رد شدن به محتوای اصلی

گفت امید دانا لمپنی بود و هست، اما مزدور...

در برنامه ی پرگار آیت الله بی بی سی که مرتبن از سوی مزدور سوئد نشین جمهوری اسلامی بررسی می شود، دستی از غیب برون آمد و وقیح ترین چهره ی منفور اینترنتی ایرانیان را عن باران کرد.


در این بخش از برنامه، فردی به نام "محمد مهدوی آزاد" به شکلی تک نفره در موضع دفاع از رویکرد خود نشسته بود. وی آشکارا نه تنها خود را "برانداز رژیم" نمی داند، بلکه به براندازان و کنشگران سیاسی و ملی انگ دکان داری سیاسی می زند و این اتهام را به براندازان ولایت فقیه می زند که از راه براندازی، به دنبال کسب و کار و امرار معاش هستند.

هر چند یاوه ی این فرد را نمی توان جدی گرفت، زیرا وی نمی تواند آنچه که به شکلی تعمیم داده شده گفته است را برای همگان ثابت کند، اما در عین حال وی در اثبات این یاوه برای فردی خاص نیز عاجز است؛ او در پیرامون این چرندگفتار خود، هیچ مدرک و سندی را نسبت به هیچ کس به دست نداد و به توهین به اپوزوسیون برانداز ادامه داد.

در بخشی از گفتگوی وی، این فرد اشاره ای به ناخاله ترین انگل سیاسی پشتیبان ولایت فقیه به نام "امید دانا" اشاره می کند و این جرثومه ی منفور را "لمپن سیاسی" می خواند؛ عبارتی که بسیار درست است و پهلو به پهلوی "شیاد و مزدور سیاسی" می زند.


او به درستی بیان کرد که امید دانا از آغاز هم یک لمپن بوده است، اما آنچه را که به دروغ تلاش کرد تا جااندازی کند، این بود که مهدوی آزاد، امید دانا را مزدور رژیم نخواند و سرفن به لمپن بودن وی بسنده کرد، حال آنکه هرگز منبع درآمد امید دانا برای هیچ کس آشکار نشده و او به صرف ادعای کار کردن و خرج خود را درآوردن، از پاسخ به این پرسش تفره رفته است.

به یاد داشته باشید که منبع مالی مزدور دیگر رژیم به نام "آریا اسبه" (آریاسب مغان باوند زاده) نیز معلوم نشد تا اینکه تق و توق مزدور بودن وی برای همه آشکار گشت که دیگر دیر شده بود. من از یک سال و نیم پیش از به اصطلاح دستگیری این ابن نجاست، نسبت به او افشاگری های اساسی و بزرگی کرده بودم.

از اینرو، کسی که هر روز یک ویدیوی دو سه ساعته را با انبوهی وراجی پر می کند، آنها را ویرایش می کند و در عین حال گوشش به همه ی تلوزیون ها و چشممش به همه ی نشریات است که ببیند که چه می گوید، نمی تواند فردی باشد که شغلی دیگر را نیز هم زمان با این خاله بازی ها داشته باشد و بتواند به همه ی این موارد به گونه ای همسان و پیوسته برسد.


از اینرو، پرسش اینست که چگونه است که وقتی فلان رسانه سخنی از امید دانا می زند، هنوز یک روز نشده خبرش به گوش وی می رسد ؟؟

چگونه است که در فلان برنامه "رکسانا گنجی" روی دلقک نادان عنصر قهوه ای می پاشد، این امید نادان است که ظرف یک روز بی درنگ متوجه می شود ؟؟

چگونه است که دو روز پس از آن، فردی هتا بدون اشاره به نام وی، در برنامه ای دیگر به او اشاره می کند و این کلاغ آریایی باز هم بی درنگ متوجه می شود ؟!


باورش سخت است که یک نفر بتواند به آسانی همه ی این کارها را انجام دهد، بلکه این واکنش های عصبی از سوی وی، یک تیم را می طلبد. تیمی را که حاجی لکلک عظما "رائفی پور"، هم به وی اشاره می کند و او را در نزد مخاطبان بچه حزب اللهی جا می اندازد !! تیمی از دیگر مزدوران رژیم که این فرد را ساخته و پرداخته و به سوئد صادر کرده اند و اکنون تمام قد هوادار و پشتیبان وی هستند. این پروژه ای است از سوی رژیم که باید هر روز بیشتر به آن پرداخت و آن را بیشتر رسوا کرد.

مزدور دیگر رژیم به نام مهدوی آزاد نیز، نمی تواند در آن سوی گود بنشیند و برای تطهیر این انگل سیاسی، او را مزدور رژیم جمهوری اسلامی خطاب نکند. دیگر ماجرا تمام است...

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د