رد شدن به محتوای اصلی

مزدوران رژیم در بدنه ی شورای ملی

"مریم پیر زاده" خواهر "رضا پیر زاده"، به عنوان نماینده ی رسانه ی "فرانس ۲۴" در ایران به سر می برد. رضا پیر زاده، مشاور پیشین شاهزاده "رضا پهلوی" و مدیر کنونی تلوزیون لس آنجلسی "اندیشه" می باشد !!


مریم پیرزاده، کارشناسی ارشد روزنامه نگاری دارد و در تلوزیون های خصوصی فرانسه گویندگی می کرد. پدر مریم و رضا، در ایران استادیار ادبیات "دانشگاه ملی" و هموند حزب "رستاخیز" و از مخبرین سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در دانشگاه ملی بود. وی در فرانسه سال ها به رانندگی تاکسی مشغول بود، سپس به لطف پول های بادآورده ی شورای ملی، یک مغازه ی شکلات فروشی باز کرد.

چند غلاده از مدعیان اپوزوسیون، از این شورا بهره بردند جز مردم بدبخت ایران. در ضمن جان کسی در خطر نیست.

فرامرز دادرس


اپوزوسیونی که به هنگام زایمان کرم و انگل، خفه خون می گیرد و خفت پیشه می کند
مگر می شود یکی از مدعیان اصلی براندازی و به اصطلاح "همه پرسی خواه" به نام رضا پیرزاده، هم زمان خواهرش برای شبکه ای تلوزیونی فعالیت کند که برای فعالیت رسمی و قانونی خود در ایران، از ولایت فقیه مجوز گرفته باشد ؟؟!!

مگر می شود سید دلقک، "حسینی" از آمریکا فرمان سوختن و نابودی مسجد و آخوندکشی بدهد، اما برادر زنازاده تر از خودش در تلوزیون رژیم همچنان به دلقک بازی و لودگی مشغول باشد ؟؟!!

خب می بینید که شده !! نه به این دلیل که رژیم چه قدر فهیم و روشمندانه آزادی می دهد که افراد خانواده ی مخالفانشان بتوانند در ایران آزادانه فعالیت کنند، بلکه بدین دلیل که آنانی که پرچم کزایی اپوزوسیون را برافراشته و سال هاست مردم را فریب می دهند که می خواهند جمهوری اسلامی را بربیندازند، خود مزدوران رژیم هستند که به برون مرز صادر شده اند و ساده لوحان هوچی گر همیشه با آواز این دلقک ها رقصیده اند.


اگر بگویم که همه ی این جریان هایی که در رسانه ها به راه می افتد، هتا بساط مسخره ی تجزیه طلبانه و "نفیسه کوهنورد بازی" و "علی جوانمردی" سازی کار رژیم است یا رژیم دست کم از آنها سود می برد، پر بیراه نگفته ام. امید داناهای بسیاری به برون مرز و در پوشش فعال سیاسی و شهروندی و اینجور مزخرفات صادر شده اند تا فضای یکپارچه ی اپوزوسیون را بر هم بزنند و جو را مسموم سازند تا از این آب گل آلود، رژیم بتواند ماهیان خود را بگیرد.

خوشحالی من اینست که در بازی احمق ها بازی نکرده ام.

در روزگاری که من از نخستین کسانی بودم که به شورای ملی پیوستم، پس از بیانیه ی شورای ملی، پس از آنکه به بند ۱۱ که به حکومت غیر متمرکز اشاره می کرد، ایراد گرفتم، نه تنها سرکردگان جمهوری اسلامی در شورای ملی پاسخی به من ندادند، بلکه حساب مرا نیز مسدود ساختند !! اینگونه بود که به خاطر همراهی شاهزاده همچنان پشتیبان جریان براندازی از سوی شورای ملی بودم، نه به این دلیل که نمی دانستم ذات خیانت پیشه ی آنان چیست.


امروز دیگر سند پشت سند بیرون می آید و افراد کم کم نقاب از چهره های خود می اندازند و خوشبختانه شاهزاده نیز از این شورا جدا گشته و مستقل کار می کند. سامانه ی "اپوزوسیون پلاستیکی" سازی رژیم، ایستایی ندارد، اما دست آن را خوانده و به ناکس ها اعتماد نمی کنم.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م...

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...