رد شدن به محتوای اصلی

فغان از این بیداد، اما از این ستم

در روزگاری که دشمنان سوگند خورده ی ایران و تجزیه طلبان آلت دستشان، برای آزادی و جلوگیری از اعدام شدن یک تروریست پیشمرگه ی کومله و یک پانکرد تجزیه طلب، در بوق و کرنا کرده اند که ای داد و بیداد حرامزاده ی غارنشینی قتار فشنگ بندی به نام مادر قهبه "رامین حسین پناهی" دارد اعدام می شود، همین رسانه ها و همین گروهک ها و همین سازمان های تروریستی همچون گروهک مجاهدین خلق خائن، در برابر ستمی که بر یک بانوی هم میهن رفته است، لام تا کام خفه خون گرفته اند.


"شاپرک شجری" بانوی هم میهنی است که به جرم مخالفت دلیرانه و شرافتمندان علیه حجاب تحمیلی عربی اسلامی، از سوی سرکردگان رژیم در قوه ی فاسد قضاییه به تحمل ۲۰ سال زندان محکوم شده است. رژیم در توهم خود اندیشیده است که باید در این مورد میخ را آنچنان محکم بکوبد که دیگر کسی جرات تکرار اینگونه مخالفت ها علیه حجابی که اجباری بودنش در نجاست نامه ی قرآن آمده است را نکند.

حقوق بشری ها که کرم کون هایشان در کومله و دمکرات را از جنایات جنگی و تروریسم سازمان یافته ی قومی مبرا کرده اند، در این میان خفه خون گرفته اند.

در روزگاری زندگی می کنیم که قاضی الله پرست یک رژیم اسلامی در جهان و در ایران اشغالی، به آسانی آب خوردن آدم می کشد و پس از نزدیک به دو دهه که همچنان در مصادر امور قدرت در همان رژیم می ماند و نه تنها ابقا و تبرئه از جنایت می شود که ترقی مقام هم می گیرد و سپس که دعوای جناحی رژیم بالا می گیرد، آن پلید حرامزاده را نیز قربانی بقای خود رژیم می کنند، در همین روزگار است که سرانجام این جرثومه ی پلشتی و خونخوارگی به تحمل ۲ سال زندان و شاپرک که مادر و همسر است به تحمل ۲۰ سال زندان محکوم می شود !!



این عدالت الله پرستان است. این عدالت جمهوری اسلامی ناب محمدی است. این ستمکاری سازمان یافته ی قومی است که بر ملت بی تفاوت و تیپا خورده و در ستم خود تپانده، تحمیل و اعمال می شود.

وقتی فلان سلیته ی اروپایی با لچک عربی اسلامی پا به تهران می گزارد تا از لاشه ی نیمه جان ایران، چون لاشخوری حریص، تکه ای بکند و قراردادی ببندد و به رژیمی که خود بر ایرانیان سوار کرده اند، مشروعیت دهد، البته که ساده لوحانه است توقع داشتن از همان زنان فمنیستی که در جهان جار و جنجال های خروس قندی و احمقانه به راه انداخته اند. این جهان، جهان ستم است.


چشمانمان اگر خون بگرید و قلب هایمان اگر از تپیدن بازایستد، سزاوار است تا دیدن این همه ستم و زیستن در این همه آلودگی و پلیدی.

#بی_حجاب_شویم

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د