رد شدن به محتوای اصلی

اعتراف تویله ی مجلس رژیم به کاهش اعتقاد به "حجاب اجباری وتحمیلی شرعی" در مردم ایران

در حالی که در چار دهه ی گزشته، رژیم اسلامی در ایران تلاش کرده است تا الگوی حجاب کزایی تحمیلی شرعی را به زنان ایرانی تحمیل کند، مرکز پژوهش‌ های تویله ی مجلس رژیم اعتراف کرد که شمار افراد باورمند به حجاب کزایی عربی اسلامی و همچنین افرادی که باورمند به ضرورت برخورد رژیم با افراد "بی‌ حجاب" بوده‌ اند، کاهش یافته است.


پس از سال ها کشمکش و اجبار و اهانت به زنان هم میهن ایرانیمان، مرکز پژوهش‌ های تویله ی مجلس رژیم، در گزارشی با اشاره به دیدگاه سنجی‌ های نهادهای گوناگون، اعلام کرد که شمار افراد باورمند به حجاب اسلامی و تحمیلی و همچنین افرادی که باورمند به ضرورت برخورد رژیم با افراد "بی‌ حجاب" بوده‌ اند، به مرور کاهش یافته است.

بر اساس آمار این دیدگاه سنجی‌ ها، همچنین شمار افراد باورمند به حجاب کزایی اسلامی در میان افراد باسواد، جوانان و افرادی که دسترسی به رسانه‌ ها و فراورده های فرهنگی و درآمدی بالاتر دارند، کمتر است. این مرکز در گزارش خود اعلام کرد که بر خلاف تصورها، میزان "بی‌ حجابی" در شهرها و روستاها تفاوت بسیاری با یکدیگر ندارد.


بر اساس این آمارهای مجلس وحوش ولایت، حدود ۳۵ درصد از مردم، حجاب را "ارزشمند" می‌ دانند و این شاخص نسبت به سال‌ های آغازین شورش ۵۷، کاهش ۵۰ درصدی داشته است !! این گزارش می‌ گوید:

"دست کم نیمی از مردم، به عرفی بودن حجاب باور دارند"؛ به این معنی که حجاب شكل ثابتی ندارد و مقدار آن را عرف هر جامعه تعيين می‌ كند".

مرکز پژوهش‌ های مجلس ارتجاع، در گزارش خود سنجش دیدگاه سنجی‌ های نهادهای حکومتی در سال‌ های گوناگون، اعلام کرد که به مرور شمار هواداران اقداماتی چون گشت ارشاد، "كاهش قابل توجهی" داشته و تنها ۴۰ درصد از افراد، موافق فضولی اسلامی رژیم به این شكل در این موضوع هستند.


لازم به ذکر است مدتی پس از شورش ۵۷، حجاب درایران اجباری شد و سرکردگان جمهوری اسلامی برای رویارویی با آنچه گسترش "بد حجابی" در ایران می‌ نامند، طرح هایی سرکوبگرانه همچون گشت های "ثارلله، کمیته و امر به معروف و نهی از منکر" و همچنین "گشت ارشاد" را راه‌ اندازی کردند که هزاران تن از بانوان هم میهن به همین دلیل مورد اهانت و تهدید و تحقیر و بازداشت و ضرب و شتم قرار گرفتند.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د