رد شدن به محتوای اصلی

افشاگری علیه مافیای ستوده - علی نژاد

یکی‌ از هم میهنان در نویستاری نوشته است:

"در آبادان همين حالا گرما ۵۵ درجه است و در وسط روز ۶۷ درجه! آب نيست! نفس نيست! نان نيست! چون كشور بی‌ صاحب است!".


بسیاری از ایرانیان هنگامی که می بینند که یک ایرانی‌ به ریاست یک سازمان مطرح بین المللی می‌ رسد، احساس غرور می کنند و امیدوار می شوند که آن سازمان در جهت احقاق حقوق ایرانیان گام بردارد !!

در روز‌های گزشته شاهد اخبار مربوط به تیراندازی به شهروندان تشنه لب بودیم و در چنین شرایطی، جامعه ی دفاع از حقوق بشر در ایران (هموند فدراسیون بین‌ المللی جامعه‌ های حقوق بشر) به ریاست "عبد الکریم لاهیجی"، بیانیه‌ ای با این عنوان منتشر کرده است:

"تهاجم جمهوری اسلامی به زنان آزادی‌ خواه گسترش یافته است؛ با تمام قوا از آنها دفاع کنیم" !!

اکنون پرسش اینست که آیا باید با تمام قوا از ملیون‌ ها ایرانی‌ که در مضیقه ی آب و نان هستند و از سوی رژیم سرکوب می شوند با تمام قوا باید دفاع نمود یا اینکه درد و رنج ملیون‌ ها هم میهن را فراموش کنیم و تنها از "شاپرک شجری‌ زاده" که در ستاد آخوند "حسن روحانی" با هشتگ "برای اسلام، برای ایران" روی پرچم بنفش سنگ تمام گزاشته و در روز‌های گزشته با هم دستی‌ "معصومه علی نژاد قمی"، "نسرین ستوده" و شوهرش "رضا خندان"، افکار عمومی‌ را گمراه کرده، با تمام قوا حمایت کنیم ؟



چرا سرکوب ملیون‌ ها ایرانی‌ برای سازمان به سرکردگی عبدل کریم لاهیجی بی‌ اهمیت است، اما پس از انتشار متن‌ های پر از دروغ رضا خندان، بی درنگ پس از چند ساعت بوق‌ های تبلیغاتی عبد الکریم لاهیجی و شرکا، به راه می افتند و "هموند ستاد روحانی" را به عنوان "زن آزادی خواه" به جهان قالب می کنند ؟ جامعه ی دفاع از حقوق بشر در ایران و عبدل کریم لاهیجی، ملیون‌ ها یورو یارانه دریافت می‌ کنند تا مزخرفات شیری عبادی ها و نسرین ستوده‌ ها و باند شیفته ی روحانی را تحویل جهان دهند ؟ گروهی که با وقاحت هم هر کسی‌ که از آنها انتقاد کند را، در یک فرار رو به جلو عامل رژیم معرفی‌ می کنند !!

بار‌ها معصومه علی نژاد قمی با نام جعلی "مسیح" ادعا نموده که به تنهایی‌ برگه ی کزایی آزادی‌ های یواشکی را راه اندازی کرده، اما در واقعیت از سوی صدها رسانه و نهاد حکومتی پشتیبانی‌ می شود !!

هم میهنان ما به تنهایی حریف این مافیای جهانی غول پیکر نمی شویم، اما اگر هزاران نفر سکوت خود را بشکنیم، می توانیم آنها را به واپس نشینی وادار کنیم.



در ادامه توجه شما را جلب می‌کنیم به روشنگری "آتنا فقدانی" و "نادر فتوره چی‌":

نادر فتوره چی‌ یکی‌ از روزنامه نگاران درون مرز، دیروز ۱۹ اُم تیر ماه ۱۳۹۶، در حساب ف. بوک خود نوشت:

"چرا همسر نسرین ستوده در خبری که ۳ روز پیش درباره ی محکومیت "شاپرک شجری‌ زاده" نوشت، به اینکه او یک ماه‌ است از ایران خارج شده، اشاره ای نکرد ؟؟

خود خانم شجری‌ زاده چرا در حالی که اشک می ریخت و بغض کرده بود که "۲۰ سال، ۲۰ سال خفگی"، نگفت "البته من الان یک ماه است دیگر ایران نیستم" ؟؟

اگر مسئله ی خروج او از کشور مهم نبوده، چرا پس از افشای مسئله از سوی آتنا فرقدانی، علی نژاد و شجری‌ زاده "ویدیوی توضیح: منتشر کردند ؟؟ اگر مهم بود، چرا پیشتر نگفتند ؟؟

جالب آنکه نسرین ستوده هم اکنون به خاطر پرونده ی کسی در زندان است که یک ماه است از کشور خارج شده و ستوده هم از موضوع آگاه بوده و هم در پنهان کردنش تلاش کرده !!




