رد شدن به محتوای اصلی

لو رفتن برنامه ی اتمی رژیم با مقاله نویسی

این یک مقاله ی افشاگری است که برای نخستین بار در جهان منتشر می شود.


جمهوری اسلامی داشت سرش را مانند یک کبک احمق در زیر برف کرده بود و فکر می کرد جهان او را نمی بیند. البته مردم کشورمان به واسطه ی نبود اطلاعات درست و در دسترس، تا سال ها فکر می کردند "انرژی هسته ای، حق مسلم آنهاست" !!

رژیم با این دست شعارها و رفتارهای مردم فریبانه ی فراگیر خود و مغزشویی های رسانه ای، تقریبن همه ی مردم را برای بیش از یک دهه اینچنین فریفته بود که نه تنها به دنبال بمب اتمی نیست، بلکه به دنبال انرژی صلح آمیز هسته ای برای درمان لک و پیش خانم هاست، اما هنگامی که گندش درآمد که در ژرفای ۲۰۰ متری در دل کوه، آزمایشگاه چند هزار متر مربعی آزمایش های پزشکی و صلح آمیز هسته ای راه انداخته، پرده از کون گهی رژیم فروافتاد و همه پرسیدند "چرا دولا دولا شتر سواری می کنی ؟؟".

اما این آغاز گاف دادن های رژیم نبود. جمهوری اسلامی هتا نخبگان اتمی کشور که حاضر نشدند در برنامه ی تولید تسلیحات اتمی به ولایت فقیه کمک کنند را خود ترور کرد؛ نمونه ی آشکار آن البته، "اردشیر حسین پور" بود که خواهر وی پس از سال ها و در برون مرز توانست درباره ی ترور برادرش از سوی دستگاه سرکوبگر اطلاعات آخوندی افشاگری کند و خود و خانواده اش از آمریکا پناهندگی سیاسی بگیرند. جمهوری اسلامی باز هم باخت، اما این هم آغاز گاف دادن ها نبود.


داستان لو رفتن برنامه ی بمب اتمی رژیم البته، از سوی خود رژیم احمق جمهوری اسلامی آغاز شد. روزگاری که عطش الله پرستان حکومتی در به چاپ رساندن مقاله های علمیشان تا بدان پایه بود که از هر گونه انتشار مقاله های دزدی علمی شده خودداری نمی کردند و شوری بیگانه و ناپایدار و دروغین را در طبقه ی دانشگاهی به وجود آورده بودند که مقاله های به اصطلاح علمیشان را در نه در هر نشریه ای که در نشریات ISI به چاپ برسانند !!

این گزار برای رژیم سخت بود. هم از این بابت که هزاران به اصطلاح استاد ایرانی را به خاطر دزدی علمی در فهرست سیاه مقاله های علمی قرار داد و هم از این بابت که از این سوراخ خود را گزیدند.

ماجرا بدین قرار بود که آن دانشمندان بمب اتمی ساز، در مقاله های خود اشاره به بخشی از مواد رادیو اکتیو کرده بودند که ایران آنها را نه دارا می بود و نه بر اثر تحریم ها می توانست به آنها دسترسی داشته باشد. از اینرو هنگامی که این دانشمندان به آن مواد رادیو اکتیو با ایزوتوپ های خاص و سنگین در مقاله هایشان اشاره کردند، شصت جهان خبردار شد که جمهوری اسلامی نمی توانسته چنین موادی را در اختیار داشته باشد، مگر آنکه پیشتر در برنامه های اتمی خود از یک دست مراحل برای غنی سازی و خالص سازی ایزوتوپ ها گزشته باشد.

این بدان معنی بود که این فراورده ها در نتیجه ی آزمایش هایی به دست می آیند که سرفن از مسیر تولید خوراک اصلی بمب اتمی به دست می آیند و در واقع آن مواد ایزوتوپی رادیو اکتیو که در مقاله هایشان بدان اشاره می کردند، فراورده های جانبی سوخت بمب اتمی بود !!


اینگونه بود که رژیم گوسپند ولایت فقیه، بار دیگر به خود سور زد و خودش دست خودش را برای جهان رو کرد. جهان آزاد ضمن آنکه به کون رژیم آخوندی می خندید، همه ی آن موارد از بنیان مستند و مستدل را به سازمان انرژی اتمی جهانی نشان داد و ثابت کرد که رژیم تروریست اسلامی، در همه ی این مدت به دنبال بمب اتمی بوده است. پس از آن بود که سیل تحریم های بیشتر علیه رژیم روانه شد.

مردم از همه جا بی خبر ایران که با شور کزایی حسینی و عرق انحرافی ملی، نه از کشور و ملت که از رژیم سرکوبگر خودشان دفاع می کردند، در عملی انجام شده قرار گرفته بودند و در نتیجه این مردم بودند که از رژیم ستمکاری بیشتری کشیدند و مجبور شدند تحریم هایی را تحمل کنند که خود رژیم به واسطه ی جاه طلبی بمب اتمی خود بر آنها تحمیل و هموار کرده بود.

از اینرو به خوبی می توان فهمید که نقش رسانه های مستقل و آزاد داخلی به جهت جلوگیری از خر کردن و به خواب فروبردن و فریب افکار مردمی و نیز مغزشویی آنها، تا چه اندازه ضروری است و نقشی کلیدی دارد. این رسانه هایی چون وبلاگ نویسان حرفه ای و مستقل هستند که با روزنامه نگاری و افشای ماهیت اهریمنی افراد و سازمان ها، می توانند ذهن ها را بیدار کنند و نه اگر جلوی بدبختی را که جلوی بدبختی بیشتر و نسل اندر نسل را بگیرند. دیگر خیلی دیر شده و تنها چاره ی این ملت، سرنگونی ولایت فقیه در تمامیت آنست و این تمامیت، بدون اسلام تحمیلی و اهریمنی کامل نیست.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د