با انجام این کار، سه آموزه ی از درون به هم پیوسته، در مرکز توجه قرار می گیرند. این آموزه ها عبارتند از:


۱. رد، انکار و دشمنی با افراد کافر و یا نامومن، یعنی دشمنی پیوسته ی روانی یا فراجسمی علیه نامسلمانان (در عربی به معنای "تولا و تبرا" و به پارسی "وفاداری و دشمنی". این مورد به شکلی طبیعی، خود را به عنوان مورد دوم نشان می دهد:

۲. جهاد ظاهر می شود، یعنی دشمنی جسمانی در هر زمان و هر جا که ممکن است، علیه نامسلمانان از برای چیرگی بر آنها؛ که در نهایت جهاد موفق به مورد سوم می شود:

۳. تحقیر اهل ذمه، یعنی نفوذ کردن و موضع تحقیر آمیز گرفتن نسبت به مسلمانانی که سرزمینشان اشغال شده است و همچنان حاضر به پذیرش اسلام تحمیلی نیستند.

در همین راستا، اسلام کزا با مرامنامه ی خود یعنی نجاست قرآن، از همان آغاز در سوره ی مائده، آیه ی شماره 51، الله به الله پرستان این چنین دستور می دهد:

"ای کسانی که ایمان آورده اید !! یهودیان و مسیحیان را به دوستی برنگزینید، آنان دوستان یکدیگرند و کسانی که از شما با آنها دوستی کنند، از آنها هستند. همانا الله گروه ستمکار را هدایت نمی کند".

اکنون چگونه است که جماعت الله پرست در کشورهای غربی و شرقی موسوم به "بلاد کفر" حضور می یابند و با آنان و به ویژه با مسیحیان دوست می شوند و هتا در میان آنها نیز زندگی می کنند ؟؟ آیا رد پای "دورویی و تقوا و تقیه"ی اصیل اسلامی را در این رفتار متضاد و هم زمان نمی توان دید ؟! این بدان معناست که اگر الله پرستی، با یک مسیحی یا یهودی سخن گفت و خندید و رفت و آمد کرد و گرم گرفت، یا بدین معنی است که واقعن در دل کثیفش او را دوست خود نمی داند و در حال نقش بازی کردن و فریبکاری به منظور رسیدن به هدف خاصیست و یا اینکه بر خلاف کلام الله مجید، به دوستی با کسانی میل کرده که قرآن پیروانش را به معنای واقعی کلمه "ستمکار" معرفی کرده است. 


در بخش دیگری از تازی نامه، الله پیروان خود را از دوستی با کسانی که "کفار" خطاب می کند، منع می نماید:

"مومنان نباید کافران را به جای مومنان، دوست و ولی خود بگیرند و هر کس که چنین کند، با الله هیچ رابطه ای ندارند و عهد و پیمان او با الله گسسته شده است؛ مگر اینکه از آزار و اذیت آنها بترسید و در ظاهر با آنها دوستی کنید) و الله شما را از کیفر خویش دور می دارد و بازگشت به سوی الله است".
سوره ی آل عمران، آیه ی ۲۸

در این آیه ی کزا، به صراحت به الله پرستان سفارش می شود تا در برابر کسانی که انگ کفر بدانها زده می شود، دورویی و نفاق پیشه کنند و همچنان در باطن، نسبت بدانها دشمن و کینه ای باقی بمانند. این چنین است که بر اساس این متن الهی، جمهوری خونریز اسلامی با کفار کره ی شمالی و روسیه و کوبا، به سبب ترسی که از آنها دارد که به نوبه ی خود به دلیل برتری آنان می باشد، اظهار دوستی می کند تا هم از سوی آنان امنیت یابد و هم بتواند به مقاصد و اهداف دیگر خود که از بارزترین آنها دشمنی با باختر زمین و به ویژه آمریکا و اسراییل است، دست یابد.


الله حرامزاده، نه تنها به مومنین بالله دستور می دهد که با ناباوران به شریعت اسلام دوستی نکنند، بلکه این اقدام از سوی ایشان را بدین دلیل دستور می دهد تا نامسلمانان از سرزمین های خود کوچ کنند؛ یعنی خانه و کاشانه و همه ی دار و ندار خود را رها سازند و از آنجا که از سوی الله پرستان اشغال شده است، بروند !! الله حرامزاده، هتا به آواره کردن مردمان نامسلمان هم اکتفا نمی کند و در ادامه این چنین یاوه سر می دهد که اگر زمین های خود را به سود شما رها نکردند و ترک خاک نکردند، هر جا که آنها را یافتید آنها را "بگیرید و بکشید" و در این کشتار دگراندیشان و دگرباوران، دلتان هم به حال آنان نسوزد و از میانشان یار و یاوری برنگیرید. این نمونه ی بارز دستور کشتار و جهاد و نمونه ی بارز فرمان به "جنایت مقدس" است:

"آنان آرزو می کنند که شما هم مانند آنها کافر شوید تا با هم یکسان شوید، بنابراین از آنها دوستانی انتخاب نکنید تا اینکه مسلمان شوند و در راه الله هجرت کنند؛ پس هر گاه از این کار سرباز زدند، هر جا که آنها را یافتید، آنها را بگیرید و بکشید و از میان آنها یار و یاوری اختیار نکنید".
سوره ی النسا، آیه ی ۸۹

و این چنین شد که اسلام، دین صلح و آزادی گشت !!

همین جستار در کیهان سوئد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د