اگر آتنا فرقدانی خروج شاپرک شجری زاده از ایران را افشاء نمیکرد، علینژاد شیاد و رضا خندان و ستوده تا کی میخواستند با او از مردم «اشک» بگیرند؟
این چه مبارزه مدنی‌ایست که با پنهانکاری و «مهندسی افکار» آمیخته است؟
#اپوزیسیون_قلابی
#سناریوی_ضعیف_اجرای_افتضاح
#شیادها

نوشتار بالا عکس عمل نادر فتوره چی‌ بود پس از روشنگری آتنا فرقدانی درباره عوامفريبی شاپرك شجری زاده.
ابعاد فریب افکار عمومی‌ در رابطه با پروژه دختران خیابان انقلاب که با پول‌های در پاکت از سوی زهرا رهنورد و مصطفی تاجزده شروع شد، بسیار گسترده است که هر روز نقاط تاریکی‌ از این پروژه پر رمز و راز روشن میشود. هدف هم کاملا مشخص است به بیراهه کشیدن خیزش مردم ایران که جنگ‌های زرگری را باور نکردند و در خیابان‌ها شعار اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا سر دادند!

لازم به ذکر است این اولین بار نیست که رضا خندان دست به فریب افکار عمومی‌ زده است. سایت سپیده دم اولین بار دو سال پیش دروغ‌های رضا خندان همسر نسرین ستوده را افشا نمود.

(اینجا: https://goo.gl/4oCfdL )


و سهیل پرهیزی مدیر سایت سپیده دم شب قبل از خاکسپاری مادرش ضمن پوزش خواهی‌ از مردم ایران متنی را منتشر نمود و «خیانت نسرین ستوده و جعفر پناهی» را به اطلاع عموم رسانید. سهیل پرهیزی سالها جهت آزادی این دو نفر کمپین بین المللی تشکیل داده بود.

پر واضح است انتشار این مطالب جهت اطلاع‌رسانی بوده و به هیچ وجه به معنی‌ تایید مواضع سیاسی نادر فتوره چی و آتنا فقدنی در حال حاضر و یا آینده نیست.


اکنون توجه شما را جلب می‌ کنم به توضیحات آتنا فقدانی:

"عملی ظالمانه و قرون وسطایی‌ است که برای زنان و دخترانی که تنها به دلیل اعتراض به حجاب اجباری قرار بازداشت و احکام قضایی سنگین، توسط سیستم فاسد حاکمیت صادر می شود. اما "یک ماه" خارج از ایران در حاشیه‌ ی امن نشستن و گزاشتن ویدیوی زنده با چهره‌ ای گریان، به گونه‌ ای که خانم شجری‌ زاده تا همین دو روز پیش وانمود می‌ کردند در ایران هستند؛ آیا گمان نمی‌ برید که بین این رفتار متناقض شما، با سیاست جمهوری اسلامی که از راه عرصه‌ ی رسانه‌ ها به فریب افکار عمومی می‌ پردازد، چندان تمایزی نیست ؟!

دوستان بسیاری داشتم که به صورت پنهانی از ایران رفتند و تا ماه‌ ها جز من و خانواده‌ ی آنها، کسی آگاه نبود و رنج تبعید را به دوش می‌ کشند، اما از راه رسانه‌ ها به فریب اذهان عمومی هم متوسل نشدند !! خانم شجری‌ زاده مدعی‌ است که من پس از گفتگو با ایشان در اینستاگرام، بی درنگ به انتشار خبر خروج ایشان از ایران اقدام نمودم !! در صورتی که به ایشان این اجازه را می‌ دهم که "زمان" گفتگوهای من با خودشان را منتشر کنند و مخاطبان هم، "زمان" نویستاری را که زیر پست آقای فتوره چی پیش از گفتگو با این خانم داشتم را مقایسه کنند تا اذهان عمومی در جریان کامل موضوع قرار بگیرند !!



نکته‌ ی جالب اینجاست که پس از انتشار خبر خروج ایشان از ایران، بی درنگ ویدیوی زنده گزاشتند و اعلام کردند که از ایران رفتند !! آنچه برای من دردآور است، به هیچ عنوان موضوع خروج ایشان از ایران نیست، بلکه موضوع فریب افکار عمومیست که در طی گفتگویی که با این خانم داشتم، اعلام کردند که رسانه‌ ها و خبرگزاری‌ ها از خروج ایشان آگاه هستند، اما همین رسانه‌ های آگاه همچون آیت الله بی‌ بی‌ سی، به تحریم خبری زندانیان سیاسی که سال‌ هاست در زندان به سر می‌ برند، می‌ پردازد !!

زنان و مردانی که جان و روح خود را صرف آرمان‌ هایشان کردند و اکنون سالیانیست در زندانند؛ اما به دلایل سیاسی کاملن مشخص، از سوی همین رسانه‌ ها بایکوت خبری می‌ شوند !!

آیا اذهان عمومی از وضعیت ناخوشایند "فرزندان" زندانیانی که صدایشان از سوی همین رسانه‌ ها در نطفه خفته مانده است، آگاه هستند ؟!

خانم شجری‌ زاده متنی گزاشتید مبنی بر اینکه چرا هیچ گاه من به حجاب اجباری اعتراض نکردم !! خواستم بدانید که بد نیست به پست دو سال پیش من به مناسبت "روز جهانی زن" نگاهی بیندازید تا متوجه شوید من یک "هنرجو" هستم و کار یک هنرجو این است که در مورد مسائل مهم، با زبان تصویر سخن بگوید و کار یک نویسنده این است که با واژه‌ ها مطالب را بازتاب دهد، اما من نویسنده نیستم !!

پایدار باشید و چون کوه استوار

منبع

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د