رد شدن به محتوای اصلی

از تعفن ۶۶ ساله ی مصدقی تا کثافات چپ خلقی مجاهدین خلق

۳۰ تیر در درجه ی نخست متعلق است به "حزب خائن توده" و سپس به "آخوند آیت الله کاشانی". چه خوشتان بیاید، چه خوشتان نیاید، تاریخ این است.

مصدق دله السلطنه و مسعود رجوی
جبهه ی خائن ملی در ۳۰ اُم تیر کاری نکرد و کسی هم برای جبهه ی ملی بیرون نیامده بود. اتفاقن جبهه ی ملی در این روز در حال مذاکره با دربار برای توافق بر سر سرنگونی قوام و بازگشت مصدق دله السلطنه بود !! در سالگرد ۳۰ اُم تیر در سال ۱۳۳۲، حزب توده گردهمایی ایی در توپخانه برگزار کرد که بسیار شکوهمند بود، در حالی که گردهمایی جبهه ی به اصطلاح ملی در بهارستان، جمعیت اندکی از چند پیرمرد بود.

ماجرای ۳۰ اُم تیر به راستی پیش نمونه ی شورش ۵۷ بود و اینکه چگونه روشنفکران و چپ مغزها و دستگاه دین فروش آخوندی و مرتجعان از جمله "فداییان اسلام" می توانند در یک جبهه ی یگانه باشند و اگر باشند چه فاجعه ای رخ می دهد، همین بود که شاهنشاه نظریه ی "اتحاد نامقدس ارتجاع سرخ و سیاه" را ابداع کرد؛ چون در ۳۰ اُم تیر دیده بود. نرمش شاه در ۳۰ اُم تیر باعث جلوگیری از فاجعه شد اما در ۵۷ وارونه ی آن.

این میان مصدق دله السلطنه و جبهه ی خائن ملی البته، به ۳۰ اُم تیر فخر می فروختند و مسلن مصدق وصیت کرده بود در کنار شهدای ۳۰ تیر، یعنی همان کمونیست ها یا هواداران آخوند کاشانی و تروریست نواب صفوی دفن شود و تاکنون هم جبهه ی ملی کزایی ۶۶ سال است که به دروغ می گوید قیام ۳۰ تیر، قیامی در پشتیبانی از به اصطلاح دمکراسی و آزادی و مشروطه و مبارزه با استبداد بوده است !! در حای که به هیچ روی اینگونه نبود.

مصدق دله السلطنه و مریم رجوی دو شهور
خوشبختانه این اتحاد در سال ۳۲ شکست و درحالی که حزب خائن توده به دنبال همه پرسی و سپس مقدمات سرنگونی پادشاهی مشروطه بود، الله پرستان "لا لحب علی بل لبعض معاویه"، نه به جهت علاقه به شاه که به جهت تنفر از روند رو به رشد حزب توده، کنار کشیدند تا مصدقی چی ها دروغ دیگری علم کنند که ما دنبال سکولاریسم و جدایی دین از سیاست بودیم و آخوندها از پشت خنجر زدند !!

ضمن اینکه، گیریم اتحاد مصدق السلطنه و توده ای ها در سال ۳۲ به سکولاریسم و جدایی دین از سیاست می رسید، خب که چه ؟ مگر هر سکولاریسمی خوب است ؟ مگر کسی اکنون هوادار الگوی شوروی و چین مائویی و کوبای کاسترویی و کره ی شمالی است ؟؟

خمینی جرامزاده و مریم قجر عضدانلو 
ختم کلام اینکه، در این تبلیغات مسموم و دروغین ۶۶ ساله، ما حواسمان باشد گول نخوریم. قیام ۳۰ اُم تیر، حرکت مترقی و قشنگی نبود، شورشی زیانبار بود، دقیقن به سبک ۵۷ که خوشبختانه به نتیجه نرسید.

نقد مصدق و جبهه ی ملی

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د